بریدههایی از کتاب اسلام و نیازهای زمان (جلد ۱)
۴٫۹
(۱۲)
اِنّا عَرَضْنَا الاَْمانَةَ عَلَی السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ وَ الْجِبالِ فَاَبَینَ اَنْ یحْمِلْنَها وَ اشْفَقْنَ مِنْها وَحَمَلَهَا الاِْنْسانُ اِنَّهُ کانَ ظَلوما جَهولاً.
میـمْ.سَتّـ'ارے
امت معتدل باشید، نه جاهل باشید نه جامد. امیرالمؤمنین فرمود: اَلْیمینُ وَ الشِّمالُ مَضَلَّةٌ، وَ الطَّریقُ الْوُسْطی هِی الْجادَّةُ انحراف به چپ و انحراف به راست هر دو غلط است، مستقیم باشید تا به مقصد برسید. همیشه راه راست بخواهید: اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ خدایا به ما راه راست را نشان بده.
مادربزرگ علی💝
در قرن هفتم هجری در مصر در زمان یکی از پادشاهان این کشور به نام الملکالظاهر که اسمش بَیبَرس بود، این فکر به وجود آمد که اینهمه رشتههای زیاد فقهی اسباب سرگیجه است و پیروی کردن از علما منحصر بشود به چهار نفر علمای وقت. نشستند و تصمیم گرفتند که پیروی از هر عالمی ممنوع بشود مگر از چهار نفر. آن چهار نفر هم عبارتند از: ابوحنیفه، شافعی، احمد بن حنبل و مالک بن انس، که از این چهار نفر دونفرشان عربند و دو نفرشان ایرانی. ابوحنیفه ایرانی است که در عراق یعنی در کوفه بوده است. غرض این جهت است که از آن زمان به بعد ائمه اهل تسنن منحصر شدند به چهار نفر و اگر احیانا مجتهدی پیدا میشد میبایست در حدود فتوای این چهار نفر اظهار نظر کند نه برخلاف فتوای آنها، یعنی فتوای آنها را باید سند قرار بدهد. بدین ترتیب باب اجتهاد در میان اهل تسنن بسته شد.
مادربزرگ علی💝
یکی از تعالیم اسلامی که در صدر اسلام خیلی نتیجه بخشید و راه را به سوی ملل دیگر باز کرد و مردم فوج فوج اسلام اختیار کردند و مخصوصا ملل غیرعرب که در مظالم حکام و موبدان و روحانیون خودشان میسوختند وقتی با آن مواجه شدند استقبال کردند، اصل مساوات بود.
maryam_z
یکی از علامتهای مسلمانی، پیدا کردن راه معتدل و میانه است که میان راههای افراطی و تفریطی، میان تندرویها و کندرویهاست.
م.برهانی
اگر بگوییم علی را کی کشت؟ البته عبدالرحمن بن ملجم، و اگر بگوییم علی را چی کشت، باید بگوییم جمود و خشکمغزی و خشکهمقدسی
مارتینوس بایرینک
اِنّا عَرَضْنَا الاَْمانَةَ عَلَی السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ وَ الْجِبالِ فَاَبَینَ اَنْ یحْمِلْنَها وَ اَشْفَقْنَ مِنْها وَحَمَلَهَا الاِْنْسانُ اِنَّهُ کانَ ظَلوما جَهولاً
م.برهانی
آیا راجع به اثم میخواهی سؤال کنی که اثم یعنی چه؟ گفت: بله یا رسولَاللّه! فرمود: کار بد همان است که دلت قبول نمیکند. خداوند به بشر دلی داده است که با کارهای خوب پیوند و با کارهای بد بیگانگی دارد. و بعد با دو انگشت خود به سینه او زد و فرمود: اِسْتَفْتِ قَلْبَک یا وابِصَة! از قلب خودت سؤال کن ای وابصه!
|قافیه باران|
از جمله صفات خوک این است که خیلی کثیف است. در حدیث است که یکی از خصایص روحی این حیوان این است که [غیرت ندارد و خوردن گوشت او] غیرت را از بین میبرد. البته میدانید هرکدام از حیوانات خصایص روحی مخصوص به خود دارند، مثلاً وفا در سگ زیاد است (سگ در مقابل احسانی که به او میشود آن احسان را نادیده نمیگیرد ولی گربه اینطور نیست) و یا غیرت ناموس در خروس زیاد است و حیوانی که اصلاً این خاصیت در او نیست خوک است
مارتینوس بایرینک
تکلیف، وظیفه و مسئولیت، همان چیزی است که قرآن از آن به نام «امانت» یاد کرده است: امانت را بر زمین و آسمانها و کوهها عرضه داشتیم، هیچکدام حاضر نشدند که آن را بپذیرند چون استعدادش را نداشتند.
|قافیه باران|
آهوها با هم به طور دسته و گله زندگی میکنند، باهم چرا میکنند، باهم حرکت میکنند ولی زندگی اجتماعی ندارند، زیرا در میان آنها تقسیم کار و تقسیم مسئولیت و تشکیلات وجود ندارد. زندگی اجتماعی یعنی زندگیای که در آن تقسیم کار و تقسیم مسئولیت و نظم و تشکیلات وجود داشته باشد.
مارتینوس بایرینک
اولین جریان جمودی که در دنیای اسلام پیش آمد همین جمودی است که اینها به خرج دادند. اگر بخواهید بفهمید جمود با دنیای اسلام چه کرده است، همین موضوع را در نظر بگیرید که علی بن ابیطالب را چی کشت؟ یک وقت میگوییم علی را کی کشت و یک وقت میگوییم چی کشت؟ اگر بگوییم علی را کی کشت؟ البته عبدالرحمن بن ملجم، و اگر بگوییم علی را چی کشت، باید بگوییم جمود و خشکمغزی و خشکهمقدسی. همینهایی که آمده بودند علی را بکشند، از سر شب تا صبح عبادت میکردند. واقعا خیلی تأثرآور است.
م.برهانی
از خصوصیات دین مقدس اسلام این است که همیشه روی حاجتهای ثابت انسان مهر ثابت زده است اما حاجتهای متغیر انسان را تابع حاجتهای ثابت قرار داده است، و این به عقیده شخص من اعجازی است که در ساختمان این دین به کار رفته است.
ali yazdii
امکان ندارد انسانی انسان کامل بشود بدون عبادت و پرستش. پیغمبر، پیغمبر است و همان عبادتها و همان پرستشها و همان استغفارها
ali yazdii
آیا با تغییراتی که در زمان پیدا میشود باید هماهنگی کرد یا باید مخالفت کرد، باید این جور جواب بدهیم که با تغییرات زمان نه باید دربست هماهنگی کرد و نه دربست و صددرصد مخالفت کرد، چون زمان را انسان میسازد و انسان موجودی است که میتواند زمان را در جهت خوبی تغییر بدهد و میتواند زمان را در جهت بدی تغییر بدهد، پس با تغییراتی که در جهت خوبی است باید هماهنگی کرد و با تغییراتی که در جهت بدی است نه تنها نباید هماهنگی کرد بلکه باید مخالفت کرد.
|قافیه باران|
انسان تا حدودی خالق زمان خویش است و حیوان صددرصد مخلوق زمان خویش است.
ali yazdii
غرض این جهت است که یکی از چیزهایی که یک مسلمان نباید تحت تأثیر آن قرار بگیرد، موضوع «پسند» است. علی علیهالسلام فرمود: لاتَسْتَوْحِشوا فی طَریقِ الْهُدی لِقِلَّةِ اَهْلِهِ اگر راه حق را پیدا کردید، از اینکه در اقلیت هستید هرگز وحشت نکنید، یعنی شخصیت داشته باشید. اکثر، همین بیشخصیتی، پدر افراد بشر را درآورده است. همینکه ملتی خودشان را در اقلیت دیدند و دیدند اکثریت یک پسندی دارند، کاری را انجام میدهند. به خودش جرأت نمیدهد که ممکن است اکثریت اشتباه کرده باشد و اقلیت اشتباه نکرده باشد.
ali yazdii
ما در اینجا میتوانیم هروئین را محصول پیشرفت زمان بدانیم و بگوییم این ماده محصول قرن است، به نام مقتضیات زمان و پیشرفت زمان باید هروئین بکشیم؟!
|قافیه باران|
ولی بدانید که به غلط میگوییم عصر عصر علم است، به غلط میگوییم عصر عصر عقل است، به غلط میگوییم عصر عصر فکر است؛ برای اینکه در این عصر، عقل آزادی ندارد، علم و فکر آزادی ندارد، هنوز دنیا دنیای شهوت است، هنوز دنیا دنیای جاهطلبی است.
minoo_tt
ویل دورانت در تاریخ تمدن میگوید: تمدنی شگفتانگیزتر از تمدن اسلامی وجود ندارد.
minoo_tt
وَ اَعِدّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیلِ تُرْهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّکمْ. دستوری با کمال صراحت بیان شده، هدف این دستور هم ذکر گردیده است. اسلام دین «نیرومندی» است. خارجیها هم این را قبول دارند. ویل دورانت گفته است: هیچ دینی به اندازه اسلام پیروان خودش را به نیرومندی دعوت نکرده است.
minoo_tt
ما وقتی که به متن دین اسلام نگاه میکنیم میبینیم به دستورهایی که صریحا از خود دین رسیده است، در شرایط مختلف شکلهای مختلف داده است، آنهم با چه سهولتی! مثلاً به ما میگوید نماز بخوانید، روزه بگیرید. برای نماز وضو بگیرید، غسل بکنید. تمام، دستورهای مؤکد و واجب. اما میگوید اگر مریضی و نمیتوانی ایستاده نماز بخوانی، نشسته نماز بخوان. اگر بگویی اینقدر مریضم که نمیتوانم نشسته بخوانم میگوید همانطور خوابیده بخوان، اصلاً نماز تو در اینجا همین است که فقط ذکرها را بگویی. اگر طبیب گفته باشد حرف هم نباید بزنی، میگوید باید با ایماء و اشاره بخوانی. اینجا دیگر جای لجاجت و یکدنگی نیست.
golab
چند سال پیش مرد عالمی بود که البته در عتبات سکونت داشت و چون مریض شده بود به تهران آمده بود. چشم او را عمل جراحی کرده بودند و عمل هم با موفقیت انجام یافته بود. اطبا او را از شستشو منع کرده بودند. ولی او آدمی بود که حالت یکدندگی داشت، میگفت: اطبا نمیفهمند، فقط جراحی را که آن هم از نوع خیاطت و دوزندگی است میفهمند، دیگر هیچ چیز نمیفهمند. پس از چندی بدون اجازه طبیب به قم رفت و در آنجا به یکی از حمامها رفت و داخل خزینه کثیف آن شد و به همین جهت چشم او چرک کرد و بالاخره بکلی کور شد. آیا این آدم مطابق دستور اسلام عمل کرد یا برخلاف دستور اسلام؟ البته برخلاف دستور اسلام. اسلام میگوید وقتی وضو برایت خطر دارد باید تیمم کنی، اگر وضو بگیری اصلاً نمازت باطل است. اگر اطبا گفته باشند که روزه برایت ضرر دارد یا خوف ضرر داشته باشی، نمیتوانی بگویی مگر چطور میشود که من در این ایام احیاء روزه بگیرم، چون اگر روزه بگیری اصلاً روزهات باطل است، بعد هم باید قضای آن را بگیری.
golab
بنابراین، خود دستورهای دین آنچنان شکلهای مختلف دارد که انسان حیرت میکند. این برای آن است که مصلحتها فرق میکند و همان حساب اهمّ و مهم است. میگوید در سفر که میروی نمازت را شکسته بخوان، روزه هم نگیر. قرآن میفرماید: وَ مَنْ کانَ مَریضا اَوْ عَلی سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ اَیامٍ اُخَرَ هرکه مریض یا در سفر است نباید روزه بگیرد، بگذارد برای روزهای بعد. چرا؟ خود آیه دلیلش را میگوید: یریدُ اللّهُ بِکمُ الْیسْرَ وَ لایریدُ بِکمُ الْعُسْرَ خدا در تکالیفی که برای شما معین میکند، آسانی و سهولت را میخواهد نه سختی. این شریعت، شریعت سهله و سمحه است.
golab
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: من علم فراوانی دارم ولی افسوس، افرادی را پیدا نمیکنم که به آنها تعلیم بدهم. بعد فرمود: بله، افرادی را پیدا میکنم ولی بعضی افراد را که پیدا میکنم آدمهای سلیمالنفسی هستند اما کودن میباشند، نمیفهمند، عوضی میفهمند؛ بعضی دیگر، افراد زیرکی هستند اما تا معلومات را از من فرا میگیرند آن را وسیله قرار میدهند برای منافع مادی خودشان، یعنی علم را وسیله هدفهای پست و پلید خودشان قرار میدهند.
ali yazdii
مصلح علیه زمان قیام میکند، مرتجع هم علیه زمان قیام میکند، با این تفاوت که مرتجع به کسی میگویند که علیه پیشرفت زمان قیام میکند و مصلح به کسی میگویند که علیه فساد و انحراف زمان قیام میکند. هر دو علیه زمان خودشان قیام میکنند. ما سید جمالالدین اسدآبادی را مصلح میشماریم و همه دنیا او را مصلح میشمارند. او علیه اوضاع زمان خودش قیام کرده بود، یعنی با آنچه که در زمان خودش وجود داشت هماهنگی نمیکرد. پس چرا به او مصلح میگوییم؟ برای اینکه این اصل را قبول نکردهایم که هرچه که در زمان باشد خوب است، هرچه که اکثریت بر آن باشند خوب است. میگوییم در زمان او یک سلسله مفاسد و انحرافات وجود داشت که او علیه آنها قیام کرد. در مقابل، هرکس که امروز تاریخِ مثلاً فلان اخباری را که آن شب اسم بردم بخواند، میگوید او یک مرتجع است یعنی علیه پیشرفت و ترقیات زمان خودش قیام کرده است.
ali yazdii
اسلام راه است نه منزل و توقفگاه. خود اسلام از خود به عنوان راه (صراط مستقیم) یاد میکند. غلط است که بگوییم چون منزلها عوض شود راه هم باید عوض شود
fateme dehnavi
اگر ما کجاوهای داشته باشیم و حیوانهایی، خورجینهایی که روی این حیوانها میگذارند باید تعادلشان برقرار باشد. نمیشود یک طرف پر باشد و طرف دیگر خالی. انسان در وجود خودش خانه خالی زیاد دارد. در دل انسان جای خیلی چیزها هست. هر احتیاجی که برآورده نشود، روح انسان را مضطرب و نامتعادل میکند. همانطور که دیشب عرض کردم اگر انسان بخواهد در تمام عمر به عبادت بپردازد و حاجتهای دیگر خود را بر نیاورد، همان حاجتها او را ناراحت میکند. عکس مطلب هم این است که اگر انسان همیشه دنبال مادیات برود و وقتی برای معنویات نگذارد، باز همیشه روح و روان او ناراحت است.
golab
نهرو مردی است که از سنین جوانی لامذهب شده است. در اواخر عمر یک تغییر حالی در او پیدا شده بود. خودش میگوید: من، هم در روح خودم و هم در جهان یک خلئی را، یک جای خالی را احساس میکنم که هیچ چیز نمیتواند آن را پر کند مگر یک معنویتی. و این اضطرابی که در جهان پیدا شده است، علتش این است که نیروهای معنوی جهان تضعیف شده است.
golab
میگوید: الآن در کشور اتحاد جماهیر شوروی این ناراحتی بسختی وجود دارد. تا وقتی که این مردم گرسنه بودند و گرسنگی به آنها اجازه نمیداد که درباره چیز دیگری فکر کنند، یکسره در فکر تحصیل معاش و در فکر مبارزه بودند. بعد که یک زندگی عادی پیدا کردند (الآن) یک ناراحتی روحی در میان آنان پیدا شده است. در موقعی که از کار بیکار میشوند، تازه اول مصیبت آنهاست که این ساعت فراغت و بیکاری را با چه چیز پر کنند؟ بعد میگوید: من گمان نمیکنم اینها بتوانند آن ساعات را جز با امور معنوی با چیز دیگری پر کنند، و این همان خلئی است که من دارم.
golab
حجم
۲۵۰٫۶ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۶۸ صفحه
حجم
۲۵۰٫۶ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۶۸ صفحه
قیمت:
۴۴,۰۰۰
۱۷,۶۰۰۶۰%
تومان