بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دروغ/ اراده آزاد | طاقچه
تصویر جلد کتاب دروغ/ اراده آزاد

بریده‌هایی از کتاب دروغ/ اراده آزاد

۴٫۰
(۴۷)
ترجیح می‌دهم آدمی ناشی و حتی بی‌ادب و گستاخ باشم تا بی‌صداقت.
❤ محمد حسین ❤
اگر برای ما مسلم شد که دوستی راهی خطا را در زندگی‌اش در پیش گرفته است، این نشانه دوستی نیست که صرفا لبخند بزنیم و تشویقش کنیم که پیش برود.
GяєуSαмυєℓ
وقتی از ما می‌پرسند، «چطوری؟» اکثرا بی‌آنکه فکر کنیم و به شکلی انعکاسی می‌گوییم خوبم، چون می‌دانیم که این سؤال صرفا نوعی سلام و علیک است و نه باز کردن سر صحبت در مورد مشکلات کاری‌مان، مشکلات زناشویی‌مان، یا وضع مزاجمان. طفره رفتن و ناگفته گذاشتن‌هایی از این دست می‌توانند اشکالی از فریب باشند، امّا دروغ به حساب نمی‌آیند. ما در چنین مواقعی حقیقت را دور می‌زنیم، امّا عامدانه دروغی تحویل طرفمان نمی‌دهیم
❤ محمد حسین ❤
اگر فرض کنیم که راهی برای علاج شرّ وجود دارد. آنگاه می‌توانیم ببینیم که نیروی رانشی ما برای عدالت تلافی‌جویانه و جبرانی از نظر اخلاقی چقدر معیوب است.
Méhrshad
دروغ عمده‌ترین آفتی است که زندگی ما را به سوی آشفتگی می‌راند.
GяєуSαмυєℓ
خطر بی‌آبرویی ناشی از این است که تظاهر کنید کسی هستید که واقعا نیستید
❤ محمد حسین ❤
دروغگو اغلب خیال می‌کند که تا زمانی که دروغش فاش نشده صدمه‌ای به کسی نرسانده است
GяєуSαмυєℓ
یکی از بدترین چیزها در مورد قانون‌شکنی این است که آدم را با شمار زیادی از افراد دیگر در حال خشم و خصومت نگه می‌دارد. این یکی از بسیار تأثیرات مخرب قوانین ناعادلانه است: قوانین ناعادلانه افرادی را که (بدون این قوانین) افرادی صلح‌طلب و صادق می‌بودند وسوسه می‌کند که دروغ بگویند تا از مجازات شدن برای رفتاری که اخلاقا جای هیچ سرزنشی ندارد بگریزند.
Hooryar
شما هر کاری را که قرار است بکنید، می‌کنید. و بی‌معناست بگوییم که می‌توانستید جور دیگری عمل کنید.
❤ محمد حسین ❤
آدم خوشش نمی‌آید که به او بگویند وقتت را هدر داده‌ای، یا به آن خوبی‌ها هم که فکر می‌کردی از عهده کارت برنمی‌آیی، امّا اگر نقد به‌جا و معتبر باشد، دقیقا همان چیزی است که نیاز داریم بشنویم تا راهمان را در این جهان پیدا کنیم.
Fereshteh Radmanesh
دل و جرأت دادن کاذب یک جور دزدی است: زمان، نیرو، و تحرک و انگیزه شخصی را که می‌توانست هدف دیگری را دنبال کند از او می‌دزدد.
❤ محمد حسین ❤
اراده آزاد (اختیار) یک توهّم است. خواست‌ها و اراده ما ساخته ما و دست ما نیست. فکرها و نیات از عللی پس‌زمینه‌ای برمی‌آیند که ما بر آنها واقف نیستیم و هیچ مهار آگاهانه‌ای نمی‌توانیم بر آنها بزنیم. ما آن آزادی را که فکر می‌کنیم داریم، نداریم.
گلی فیروزکوهی
زنا و دیگر خیانت‌های شخصی، شیادی مالی، فساد حکومتی ــ حتی قتل و نسل‌کشی‌ــ عموما مستلزم یک نقص اخلاقی دیگر هستند ــ میل به دروغگویی.
Fereshteh Radmanesh
این حرف‌های من، به یک معنا، راست است ــ امّا معلوم است که حرف‌هایی است حساب‌شده به قصد فریب دادن. آیا دروغ گفته‌ام؟ بسیار قریب به واقع، بله. دروغ گفتن یعنی عامدانه دیگران را گمراه کردن، آن هم زمانی که آنها انتظار سخنی صادقانه دارند.
zbabaxni
درست از آن موقعی که ما به عدم صداقتمان از منظر کسی می‌نگریم که به او دروغ گفته‌ایم، متوجه می‌شویم که اگر نقش‌هایمان را با هم عوض می‌کردند چه احساسی به ما دست می‌داد ــ احساس اینکه در حقمان چه خیانتی کرده‌اند.
❤ محمد حسین ❤
اکثر ما حالا دردمندانه می‌دانیم که اعتماد ما به حکومت، شرکت‌ها، و دیگر نهادهای عمومی را دروغ‌هایی که از آنها شنیده‌ایم سست کرده است.
Hooryar
دست‌کم یک تحقیق می‌گوید ده درصد از روابط و گفتگوهای میان زن و شوهرها فریب‌آمیز است. تحقیق دیگری نشان می‌دهد ۳۸ درصد از مواجهات میان دانشجویان آمیخته به دروغ است. امّا محققان به این نتیجه رسیده‌اند که حتی خود دروغگوها روابط متقابل توأم با فریبشان را خیلی کمتر از روابط صادقانه‌شان مطبوع و خوشایند می‌یابند.
❤ محمد حسین ❤
دروغ گفتن تعرض به آزادی کسانی است که برای ما مهم هستند و دلبسته‌شان هستیم
❤ محمد حسین ❤
وقتی که تظاهر می‌کنیم که از حقیقت بی‌خبریم، باید در ضمن تظاهر کنیم که حقیقت تکانمان نداده و رنجی از آن نبرده‌ایم. این می‌تواند ما را مجبور کند دست به انتخاب‌هایی بزنیم که در غیر این صورت نمی‌زدیم. آیا پدربزرگ من واقعا با توجه به این واقعیت که همسرش به‌زودی خواهد مُرد، هیچ نداشت که به او بگوید؟ آیا مادربزرگ من هیچ نداشت که به دو فرزندش بگوید تا به آنها کمک کند که خودشان را برای زندگی بی او آماده کنند؟ این سکوت‌ها احساسات آدم‌ها را جریحه‌دار می‌کند. خرد و تدبیر به اشتراک گذاشته نمی‌شوند، قولی داده نمی‌شود، و پوزشی طلبیده نمی‌شود. فرصت برای گفتن حرف‌های مفید به افرادی که دوستشان داریم، فرصتی است که خیلی سریع از دست می‌رود و دیگر هرگز به دست نمی‌آید.
❤ محمد حسین ❤
ما با دروغگویی‌مان امکان نگاه به جهان را آنچنان که هست، از دیگران دریغ می‌کنیم. بی‌صداقتی ما نه‌تنها بر تصمیم‌هایی که دیگران می‌گیرند اثر می‌گذارد، بلکه غالبا معین می‌کند آنها اساسا چه تصمیم‌هایی می‌توانند بگیرندــ و آن هم به طُرُقی که ما همیشه نمی‌توانیم پیش‌بینی‌شان کنیم. هر دروغی یک حمله مستقیم به خودمختاری آنهایی است که این دروغ را تحویلشان می‌دهیم.
❤ محمد حسین ❤
عروسک خیمه‌شب‌بازی تا وقتی که نخ‌های هدایت‌کننده‌اش را دوست دارد آزاد است.
❤ محمد حسین ❤
هیچ انسانی مسئول ژن‌هایش یا نحوه تربیت و بارآمدنش نیست، امّا به هزار و یک دلیل معتقدیم که این عوامل شخصیت او را معین می‌کنند. سیستم عدالتی ما باید منعکس‌کننده فهمی باشد از این‌که هر یک ما می‌توانستیم بازیچه دست کاملاً متفاوتی باشیم. در واقع، به نظر می‌رسد که این غیراخلاقی است که توجه نکنیم دقیقا چقدر بخت و تصادف در خود اخلاقیات دخیل است.
❤ محمد حسین ❤
دروغ گفتن یعنی عامدانه دیگران را گمراه کردن، آن هم زمانی که آنها انتظار سخنی صادقانه دارند
Fereshteh Radmanesh
افراد صادق حس امنیتی به ما می‌دهند: آدم می‌داند که منظور آنها از حرفی که می‌زنند همانی است که می‌گویند؛ آدم می‌داند که آنها جلوی شما یک چیز و پشت سرتان چیزی دیگر نمی‌گویند؛ آدم می‌داند که آنها وقتی فکر می‌کنند آدم اشتباه کرده و از عهده برنیامده، همین فکر را به زبان می‌آورند ــ و به همین دلیل تحسین آنها را نمی‌توان با تملّقِ صرف یکی دانست.
Fereshteh Radmanesh
ما از سرزمین هرز شرمندگی و بلوای اجتماعی می‌توانیم فقط با پیروی از یک حکم اخلاقی دور بمانیم... دروغ نگو!
Fereshteh Radmanesh
آیا شما در این لحظه در حال تولید گلبول‌های قرمز خون و آنزیم‌های گوارشی هستید؟ البته بدن شماست که این کارها را انجام می‌دهد، امّا اگر بدن «تصمیم می‌گرفت» جور دیگری عمل کند، شما قربانی این تغییرات می‌شدید، و نه علّت آنها.
Fereshteh Radmanesh
زیست‌شناسی به نام مارتین هایزنبرگ، فرایندهای خاصی را در مغز مشاهده کرده است، نظیر باز و بسته شدن مجاری یونی و آزاد شدن آبدانه‌های سیناپسی که فقط به‌طور تصادفی رخ می‌دهند و بنابراین نمی‌توان با محرک‌های محیطی معینشان کرد. بنابراین، بخش بزرگی از رفتارهای ما را می‌توان واقعا «خودزا» دانست ــ وهایزنبرگ از مشاهداتش نتیجه می‌گیرد که احتمالاً در اینجا پایه و بنیانی برای آزادی انسان نهفته است. امّا چگونه اتفاقاتی از این دست احساس آزادی اراده را توجیه می‌کنند؟ «خودزا» در این مقام فقط به این معناست که برخی اتفاقات منشأشان صرفا در خود مغز است.
Fereshteh Radmanesh
افکار، بی‌مسبب در ذهن پدید می‌آیند و درعین‌حال مسبّب اعمال ما هستند.
Fereshteh Radmanesh
بسیاری از فیلسوفان، از جمله خود من، فهممان از آزادی اراده این است که آزادی اراده مجموعه‌ای است از توانایی‌ها برای تخیل و تصور مسیر اعمالمان در آینده، با این فکر که دلایل انتخاب آنها چه بوده است، و برنامه‌ریزی برای اعمالمان در پرتو این فکر و کنترل کردن اعمالمان در برابر امیال متضاد. ما بنا به اراده آزادمان در حدی که فرصت اِعمال این توانایی را بی‌فشار بیرونی یا درونی داریم، آزادیم. ما روی‌هم‌رفته صرفا در حدی مسئول اعمالمان هستیم که این توانایی‌ها و فرصت اِعمالشان را داریم. تردیدی نیست که ما انسان‌ها می‌توانیم آینده را به خیال درآوریم و برایش برنامه‌ریزی کنیم، امیال متضادمان را با هم بسنجیم و غیره ــ و از دست دادن این توانایی‌ها می‌تواند ما را جدا خوار و خفیف کند. فشارهای بیرونی و درونی از انواع گوناگونش می‌تواند به هنگام خیال‌پروری، برنامه‌ریزی، و دیگر اعمال، غایب یا حاضر باشدــ و چنین فشارهایی تعیین می‌کنند که آیا حس می‌کنیم اخلاقا مسئول رفتارمان هستیم یا نه. امّا این پدیده‌ها هیچ ربطی به اراده آزاد ندارند.
Fereshteh Radmanesh
ما از سرزمین هرز شرمندگی و بلوای اجتماعی می‌توانیم فقط با پیروی از یک حکم اخلاقی دور بمانیم... دروغ نگو!
Sima.zr

حجم

۹۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۳۸ صفحه

حجم

۹۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۳۸ صفحه

قیمت:
۵۴,۰۰۰
تومان