کتاب فرار از اردوگاه ۱۴؛ داستانی واقعی فرار ادیسهوار مردی از کرهی شمالی به سوی آزادی
۳٫۸
(۱۹۸)
خواندن نظراتزنده ماندن مأموریتی دشوار بود
azar
او گفت کیم جونگ ایل از هیتلر بدتر است. شین گفت درحالیکه هیتلر به دشمنانش حمله کرد، کیم در جاهایی مثل اردوگاه ۱۴ از مردم خودش تا سرحد مرگ کار میکشید.
او که توجه جمع را جلب کرده بود، خودش را حیوانی درنده معرفی کرد که در اردوگاه تربیت شده بود تا خبرچینی خانواده و دوستانش را بکند، بدون هیچ احساس پشیمانی و افسوسی. او گفت «تنها چیزی که من یاد گرفتم این بود که برای بقای خودم باید دیگران رو شکار کنم.»
شین روبهروی جمعیت اعتراف کرد که وقتی معلمش همکلاسی ششسالهاش را به خاطر داشتن پنج دانهی ذرت در جیبش «تا حدِ مرگ کتک زد» او زیاد به آن مسئله اهمیت نداد.
او گفت «من در مورد همدردی یا ناراحتی چیزی نمیدونستم. از لحظهی تولد ما رو طوری آموزش دادن که احساسات انسانی عادی رو نداشتیم. حالا که بیرونم، دارم یاد میگیرم که احساساتی باشم. یاد گرفتم که گریه کنم. دارم احساس میکنم که به انسان تبدیل میشم.»
z.gh
معلمان و نگهبانان به او آموخته بودند باور کند هربار که کتک میخورد، سزاوارش است چون تبار خائنی دارد که از والدینش به ارث برده است. موضوع مرگ دختربچه هم از این قاعده مستثنا نبود. شین فکر میکرد مجازات او منصفانه و عادلانه بوده است و هیچگاه به خاطر کشتن آن دختر، از دست معلمش عصبانی نشد. او باور داشت که همکلاسیهایش هم همین احساس را داشتند.
روز بعد در مدرسه، هیچ اشارهای به آن کتککاری نشد. هیچچیز در کلاس تغییر نکرد و تا آنجا که شین خبر داشت، معلم را به خاطر اعمالش مجازات نکردند.
☆
عمو گفت «بچه، تو روزهای زیادی برای زندگی داری، میگن خورشید حتا به سوراخموش هم میتابه.»
z.gh
«تنها ماند، خیلیخیلی تنها، در جهانی بدون خدا و بدون انسان. بدون عشق یا بخشش.»
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
شین برای اولینبار در سن دهسالگی وارد معدن زغالسنگ شد. او و پنج نفر از همکلاسیهایش (سه پسر و سه دختر، از جمله همسایهاش مون سونگ سیم) با پای پیاده از راهرویی با شیب تند پایین میرفتند و به معدن میرسیدند. کار آنها این بود که واگنهای دوتُنی معدن را پُر کنند و آن را روی ریل باریکی که در سربالایی بود، هُل دهند و به سکو برسانند. سهمیهی کار آنها این بود که چهار واگن را بالا ببرند.
تمام صبح صرف دو واگن اول میشد، بعد از ناهاری که آرد ذرت و کلم نمکسودشده بود، کودکان خسته با لباسها و صورتهای پوشیده از گردهی زغالسنگ، در تاریکی قیرگون معدن با شمعهایی در دست به سمت رگهی زغالسنگ برمیگشتند.
Fatemeh Karimian
یک نفر، اگر ساکت نماند، میتواند به آزاد کردن دهها هزار نفری که در اردوگاههای کار کرهی شمالی باقی ماندهاند کمک کند
z.gh
مردم کرهی جنوبی خواهان اتحاد دوباره با کرهی شمالی هستند اما آن را فوراً نمیخواهند، بسیاری از آنها نمیخواهند که این اتفاق در طول عمرشان بیفتد، بیشتر به این دلیل که هزینهی آن به شکل غیرقابلقبولی بالا خواهد بود.
شین و بسیاری دیگر از پناهندگان اهل کرهی شمالی با توجیهههای مهمی از این مسئله شکایت میکنند که مردم کرهی جنوبی آنها را سادهلوحهای کمسوادی میبینند که نمیدانند چهطور صحبت کنند، بد لباس میپوشند و کشورشان بیشتر از آنچه میارزد، دردسر دارد.
شواهد زیادی وجود دارد که جامعهی کرهی جنوبی تطبیق پیدا کردن را برای پناهجویان دشوارتر میکند. نرخ بیکاری اهالی کرهی شمالی در کرهی جنوبی چهار برابرِ میانگین ملی است، درحالیکه نرخ خودکشی آنها بیش از دو و نیم برابر شهروندان کرهی جنوبی است.
z.gh
در اردوگاه ۱۴ که زندانی برای دشمنان سیاسی کرهی شمالی است، تجمع بیش از دو نفر ممنوع است مگر مواقع اعدام. همه باید در این مراسم شرکت کنند. در اردوگاه کار اجباری از اعدام در ملأعام و ترس حاصل از آن برای درس عبرت استفاده میشد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
قبل از آن، هیچکدام از کسانی که در یک اردوگاه زندانیان سیاسی به دنیا آمده بودند، موفق به فرار نشده بودند. طبق شواهد موجود، هنوز هم شین تنها کسی است که این کار را انجام داده است.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
حجم
۳۲۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۹ صفحه
حجم
۳۲۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۹ صفحه
قیمت:
۵۱,۰۰۰
۲۵,۵۰۰۵۰%
تومان