بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آدم کجا بودی؟ | طاقچه
تصویر جلد کتاب آدم کجا بودی؟

بریده‌هایی از کتاب آدم کجا بودی؟

نویسنده:هاینریش بل
انتشارات:انتشارات نگاه
امتیاز:
۳.۵از ۲۱ رأی
۳٫۵
(۲۱)
- چند قدمی با من بیا، میخانهٔ کوچکی را نشانت می‌دهم که می‌توانی آنجا منتظرم بمانی. - برمی‌گردی؟ ایلونا با لبخند گفت: - معلومه، به محضی که بتونم می‌آم، من دوستت دارم. ایلونا ناگهان گردن او را گرفت و لبانش را بوسید و بعد سریع از آنجا دورشد، فاین‌هالز نمی‌خواست تماشاگررفتنش باشد و به سوی میخانهٔ کوچک رفت.
کاربر ۴۱۰۵۵۶۳
شاید می‌بایستی دنبالش می‌رفت و او را وادار به ماندن می‌کرد، اما کسی نمی‌تواند انسانی را مجبور به کاری کند، آدم فقط می‌تواند انسانی را بکشد و این تنها اجباری بود که به حق کسی می‌توان روا کرد. کسی را نمی شود وادار به زندگی‌کردن و عاشق شدن کرد، این بی‌حاصل است و تنها چیزی که انسان قدرتی بر آن دارد مرگ است، و حال می‌باید انتظار بکشد با اینکه می‌داند انتظاری بیهوده است.
کاربر ۴۱۰۵۵۶۳

حجم

۱۷۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۱۷۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان