بریدههایی از کتاب از علم تا عمل
۴٫۳
(۳)
ایمان به خدا هم وقتی اثر خود را میبخشد و آدمی را به اعمال صالح و صفات پسندیده نفسانی از قبیل خشیت و خشوع و اخلاص و امثال آن میکشاند که انگیزههای باطل و مکرهای شیطانی بر آن غلبه نکند. و یا به عبارت دیگر، ایمان ما مقید به یک حال معین نباشد، همچنان که خدای تعالی بدان اشاره فرموده است: ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یعْبُدُ اللهَ عَلی حَرْفٍ﴾.
چڪاوڪ
انسان در مقایسه با همنوعانش در مواردی آزاد است که مربوط به شخص خودش باشد و اما در مواردی که پای مصلحت ملزمه خود او و بالاخص مصلحت ملزمه اجتماع و عامه مردم در کار باشد و علل و اسباب او را به مصالحی و به مقتضیات آن مصالح هدایت کند در آنجا دیگر به هیچ وجه آزادی اراده و عمل ندارد و در چنین مواردی اگر کسی و یا کسانی او را به سوی سنت و یا هر عملی که قانون و یا مجری قانون و یا فردی ناصح و متبرع آن را موافق با مصالح انسانیت تشخیص داده دعوت کند و به اصطلاح امر به معروف و نهی از منکر نماید و برای دعوت خود حجت و دلیلی روشن بیاورد نباید او را به زورگویی و سلب حریت مشروع افراد متهم نمود.
چڪاوڪ
ایمان در این است که فرد ملتزم به مقتضای علم خود بوده و بر طبق آن، عقد قلب داشته باشد، به طوری که آثار عملی علم- هر چند فی الجمله- از وی بروز کند.
چڪاوڪ
خدای تبارک و تعالی مالک علی الاطلاق است و غیر او جز مملوکیت از هر جهت، چیزی ندارد و انسان جز عبودیت محض، مالک چیزی نیست و همین مالکیت علی الاطلاق خدای سبحان هرگونه حریتی را که انسان برای خود توهم میکند سلب مینماید همچنان که همین مالکیت علی الاطلاق خدای سبحان بود که انسانها را از قید بردگی و بندگی انسانهای دیگر آزاد نموده و او را نسبت به سایر همنوعانش آزادی بخشید، و ربوبیت و مولویت هر انسانی نسبت به انسانهای دیگر را ممنوع اعلام نموده
چڪاوڪ
به مؤمن وقتی مؤمن گفته میشود که آنچه میکند مبتنی بر اساسی حقیقی و واقعی و مقتضای ایمان باشد چون ایمان اقتضا دارد که اگر انسان عبادت میکند خشوع داشته باشد و هر کاری که میکند خالی از لغو و امثال آن باشد.
چڪاوڪ
«حق» میزان اعمال در قیامت است.
چڪاوڪ
میبینیم فلان شخص ادعای ایمان به خدا میکند و در عین حال بند بند بدنش از ترس مصیبتی که ممکن است روی بیاورد میلرزد
چڪاوڪ
خدا یعنی ذات واجب الوجود
چڪاوڪ
عبودیت شایسته همان تسلیم صرف بودن در برابر اراده مولی و محبوب او و رضای او است.
چڪاوڪ
مؤمنینی که در این آیه ذکر شدهاند، باید این یقین را داشته باشند، که غیر از خدا هیچکس از خود استقلالی ندارد، و هیچ سببی تاثیر و سببیت ندارد مگر به اذن خدا، وقتی چنین یقینی برای کسی دست داد، دیگر از هیچ پیشامد ناگواری ناراحت و اندوهناک نمیشود و از هیچ محذوری که احتمالش را بدهد نمیترسد، این است معنای اینکه فرمود: (نه خوفی بر آنان هست، و نه اندوهناک میشوند)، وگرنه معنا ندارد که انسان حالتی پیدا کند که از هیچ چیز نترسد، و هیچ پیشامدی اندوهناکش نسازد، پس این همان ایمان مرتبه چهارم است، که در قلب کسانی پیدا میشود، که دارای اسلام مرتبه چهارم باشند
چڪاوڪ
ملک خدا حقیقت ملک است که در برابرش هیچ موجودی از موجودات استقلال ندارد، نه استقلال ذاتی، نه صفتی، نه عملی، آری ملکیتی که لایق کبریایی خدای جلت کبریاؤه است این ملکیت است.
چڪاوڪ
صرف علم به چیزی و یقین به این که حق است، در حصول ایمان کافی نیست. به عبارتی دیگر نمیشود صاحب آن علم را مؤمن به آن چیز دانست، بلکه باید به مقتضای علم خود نیز ملتزم باشد، به طوری که آثار عملی علم- هر چند مختصر- از وی بروز کند. پس کسی که علم دارد به این که خدای تعالی، الهی است که جز او الهی نیست و به مقتضای علمش نیز التزام دارد، یعنی در مقام انجام مراسم عبودیت خود و الوهیت خدا بر میآید، چنین کسی مؤمن است، امّا اگر علم مزبور را دارد ولی التزام به آن را ندارد و عملی که علمش را بروز و از عبودیتش خبر دهد ندارد چنین کسی عالم هست و مؤمن نیست.
چڪاوڪ
کتاب خدای تعالی، مَثَلِ معلمی است که کلیات علمی را در کوتاهترین بیان و کمترین لفظ برای شاگردانش بیان میکند و دستور میدهد که به آن عمل کنند.
وقتی انسان متوجه معلومات خود نباشد و با عمل به آن معلومات و تمرین عملی دائمی به یاد آنها نباشد، به تدریج از یادش میرود.
چڪاوڪ
عمل هر چه باشد ناشی از علمی است که مناسب آن است و عمل ظاهری بر آن علم باطنی دلالت میکند و همانطور که علم در عمل اثر میگذارد، عمل هم در علم اثر متقابل دارد، و باعث پیدایش آن میشود و یا اگر موجود باشد باعث ریشهدار شدن آن در نفس میگردد
چڪاوڪ
هر قدر خلوص آدمی از شک و از خطوات شیطان کاملتر شود، صعود و ارتفاع علم شدیدتر و سریعتر میشود.
چڪاوڪ
کتاب الله عزیز، کتاب علم و عمل است، نه کتاب تئوری و فرضیه، و نه کتاب تقلید کورکورانه.
چڪاوڪ
یکجا فرموده: ﴿فَیدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِی رَحْمَتِهِ؛ پروردگارشان آنها را داخل در رحمت خود میکند﴾ یعنی داخل در بهشت میکند.
و جای دیگر فرموده: ﴿یدْعُونَ فِیها بِکلِّ فاکهَةٍ آمِنِینَ؛ در بهشت هر میوه را که بخواهند صدا میزنند در حالی که ایمن هستند﴾.
و خواننده عزیز اگر در جمله ﴿وَ أَدْخَلْناهُ فِی رَحْمَتِنا﴾ و نیز در ﴿وَ کلًّا جَعَلْنا صالِحِینَ﴾ دقت کند که خدا در این دو مورد عمل را به شخص خودش نسبت میدهد و میفرماید: (ما او را داخل در رحمت خود میکنیم) و نمیفرماید: (او داخل در رحمت ما میشود).
09127668873
حجم
۱۷۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
حجم
۱۷۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
قیمت:
۲۶,۰۰۰
تومان