هر موجودی جدا از دیگران است. تولدش، مرگش، رویدادهای زندگیش ممکن است علاقهٔ دیگران را برانگیزد اما او بهتنهایی با آنها رودررو میشود. او بهتنهایی به دنیا میآید و بهتنهایی میمیرد. میانِ یک موجود و دیگری، یک گرداب (gulf)، یک گسستگی وجود دارد". [۴۶] (بهتر است به جای گرداب، آن را به مثابهِ شکاف بفهمیم)
fuzzy
نظریهٔ دیدگاهِ او همانطور که در این مقاله آمده است، از این هستهٔ نظری مارکسیستی برآمده است که پرولتاریا دارای چشماندازِ متمایزی نسبت به روابطِ اجتماعی است که دستیابی او را به حقیقت ممکن میکند و چنین چشماندازی برآمده از جهانِ واقعی و شرایطی است که او در آنها قرار دارد. او همین منظر یا دیدگاه یا چشماندازِ متمایز را به زنان نسبت میدهد و میکوشد از طریقِ واکاوی شرایطِ واقعی و جهانی که زنان در آن میبالند و به آن تداوم میبخشند، وجودِ چنین دیدگاهِ متمایز و " نزدیکتر به حقیقت" ی را اثبات کند
fuzzy