بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بودا | طاقچه
تصویر جلد کتاب بودا

بریده‌هایی از کتاب بودا

نویسنده:فولکر زوتر
امتیاز:
۳.۴از ۱۷ رأی
۳٫۴
(۱۷)
یکی از مهم‌ترین وظایف حکمران ِ یک سرزمین این بود که از بروز فقر جلوگیری کند. توجه صرف به امنیت، موجب اهمال در مبارزه با فقر می‌شود که در این صورت به گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر عده‌ای مرتکب دزدی خواهند شد و همین امر موجب وخامت وضعیت اجتماعی می‌شود.
khashi Kheradmand
این دیدگاه متداول‌تر بود که اعمال (کارمای) زندگی‌های سابق، کیفیت زندگیِ فعلی را مشخص می‌کند، هم‌چنان‌که کارهای فعلی بر شرایط زندگی‌های آتی اثر گذار خواهد بود.
|قافیه باران|
ایش رنج است، پیری، بیماری و مرگ رنج است، غم و اندوه، یأس، افسردگی، درد و بی‌تابی رنج است، دلبستگی به آن‌چه دلخواه است رنج است، دل بر کندن از آن‌چه دلخواه است رنج است {...} حقیقت دوم به سرچشمۀ رنج می‌پردازد: گرایش انسان به شدن (هستی) است که به زادمان دوباره می‌انجامد و این گرایش آمیخته به لذت و عطشی است که در هر کجا به دنبال ارضای خویش است؛ به عبارت دیگر میل مفرط یا عطش برای لذت بردن و تمایل برای زیستن.
نام
«با همۀ موجوداتِ زنده، خواه ضعیف و خواه قوی، بلند و کوتاه، چاق و لاغر، بزرگ و کوچک، مرئی و نامرئی، دور و یا نزدیک، به دنیا آمده و یا هنوز زاده نشده باید به درستی رفتار کرد. با همۀ جانداران همچون مادری رفتار کنید که با چنگ و دندان از تنها فرزندش پاسداری می‌کند.»
عین خ
«دلیل این‌که می‌گویم هر آن‌چه را که احساس می‌کنیم توأم با رنج است، ناپایداری همۀ چیزهای مشروط است».
عین خ
هنگامی که فیل جنگی با پاها و دست‌ها، با سر و گوش و دم می‌جنگد اما در همان حین مراقب خرطوم خود نیز هست، پیلبان می‌فهمد که فیل هنوز دست از زندگی نشسته است. اما هنگامی که فیل خرطومش را هم وارد عمل کند و با آن بجنگد، پیلبان می‌فهمد که فیل از زندگی قطع امید کرده و اکنون قادر به انجام هر کاری هست. به همین‌گونه کسی که از دروغ‌های آگاهانه نهراسد، قادر به انجام هر کار زشت دیگری هم هست. بنابراین بدان که من حتی به شوخی هم دروغ نخواهم گفت.
1984
هنگامی که انسان از طریق ژرف‌اندیشی در می‌یابد که جسم، تنفس، احساس و تفکر قائم به ذات نیستند بلکه محصول پدیده‌های دیگری می‌باشند، سرانجام رستگاری تحقق خواهد یافت. رهایی و رستگاری پدیده‌ای است که قابل تجزیه و تحلیل نیست، دهرمه است که گوتمه آن را نیروانا می‌نامید. معنای واقعی این واژه در اصل خاموش کردن آتش است. گوتمه آن را به مفهوم خاتمه یافتن همۀ پریشان سازها و آشفتگی‌ها استفاده می‌کند. رهایی از حرص، آز، کینه و خودپسندی نیروانا نامیده می‌شود.
عین خ
انسان نا آگاهی که خود مغلوب گذر عمر، بیماری و مرگ می‌باشد، بدون ان که بتواند از چنگ آن رهایی یابد، هنگام رویارویی با فردی سالخورده، بیمار و یا مرده، افسرده، وحشت‌زده و مشمئز می‌شود اما هرگز نمی‌خواهد بپذیرد که همین موارد برای شخص خودش هم پیش آمده و اتفاق خواهد افتاد. اما من هم اسیر سالخوردگی، بیماری و مرگ هستم و راه گریزی از آن‌ها ندارم. وقتی خود من مغلوب سالخوردگی، بیماری و مرگ هستم و توان گریز از آن‌ها را ندارم، هنگام دیدن فردی سالخورده، بیمار و یا مرده، آزرده‌خاطر شوم، به وحشت بیفتم و یا متنفر شوم، درست نیست
Ali Asemani
و برهمنانی را که راه پیوستگی به خدای برهما را به دیگران توصیه می‌کردند مورد انتقاد قرار داده و خاطرنشان می‌کرد که هیچ کدام از آن‌ها هنوز برهما را ندیده‌اند. او بر این عقیده بود که خداباوران همچون گروهی نابینا هستند که پشت سر یکدیگر ایستاده‌اند. اولین نفر آن‌ها هیچ چیز نمی‌بیند، نفر میانی هیچ چیز نمی‌بیند و آخرین نفر هم هیچ چیز نمی‌بیند. از نظر او کسی که پس از مرگ امیدوار به وصال خدا باشد همانند کسی است که می‌گفت: من شیفتۀ زیباترین زن این سرزمین هستم.
1984
ظهور و افول زمان تولد گوتمه به‌طور دقیق مشخص نیست. بر اساس زندگینامه‌های کهن، رخدادهای مهمِ زندگی او از لحاظ زمانی قابل تنظیم هستند اما منابع، تاریخ دقیقی برای آن‌ها مشخص نمی‌کند. گمان سنت بودایی و پژوهش‌ها این است که تاریخ تولد او بین سدۀ ششم تا نیمۀ سدۀ چهارم ق.م می‌باشد. در ادبیات، این تاریخ تقریباً بین ۵۶۰ و ۴۸۰ ذکر شده است اما بررسی‌های جدید باور دارند که سدۀ چهارم ق.م دقیق تر است. (۱۶) ابهامی که در مورد این تاریخ‌های دقیق وجود دارد، تأثیری بر آگاهی از زندگی و آموزه‌های بودا نمی‌گذارد، اما موجب طرح سؤالاتی در مورد پیوستگی و وابستگی وقایع تاریخی می‌شود، برای نمونه، احتمال وجود هرگونه وجه مشترک بین بودیسم اولیه و اندیشه‌های یونانی.
1984
یکی از هم‌عصران گوتمه به نام پورنه کسیپه، بی‌حاصلی پایبندی به اصول اخلاقی را چنین توصیف می‌کرد: «کسی که ظلم می‌کند و زیر بار ظلم می‌رود، آزار می‌رساند و زیر بار آزار می‌رود، باعث اندوه و بدبختی می‌شود، زور می‌گوید و زیر بار زور می‌رود، موجود زنده‌ای را به قتل می‌رساند، چیزی را به ناحق تصاحب می‌کند، به خانه‌های دیگران دستبرد می‌زند و اموال دیگران را به غارت می‌برد، دزدی می‌کند، خیانت می‌کند، زنی را اغفال می‌کند و دروغ می‌گوید، مرتکب هیچ گناهی نمی‌شود. کسی که در امتداد ساحل شمالی رود گنگ پیش می‌رود و با گشاده‌دستی صدقه می‌دهد و دیگران را نیز به صدقه دادن تشویق می‌کند، کار خیری انجام نداده و بابت آن پاداشی هم نمی‌گیرد.»
1984
او به شرامنه‌هایی که همه‌چیز را مخلوق خدایی به نام ایسوره (Isvara) می‌دانستند، پاسخ می‌داد: «بنابراین همۀ مخلوقات ِ ایسوره قاتل، دزد، هرزه، دروغگو، خبرچین، فحاش، طماع، مغرض و دیوانه هستند».
1984
بعدها گوتمه در مورد زجر دادن خویش به روش جین‌ها می‌گوید که این زجرها به‌هیچ‌وجه قابل توجیه نیستند: «اگر خوشی و رنج، معلول زندگی‌های قبلی باشند، جین‌ها در زندگی سابق خود خطاکار بودند زیرا اکنون متحمل چنین مصیبت‌هایی می‌شدند. اگر شادی و اندوه آفریدۀ خالقی باشند، جین‌ها را آفریدگاری خبیث آفریده بود. اگر لذت و محنت تصادفی باشند، اتفاقی بسیار ناگوار برای جین‌ها پیش آمده بود؛ و اگر لذت و محنت مولود زاده شدن باشند، جین‌ها زادمان بدی داشته‌اند؛ اگر لذت و محنت منوط به تلاش در هستی باشند، تلاش جین‌ها در این دنیا سرانجامی نخواهد داشت». (۶۳) گوتمه بر آن شد که دوباره به روش عادی غذا بخورد. همراهانش تغییر موضع او را درک نکرده و وی را ترک کردند.
1984
پس از طی چهارمین گام استغراق گوتمه این توانایی را به دست آورد که کاملا در لحظه زندگی کند بدون این‌که در افکارش و یا با تمایلاتش با این حس بجنگد. با پایان گرفتن شب، او توانایی تمرکز بر منشا رستگاری را به‌دست آورد و از گرفتاری در چرخۀ زادمان‌های دوباره (بازپیدایی) رهایی یافت. توجهش را بر تجسم زندگی‌های قبلی‌اش متمرکز کرد و به این وسیله، سرگذشت این زندگی‌ها یکی پس از دیگری به ضمیر ناخودآگاهش گام نهادند. «آن‌جا من در این خانواده زندگی می‌کردم. طبقۀ اجتماعی‌ام، شغلم، خوشبختی و بدبختی‌های من آن‌جا بود». «مرگ من فرا رسید و نیست شدم و این‌جا دوباره به دنیا آمدم.»(۷۸)
1984
گوتمه آگاهانه از شرامنه‌ها و برهمنانی که در مورد آغاز و پایان دنیا و محدود و نامحدود بودن آن، سرآغاز انسان و حیات پس از مرگ، تئوری‌های نظری ارائه می‌کردند، دوری می‌کرد. او آن‌ها را با نابینایانی مقایسه می‌کرد که هر کدام قسمتی از بدن یک فیل را لمس کردند تا شکل واقعی آن را حدس بزنند. یکی از آن‌ها بر اساس شکل دم، دیگری بر اساس شکل پا و آن یک بر اساس شکل گوش حیوان در مورد آن اظهار نظر کردند. (۱۱۰) بنا به این داستان تمثیلی، هر تفسیری از این دنیا و انسان‌ها کاری بیهوده و با توجه به ناپایدار بودن دنیا وقت تلف کردن است. تنها انسانی دیوانه از خود می‌پرسد که: آیا من سابقا بوده‌ام یا نه؟ من سابق بر این چه بوده‌ام؟ {...} در آینده چه خواهم بود؟ آیا خواهم بود یا نخواهم بود؟
1984
گوتمه اشخاصی را که سعی داشتند چیزی را ورای مرز آگاهی و شناخت انسان توضیح دهند به سخره می‌گرفت و آنان را هم‌چون نابینا و یا مجروحی می‌دانست که نجاتش را منوط به پرسش‌های نامفهوم و بی‌معنی می‌کرد. او گفته‌های خود را نه تفسیری بر جهان هستی بلکه راهی برای رسیدن به رهایی و رستگاری به شمار می‌آورد. آن‌ها را هم‌چون زورقی می‌دانست که تنها به درد گذشتن از عرض رودخانه می‌خورد و به خودی خود فاقد هر گونه فایده‌ای است.
1984
او مردم را از تعصب نهی می‌کرد و باور داشت که چسبیدن متعصبانه به باورهای شخصی مانعی اساسی در راه رسیدن به رستگاری و رهایی محسوب می‌شود. (۱۱۴) خود او در خطابه‌هایش به تمام موضوعات بنیادین فلسفی اشاره می‌کند اما اهمیت ویژه‌ای برای آن‌ها قائل نیست و هرگز آن‌ها را به‌صورت یک جهان‌بینی صرف مورد بررسی قرار نمی‌دهد و یا آن‌ها را حکم و اصل نمی‌داند.
1984

حجم

۲٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۴۰ صفحه

حجم

۲٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۴۰ صفحه

قیمت:
۶۶,۰۰۰
۱۹,۸۰۰
۷۰%
تومان