- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب پل
- بریدهها
بریدههایی از کتاب پل
۴٫۶
(۱۲)
سختترین کار در زندگی این است که بدانی از کدام پُل باید گذشت و کدام را باید شکست.
دیوید راسل
niloofarmyl
سختترین کار در زندگی این است که بدانی از کدام پُل باید گذشت و کدام را باید شکست.
دیوید راسل
Elaheh Dalirian
میدانم تو از این سخنان بسیار داری. اما با من سخن از دریا و انسان بر روی دریا مگوی. زیرا روزگار این اندیشهها دیگر سر آمده، حتی اگر زمانی در آنها حقیقتی پنهان بوده است. در روزگاران پیشین هر انسانی هدفی داشت و به دنبال آن بود که به پیش میتاخت، آنکه پای به کشتی میگذاشت نیز هدفی داشت... هدف و انگیزهای که از آن او بود... اما اکنون ما چه هدفی داریم؟!... ما در حال مرگ هستیم زیرا آن مالک عوضی کشتی ما در نیوپورتِ شیکاگو آسوده نشسته و بیشتر از آنکه به فکر ایمنی و زندگی مردانش بر عرشه باشد در فکر تکمیل مدارک غرق کشتی برای دریافت حق بیمهٔ خویش است. [مکث] و بهخاطر همین است که ما باید بمیریم.
niloofarmyl
عاقل تا پی پُل میگشت، دیوانه پابرهنه از آب گذشت.
ضربالمثلی فارسی
Elaheh Dalirian
چون دارم رو یه لبهٔ باریک راه میرم. آدمی که رو یه لبهٔ باریک راه میره هر لحظه احتمال داره بیفته. مثل صخرهنوردی که تنها داره از کوه بالا میره. هیچ وسیلهٔ نجاتی هم با خودش نبرده. یا میرسه اون بالا یا پرت میشه. صخرهنورده بارها داشته پرت میشده، دلش خالی شده، ترسیده، مرگ رو جلو چشاش دیده. اما گاهی یه سنگ کوچیکِ براومده نجاتش داده و اون با هر بدبختیای خودشو به قله رسونده. اون کاری رو کرده که هر آدم سالم دیگهای هم میتونسته بکنه. اما فقط اون کرده. اونوقته که راضیه. وقتی اون بالا رسیده تمام اون هزار بار خطر مردن و افتادنش رو فراموش میکنه و این میشه همون یهدهم. یهدهم پیروزیای که همهٔ شکستها رو پاک میکنه. من در کل راضیام.
niloofarmyl
مردم فراموش نمیکنن وقتی تاریخ آینده میشه متولی مجسمهٔ شکسته و دیوار فروریخته و قبر بیحرمتشده و اونوقت آدمها به هرکی رد میشه میگن: "آره، آره، تمام اینها رو ما انقلابیون نابود کردیم." نابودگرا با همون روبان رو کلاههاشون ادعای نیهیلیست بودن دارن. خیال میکنن چون تندرو هستن، باید نابود کنن. ولی نابود میکنن چون چیزی نیستن جز یه مشت محافظهکارهای ناامید که رؤیای کهنهٔ جامعهٔ عالیای رو دارن، جامعهای که توی دایرهش مربعه و هیچ درگیریای وجود نداره و همهچیز خوبه.
Elaheh Dalirian
پُل (پُ) [په] (اِ.) آنچه دو قسمت جدا از هم را به یکدیگر وصل کند.
فرهنگ فارسی معین
Elaheh Dalirian
حجم
۵۲۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۴۶ صفحه
حجم
۵۲۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۴۶ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰۵۰%
تومان