بریدههایی از کتاب شامگاه فلسفه؛ مروری بر رکود تفکر فلسفی در ایران
۴٫۷
(۳)
مشهور است: "سلطان محمود غزنوی (وفات ۴۲۱ ه. ق) که سنّیمذهب بود و از خلیفه خلعت سلطانی و لقب یمینالدّوله و امینالملّه گرفت، برای خوش خدمتی نسبت به خلیفه "انگشت گرد جهان کرده بود و قرمطی میجست" (=رافضی و شیعی)، شیعیان را قتل عام کرد و به نام "رافضی" و "قرمطی" در تشیید مبانی تسنّن بسیاری را بیگناه کشت و بسیار کوشید و مذهب سنّت را در ایران و هند و آسیای صغیر ترویج کرد
منمشتعلعشقعلیمچکنم
"اباذر ورداسبی" در کتاب "علل کُندی و ناپیوستگی تکامل جامعه فئودالی ایران" از طبقه اشراف نام میبرد و مینویسد:
در اروپا در اثر اشتراک مساعی اشرافِ زمیندار ریشهدار؛ تأسیسات مذهبی، انواع محاکم، مجلسهای قانونگذاری به وجود آمدهاند و سدّی در برابر خودکامگی حکام که در رأس طبقه اشراف جای داشتند پدید آوردند اما در ایران بیریشگی و نااستواری اشراف هرگز نگذارده است چیزی شبیه به اینگونه تأسیسات سیاسی، حقوقی و مذهبی پدیدار شود و اختیارات شاهان و فرمانروایان را به مرور محصور و محدود کند.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
در تاریخِ ما، عامّه مردم غایبان بزرگاند. تمام صفحات تاریخ ما پر شده است از اینکه چطور حاکمی با جدالی خونین بر تخت مینشیند و چطور هم پس از مدت کوتاهی به دست یکی از غلامانش و یا یکی از مدعیان حکومت، به قتل میرسد. اگر مردم در جایی حضور دارند فقط به این منظور است که از سرشان مناره ساخته شود و یا کسی برای ارضای میل کوچکی در خود، چشمهایشان را درآورد!
a.d
فلسفه از همان ابتدای ورود به جهان اسلام در مسیری افتاد که پس از زمان اندکی عملاً تبدیل به علم کلام شد و این، نتیجهی منطقی همان اصلی است که طبق آن، جامعهی دینی فقط تا جایی به تفکر فلسفی مجال بروز میدهد که آموزههایش در راستای عقاید مرسوم دینی و مذهبی بوده و یا حداقل منافاتی با آن نداشته باشد.
a.d
رضا داوری در کتاب "مقام فلسفه در تاریخ دورهی اسلامی" مینویسد:
حقیقتاً جمع میان دین و فلسفه محال است و آنچه را که جمع دین و فلسفه میخوانیم تحویل احکام دینی و دیانت به فلسفه و اطلاق صورت فلسفه به آن است... در دیانت بندگی بالاتر از علم و دانایی و حتی علم در مرتبهای حجاب اکبر است.
a.d
خواجه نظامالملک که خود در فقه، پیرو مذهب شافعی و در کلام، اشعری مذهب بود مدارس نظامیه را نیز به سمت این مذاهب سوق داد. در کلام اشعری، عقل تا بدانجا ارزش دارد که بتواند بر پایه مسلّمات وحی، گره از برخی مشکلات عقیدتی بگشاید و از دین در برابر شکاکان و ملاحده دفاع نماید. البته نیازی به توضیح نیست که "ملحد" در اینجا به معنای شیعه، معتزلی و فیلسوف است.
a.d
باید توجه نمود که این بحث صرفاً جدالی بر سر افتخار داشتن اولین فیلسوف تاریخ نیست بلکه ریشهی چنین بحثهایی را باید در تعابیری که هر یک از طرفین از واژه "فلسفه" دارند جستجو کرد. اگر از دید فیلسوف غربی، تفکر آسیایی تفکر عرفانی است نه فلسفی؛ از دید متفکر شرقی "درست نیست که فلسفهی اوپانیشاد را به این دلیل که عرفانی است از گزارش عمومی فلسفه خارج کنیم. اگر چنین کنیم مجبور میشویم قسمت اعظم فلسفهی یونانی را نیز از این گزارش عمومی کنار بگذاریم" و طبیعی است که نتیجهی چنین تسویهای، حذف متفکرینی چون فیثاغورت، افلوطین، ژان اسکات اریژن و ... از تاریخ فلسفهی غرب خواهد بود. حتی اگر از تفاوت آشکار دو دیدگاه شرقی و غربی نیز بگذریم، معضلاتی از این دست کماکان باقی میمانند.
محمد طاهر پسران افشاریان
چنانکه بهعنوان مثال هیدگر معتقد است:
فلسفه در ماهیت یونانی است؛ یونانی در این مورد به معنای آن است که ماهیت فلسفه در اساس چنان است که نخستین بار مناسب دنیای یونانی بود.
و در مقابل، راداکریشنان –متفکر و مورخ هندی– میگوید:
بررسی تاریخ فلسفه ما را به این نتیجه انکارناپذیر رهنمون میشود که تفکرات فلسفی در هند زودتر از یونان آغاز شد. قرن ششم قبل از میلاد نمودار آغاز فلسفه در یونان است، حال آنکه در هندِ این عصر، فلسفه پیشرفت چشمگیری کرده بود. به این ترتیب، در تاریخ عمومی فلسفه باید داستان را با هند آغاز کرد، نه با یونان.
محمد طاهر پسران افشاریان
فارابی در تدوین نظریهی مدینه فاضله خود به شدت تحت تأثیر استاد یونانیاش، افلاطون، قرار دارد با این تفاوت که مدینهی فاضله فارابی مدینهای دینی است و در آن همه چیز به گونهای طراحی شده که هماهنگی کامل با دستورات شرع داشته باشد. "فارابی فلسفه را عین آراء اهل مدینه فاضله میدانست و معتقد بود که رئیس مدینه باید فیلسوفی باشد که علم خود را از مبدأ وحی میگیرد. در واقع رئیس فیلسوف مدینهی فارابی، نبی است و دین صحیح به نظر او عین فلسفه است."
a.d
حجم
۸۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۸۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان