بدان که علم دو است: یکی علم خداوند تعالی و دیگر علم خلق و علم بنده اندر جَنُب علم خداوند تعالی متلاشی بود، زیرا که علم وی صفت وی است و بدو قایم، و اوصاف وی را نهایت نیست؛ و علم ما صفت ماست و به ما قایم، و اوصاف ما متناهی باشد
meisam papi
و در جمله باید که روش طالب پیوسته بدان صفت بود که اگر کسی گوید: «کجا میروی؟» بقطع بتواند گفت: «إنّی ذاهِبٌ إلی ربّی (۹۹/الصّافّات).» و اگر جز چنین باشد رفتن وی بر وی وبال باشد؛ از آنچه صحت خُطُوات از صحت خطرات باشد پس هر که اندیشۀ وی مجتمع باشد مر حق را، اَقدام وی متابع اندیشۀ وی
کاربر ۳۰۱۸۴۵۱
و اندر تحقیق دوستی نه دوست از دوست چیزی طلبد ونه دوست فرمان دوست ضایع کند.
Hkhfox