بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خواجه عبدالله انصاری | طاقچه
تصویر جلد کتاب خواجه عبدالله انصاری

بریده‌هایی از کتاب خواجه عبدالله انصاری

انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۲۸۶ رأی
۴٫۴
(۲۸۶)
الهی دستم گیر که دست آویز ندارم، و عذرم بپذیر که پای گریز ندارم.
محکوم ب بدبختی تا ابد
یارب دل پاک و جان آگاهم ده آه شب و گریه سحرگاهم ده در راه خود اول ز خودم بیخود کن بیخود چو شدم ز خود بخود راهم ده
خداوندا فریاد رس که از نا کسی خود بفریادم.
مادربزرگ علی💝
یارب دل پاک و جان آگاهم ده آه شب و گریه سحرگاهم ده در راه خود اول ز خودم بیخود کن بیخود چو شدم ز خود بخود راهم ده
Moon
ما را سر و سودای کس دیگر نیست در عشق تو پروای کس دیگر نیست جز تو دگری جای نگیرد در دل دل جای تو شد جای کس دیگر نیست
دلتنگِ ماه
الهی ضعیفان را پناهی، قاصدان را بر سر راهی، مومنان را گواهی، چه عزیز است آنکس که تو خواهی.
🌱
الهی یاد تو در میان دل و زبان است و مهر تو میان سر و جان.
h.s.y
الهی چون با خود نگرم و کردار خود بنم گویم از من زار تر کیست ؟ و چون با تو نگرم و خود را در بندگی تو بینم گویم از من بزرگوار تر کیست : گاهی که به طینت خود افتد نظرم گویم که من از هر چه در عالم بترم چون از صفت خویشتن اندر گذرم از عرش همی بخویشتن درنگرم
مادربزرگ علی💝
بتو پیوستن از خود گذشتن است.
🍃🌷🍃
الهی عظیم شانی و همیشه مهربانی، قدیم احسان و روشن برهانی هم نهانی هم عیانی از دیده ها نهانی و جانها را عیانی نه به چیزی مانی تا گویم که چنانی، آنی که خود گفتی و چنانکه خود گفتی آنی.
مادربزرگ علی💝
الهی ضعیفان را پناهی، قاصدان را بر سر راهی، مومنان را گواهی، چه عزیز است آنکس که تو خواهی.
h.s.y
الهی پسندیدگان ترا بتو جستند و به تو پیوستند، نا پسندیدگان تو را بخود جستند و بگسستند نه او که پیوست بشکر رسید، نه او که گسست بعذر رسید.
همتاب
روزی که سر از پرده برون خواهی کرد دانم که زمانه را زبون خوآهی کرد گر زیب و جمال از این فزون خواهی کرد یارب چه جگر هاست که خون خواهی کرد
مادربزرگ علی💝
الهی از پیش خطر و از پس راهم نیست، دستم گیر که جز تو پناهم نیست.
۱۲۳۴
این جهان و آن جهان و هر چه هست عاشقان را روی معشوق است و بس
°دختر شکلاتی°
الهی هر که ترا شناسد کار او باریک و هر که ترا نشناسد راه او تاریک،
وهب حسینی
یا رب تو مرا انابتی روزی کن شایستهٔ خویش طاعتی روزی کن زان پیش که فارغ شوم از کار جهان اندر دو جهان فراغتی روزی کن
مادربزرگ علی💝
الهی اگر طاعت بسی ندارم در هر جهان جز تو کسی ندارم.
دلتنگِ ماه
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانهٔ تو هر دو جهان را چه کند
کاربر ۳۴۶۸۰۴۵
هر روز من از روز پسین یاد کنم بر درد گنه هزار فریاد کنم از ترس گناه خود شوم غمگین باز از رحمت او خاطر خود شاد کنم
دلتنگِ ماه
الهی چند نهان باشی و چند پیدا ؟ که دلم حیران گشت و جان شیدا
مادربزرگ علی💝
یارب دل پاک و جان آگاهم ده آه شب و گریه سحرگاهم ده در راه خود اول ز خودم بیخود کن بیخود چو شدم ز خود بخود راهم ده
الهی کار ااگر بگفتار است بر سر همه گویندگان تاجم و اگر بکردار است چون سلیمان بموری محتاجم
باران
این جهان و آن جهان و هر چه هست عاشقان را روی معشوق است و بس گر نباشد قبلهٔ عالم مرا قبلهٔ من کوی معشوقست و بس
مادربزرگ علی💝
الهی یکتای بی همتایی، قیوم توانایی، بر همه چیز بینایی، در همه حال دانایی، از عیب مصفایی، از شرک مبرایی،اصل هر دوایی، داروی دلهایی، شاهنشاه فرمانفرمایی، معزز بتاج کبریایی، بتو رسد مُلک خدایی.
یارب دل پاک و جان آگاهم ده آه شب و گریه سحرگاهم ده در راه خود اول ز خودم بیخود کن بیخود چو شدم ز خود بخود راهم ده
دلتنگِ ماه
ای واقف اسرار ضمییر همه کس در حالت عجز دستگیر همه کس
باران
چه عزیز است آنکس که تو خواهی.
سارا شاه
روز محشر عاشقان را با قیامت کار نیست کار عاشق جز تماشای و صال یار نیست از سر کویش اگر سوی بهشتم می برند پای ننهم که در آنجا وعدهٔ دیدار نیست
وهب حسینی
ما را سر و سودای کس دیگر نیست در عشق تو پروای کس دیگر نیست جز تو دگری جای نگیرد در دل دل جای تو شد جای کس دیگر نیست
کاربر ۳۴۶۸۰۴۵

حجم

۳۲٫۳ کیلوبایت

حجم

۳۲٫۳ کیلوبایت

قیمت:
رایگان