میل انسان، میلِ دیگری است.
Nima
در عین حال میل من وارد مخفیگاه میشود، جایی که از ازل بهشکل ابژهای که من هستم در آنجا منتظر بوده تا آنجا که من را با تصمیم خودش دربارهٔ همهٔ دالهایی که این ذهنیت به آنها وابسته است، از ذهنیتم دور کند.
Nima
دال از نشانه متمایز است و علت این تمایز این است که نشانه چیزی است که چیزی را به کسی نشان میدهد، در حالی که دال چیزی است که یک سوژه را به دال دیگر نشان میدهد.
Nima
روانشناسی کلاسیک به ما میآموزد که تجربه از واقعی و غیرواقعی تشکیل شده است و انسانها از عدم واقعیت موجود در واقعیت در رنجند. اگر اینطور باشد، امید به رها شدن از این مسئله کاملاً بیفایده است. به این دلیل که گفتههای فروید به ما میآموزد آنچه که آزاردهنده است، واقعیتی در درون غیرواقعیت است، که ما را عذاب میدهد.
Nima
اضطراب نشانهٔ فقدان و نبود نیست. بلکه نشانهٔ چیزی است که در سطحی دوگانه، مثل عقیم شدن حمایتی که این فقدان به عمل میآورد درک شده است. بسیار خوب، با این نکته به فهرست فروید برگردید، فهرستی که معنی کاملش را دریافتیم.
آیا نمیدانید که این اشتیاق سینهٔ مادر نیست که اضطراب را برمیانگیزد، بلکه نزدیکی به آن است که موجب اضطراب میشود؟
Nima