بریدههایی از کتاب بینوایان (جلد اول)
۳٫۹
(۱۸۹)
از هر سو که بروی در پایان خط گورکن انتظارت را میکشد.
ــسیّدحجّتـــ
همه روشهای عبادت خوبند، به آن شرط که برصداقت مبتنی باشد
محدثه
گفته میشود اروپا خود را از بردگی رها کرده است. این اشتباه است؛ بردگی هست، به ویژه در میان زنان، نامش تنفروشی است.
بار سنگینی بر دوش زنان است. بر طبع لطیف، عشق ورزی، ملاحت و احساس مادرانهاشان و این موجب شرمساری مردان جامعه نیست.
امین
«خانهای که خداوند حافظش نباشد، تلاش آدمی برای حفاظتش کاری لغو است.
میـمْ.سَتّـ'ارے
«هر آنچه آموختهاید به آنان که نمیدانند آموزش دهید، جامعهای که در آن آموزش رایگان وجود ندارد مقصر است. اجتماعی که نادانی در آن پردهای از تیرگی کشیده باشد، تقصیر دارد. مقصر آن نیست که در مغاک تیره گناه درمیغلتد، بلکه آن است که جامعه را مالامال از تاریکی کرده است.»
ــسیّدحجّتـــ
به مطالعه دلبسته بود، زیرا کتاب، دوستی خاموش وقابل اطمینان است.
آسمان
سوادش درحد نوشتن اسمش بود، اما خدا باوربود و همین هم خود دانایی و دانشی است.
میـمْ.سَتّـ'ارے
وانگهی آن کیست که در عالم به همه آرزوهای خود جامه عمل پوشانده باشد؟
ــسیّدحجّتـــ
خواب و مرگ، همسایگان خوب همند.
ــسیّدحجّتـــ
هرگاه قلب آدمی خشک گردد، چشمان او نیز خشک میشود. در این مدت نوزده سال کسی قطره اشکی در چشمان او ندیده بود.
علیرضا
«کودکی بودم، گهوارهام را به طبلی برساختند،
در کلاهخودی نظامی، آب مقدس به من خوراندند،
سربازی با چند تفنگ، سایهبانی برایم برپا داشت،
و با چند تکه پاره ژنده، پرچمی بر آن به اهتزاز درآورد، اینها پوشش گهوارهام شد.
آتنا محمدی
«تویی که نگاهت پرتوافکن بر من است
تویی که تصویر دلربایت به رویاهایم جان میبخشد
تویی که چون در تاریکی گام مینهم دستانم را میگیری
آتنا محمدی
در بارگاه الهی چهره خیس از اشک یک گناهکار نادم از سیمای نورانی فردی مومن محبوبتر وحصه شادیاش بیشتر است
امین
هشتاد و شش سال سن دارم
ــسیّدحجّتـــ
آدمی جسمی دارد که هم باری بر دوش او و هم وسوسهکننده اوست، به اجبار باید این بار را حمل کند و به دلخواه او رفتار نماید. باید از این جسم پرستاری کند و حفظش نماید و در عین حال او را مقهور خود کند، از او پیروی نکند؛
ــسیّدحجّتـــ
اگر کسی دست به بدنش بزند، احساس سردی میکند، در رفت وآمد و تنفروشی است، ارتباطی با شما حس نمیکند. چهرهاش در هم و اثری از نجابت و شرافت در آن دیده نمیشود. زندگی ونظام اجتماعی حرف آخر را با او زدهاند وهر مصیبتی خواستهاند بر او روا داشتهاند. رنج برده و آسیب دیده است، همهچیز را از دست داده و بسیار گریسته است؛ تسلیم شده و تسلیمش نوعی بیقیدی و بیاعتنایی است.
امین
آه از این کشیشان دورو!
ــسیّدحجّتـــ
آدم از گرسنگی، سرما، آوارگی، بیکسی ودرماندگی، به بردگی سوق داده میشود، از او همچون بردهای کار میکشند، چه معامله درد آوری! زندگی برای لقمهای نان، انسان تهی دست هر آنچه در چنته دارد عرضه میکند واجتماع آن را میخرد.
Enigma
«به مرگ هوشیارانه بنگرید، براین گمان نباشید که مرگ از میان رفتن و پوسیدن است درست و با دقت بنگرید تا نور زنده و دوستداشتنی مرگ رادر دل آسمان نظاره کنید.»
ــسیّدحجّتـــ
زیرا اگر کسی در راه حق گام نهد، بیتردید عدهای از میان مردم، هواخواه و پشتیبان او میشوند.
ILYA
ساعتی بعد که فانتین به خانه برگشت، زد زیر گریه، گفته بودیم که این نخستین عشقش بود واو همانند زنی که خود را به شوهرش تسلیم میکند، تن خود را دراختیار تولومیس نهاده بود. بینوا از او صاحب یک بچه هم بود.
امین
رنج بشر از هر سن وسالی میتواند آغاز گردد.
Pooria Mardani
رنج بردن مرا تا کجا میکشاند؟ به نیستی. شاد زیستن مرا به کجا میبرد؟ به نیستی. پس بهتر نیست که شاد بزیم؟ در این جهان باید یاخورد یا خورده شد و من خورندهام. دندان بودن بهتر از علف بودن است، عقل چنین اقتضا میکند. از هر سو که بروی در پایان خط گورکن انتظارت را میکشد.
Pooria Mardani
درندهترین حیوانات آنانیاند که بینایی خود را از دست دادهاند.
Pooria Mardani
وجدان انبوههای از علم ذاتی درون ماست.
محسن
اگر فرو افتادگان صاحب قدرت شوند، از دیگران بیترحمتر میشوند.
شاهین
جسور باید بود، تنها ازاین طریق میتوان به تعالی و رشد دست یافت.
همه پیروزیهای جهان، کمابیش محصول جسارت و شهامت است.
Pooria Mardani
برای به ثمر رساندن آرزو چیزی به پایه باور مطلق نمیرسد
محسن
هر گاه کسی به شما پناه آورد از نامش مپرسید، کسی که از بیان نام خود ابا دارد، بیبرو برگرد در جست وجوی سرپناهی است.
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
ستایش و بزرگداشت معاصران به علت ضعف بینایی است. در این دوران مطلا جایگزین طلا شده.
علیرضا
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۸۹۵ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۸۹۵ صفحه
قیمت:
۲۸۱,۰۰۰
۱۹۶,۷۰۰۳۰%
تومان