بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بی قراری؛ ملک ناز، دختر ایزدی | طاقچه
تصویر جلد کتاب بی قراری؛ ملک ناز، دختر ایزدی

بریده‌هایی از کتاب بی قراری؛ ملک ناز، دختر ایزدی

امتیاز:
۳.۵از ۳۰ رأی
۳٫۵
(۳۰)
در این دنیای کوچک، همه رنج کشیده‌اند
S
در این دنیای کوچک، همه رنج کشیده‌اند، بی‌نشان، هیچ‌کس در جای خود نیست
سیّد جواد
می‌دانی حارصه چیست؟ یک کلمۀ عربی است از خانوادۀ حرص، حارص، احتراص. می‌دانی که شتر آن‌قدر صبور و پر طاقت است که می‌تواند سه هفته بدون آب و غذا در بیابان راه برود و راه برود. دربیابان خارهایی هست که شترها بسیار دوست دارند. هرجا این خار را ببینند با دندان آن را می‌کَنند و شروع به جویدن می‌کنند. وقتی این خار با مزۀ شور خون آغشته می‌شود، شترها لذت بیشتری می‌برند. هرچه بیشتر می‌خورند، خون بیشتری می‌ریزد و هرچه خون بیشتر می‌شود، شتر بیشتر و بیشتر از این خار می‌خورد. گویی که دیگر از خون خود سیر نمی‌شود. اگر مانعش نشوند شتر از شدت خونریزی خواهد مرد. این یعنی حارصه. این رسم تمام خاورمیانه است پسرم. انسان‌هایش در طول تاریخ یکدیگر را کشته‌اند و کشته‌اند، بی‌آنکه متوجه باشند در حال ریختن خون خود هستند. از طعم خون خود مست می‌شوند.
ندا آزادی
شتر آن‌قدر صبور و پر طاقت است که می‌تواند سه هفته بدون آب و غذا در بیابان راه برود و راه برود. دربیابان خارهایی هست که شترها بسیار دوست دارند. هرجا این خار را ببینند با دندان آن را می‌کَنند و شروع به جویدن می‌کنند. وقتی این خار با مزۀ شور خون آغشته می‌شود، شترها لذت بیشتری می‌برند. هرچه بیشتر می‌خورند، خون بیشتری می‌ریزد و هرچه خون بیشتر می‌شود، شتر بیشتر و بیشتر از این خار می‌خورد. گویی که دیگر از خون خود سیر نمی‌شود. اگر مانعش نشوند شتر از شدت خونریزی خواهد مرد. این یعنی حارصه. این رسم تمام خاورمیانه است
سیّد جواد
می‌دانی حارصه چیست؟ یک کلمۀ عربی است از خانوادۀ حرص، حارص، احتراص. می‌دانی که شتر آن‌قدر صبور و پر طاقت است که می‌تواند سه هفته بدون آب و غذا در بیابان راه برود و راه برود. دربیابان خارهایی هست که شترها بسیار دوست دارند. هرجا این خار را ببینند با دندان آن را می‌کَنند و شروع به جویدن می‌کنند. وقتی این خار با مزۀ شور خون آغشته می‌شود، شترها لذت بیشتری می‌برند. هرچه بیشتر می‌خورند، خون بیشتری می‌ریزد و هرچه خون بیشتر می‌شود، شتر بیشتر و بیشتر از این خار می‌خورد. گویی که دیگر از خون خود سیر نمی‌شود. اگر مانعش نشوند شتر از شدت خونریزی خواهد مرد. این یعنی حارصه. این رسم تمام خاورمیانه است پسرم. انسان‌هایش در طول تاریخ یکدیگر را کشته‌اند و کشته‌اند، بی‌آنکه متوجه باشند در حال ریختن خون خود هستند. از طعم خون خود مست می‌شوند.
Milad
جایی هست فراتر از خوبی و بدی با تو آنجا دیدار خواهم کرد
lucifer
دربیابان خارهایی هست که شترها بسیار دوست دارند. هرجا این خار را ببینند با دندان آن را می‌کَنند و شروع به جویدن می‌کنند. وقتی این خار با مزۀ شور خون آغشته می‌شود، شترها لذت بیشتری می‌برند. هرچه بیشتر می‌خورند، خون بیشتری می‌ریزد و هرچه خون بیشتر می‌شود، شتر بیشتر و بیشتر از این خار می‌خورد. گویی که دیگر از خون خود سیر نمی‌شود. اگر مانعش نشوند شتر از شدت خونریزی خواهد مرد. این یعنی حارصه. این رسم تمام خاورمیانه است پسرم. انسان‌هایش در طول تاریخ یکدیگر را کشته‌اند و کشته‌اند، بی‌آنکه متوجه باشند در حال ریختن خون خود هستند. از طعم خون خود مست می‌شوند.
i._.shayan
جایی هست فراتر از خوبی و بدی با تو آنجا دیدار خواهم کرد
ندا آزادی
می‌دانی حارصه چیست؟ یک کلمۀ عربی است از خانوادۀ حرص، حارص، احتراص. می‌دانی که شتر آن‌قدر صبور و پر طاقت است که می‌تواند سه هفته بدون آب و غذا در بیابان راه برود و راه برود. دربیابان خارهایی هست که شترها بسیار دوست دارند. هرجا این خار را ببینند با دندان آن را می‌کَنند و شروع به جویدن می‌کنند. وقتی این خار با مزۀ شور خون آغشته می‌شود، شترها لذت بیشتری می‌برند. هرچه بیشتر می‌خورند، خون بیشتری می‌ریزد و هرچه خون بیشتر می‌شود، شتر بیشتر و بیشتر از این خار می‌خورد. گویی که دیگر از خون خود سیر نمی‌شود. اگر مانعش نشوند شتر از شدت خونریزی خواهد مرد. این یعنی حارصه. این رسم تمام خاورمیانه است
عاشق کتاب
زنان جوان مقابل چادرها در لگن‌های پلاستیکی زرد، سبز، صورتی، نارنجی لباس می‌شویند و در میان لگن‌ها رنگ آبی نیست. در مسلک ایزدی این رنگ مقدس است و در زندگی روزمره استفاده‌اش گناه به‌حساب می‌آید.
نگار
ایزدی، یکی از قدیمی‌ترین دین‌های مشرق زمین است. اما در این منطقه، در لالِش و خاورمیانه طاووس وجود ندارد. طاووس در هندوستان زندگی می‌کند. این نشان می‌دهد که دین ایزدی ریشه در هند دارد.
نگار
انسان‌ها دیگر گیل‌گمش، آفرودیت، هرا و انکیدو ندارند و به‌جای آن هیپ‌هاپ، فوتبال و موسیقی و الهه‌های سینمایی دارند و همچون خدایان و اساطیر، ماجراهای عشق، ازدواج، طلاق، دعوا، حسادت و جنایت آن‌ها را تماشا می‌کنند.
نگار
«این دنیا دروغ است و آن دنیا پر از تردید.»
مروارید ابراهیمیان
«این دنیا پنجره‌ای‌ست، همه آمدند، نگاهی کردند و گذشتند.»
عاشق کتاب
در وجود انسان‌های واقعی، حتی در شادترین لحظه‌های‌شان، حزنی پنهان است و روح‌های سطحی‌تر در بدترین زمان‌ها شاد و خوشحال‌اند.
ندا آزادی
بعضی دردها را حتی مرگ هم مرهم نمی‌شود. بعضی رفتارها حتی بعد از مرگ هم بخشیده نمی‌شوند.
asaaly
اهالی خاورمیانه در طول تاریخ همدیگه‌رو کشتن و کشتن، بی‌اینکه متوجه باشن که درحال ریختن خون خودشون هستن. از طعم خون خودشون مست می‌شن.
نیتا
«ملک‌طاووس گوش کن. شاید تو هم مثل خدای تورات از شش روز تلاش برای آفرینش جهان خسته هستی، روز اول نور، تاریکی، شب و آفتاب را آفریدی. دومین روز گنبد آسمان و بعد خشکی، دریا، علف‌ها و گیاهان، دانه‌ها میوه‌ها را آفریدی. روز چهارم نوبت به خورشید، ماه و ستاره‌ها رسید. روز پنجم، زمین را آفریدی و از هرگونه جاندار پر کردی، انسان ـــ این خلیفۀ روی زمین را با صورت خود آفریدی، نر و ماده آفریدی. بعد به مخلوقات خود نگاه کردی و دیدی که همه‌چیز چقدر زیباست. روز ششم زمین و تمام عناصرش دیگر کامل شده بودند. وقتی به روز هفتم رسیدی کاری را شروع کرده بودی، به پایان رساندی و آن روز را به استراحت پرداختی. و آن روز هفتم تا امروز ادامه دارد چون فریاد بی‌گناهان و رنج کشیدگان را نمی‌شنوی و دیگر هیچ‌چیز زیبا نیست»
عاشق کتاب
در این دنیای کوچک، همه رنج کشیده‌اند، بی‌نشان، هیچ‌کس در جای خود نیست
Tina
بعد از شنیدن ماجراهای زیلان دیگر همه‌چیز به‌نظرم بیهوده می‌آید. می‌خورم، می‌خوابم، راه می‌روم اما همه این‌ها در خلأیی بی‌پایان اتفاق می‌افتند. انگار درونم پوچی عمیقی دهان باز کرده باشد. برای پر کردن این خلأ است که دارم تلاش می‌کنم این سطرها را بنویسم. شاید کتابی بشوند. اما باید اعتراف کنم که هدفش را نمی‌دانم. نوشتن یا ننوشتن من چه فرقی می‌کند؟ خواندن یا نخواندن آدم‌ها چه فرقی دارد؟
مروارید ابراهیمیان
با صدایی سوزناک می‌خواند: «این دنیا پنجره‌ای‌ست، همه آمدند، نگاهی کردند و گذشتند.» فکر کردم که چقدر درست می‌گوید. خیلی اهل فلسفه نیستم. پیش از این حتی فلسفه‌بافی‌های روزمره، که سعی می‌کنند معنای زندگی را با زبان کوچه و بازار به آدم بفهمانند، عصبانی‌ام می‌کردند و این روزها بیشتر ناراحت می‌شوم. از تمام فلاسفه، شاعران، تمام پیامبران و تمام عالم‌ها عصبانی هستم. آن همه کتاب برای چه نوشته شده‌اند؟ وجود آن همه کتابخانه چه لزومی داشت؟ آن همه کنفرانس، جلسه، آن همه سیاستمدار خودپسند متکبر، روزنامه‌نگارانی مثل من، همه‌چیزدان‌هایی که با چهره‌هایی جدی چنان سخنانی در رسانه جار می‌زدند که انگار قرار است دنیا را نجات دهند. دانشگاه‌ها، «من هستم» ها، همه را جمع کنند یک هستۀ انجیر را پر نمی‌کنند. امان از ثروتمندان. آن‌ها که پول، طبقه و سود را می‌پرستند، آن ظاهرپرست‌ها. با خودم فکر می‌کنم همه‌شان را باید با آن ساعت‌های گران‌قیمت و جواهرات و لیموزین‌ها یک‌جا دفن کرد.
مروارید ابراهیمیان
باورهای غلط به واقع غلط هستند. حقیقت را منعکس نمی‌کنند اما با این وجود، انسان تمام هنر و خلاقیتش را مدیون همین باورهاست. «اینکه زیگورات مایا از هر طرف چهار پله دارد می‌دانید بر چه باور مسخره‌ای بنا شده؟ در جنگل وحشی مایاهایی که از مار می‌ترسند، این خزنده را تقدیس می‌کنند و برای اینکه در هرساعتی از روز سایۀ مارگونه بر زمین بیفتد، اهرام را بدین شکل بنا می‌کنند. نتیجه؟ زیبایی بی‌نظیری که از باوری مسخره نشئت می‌گیرد، مثل تمام پرستشگاه‌ها و اهرام و بناهای دنیا. به‌همین خاطر بعضی چیزها را باعنوان «باورهای واهی» تحقیر نکنید. بدون آن‌ها فرهنگ وجود نداشت. نه معماری، نه موسیقی، نه ادبیات.
Firooz
من فقط و فقط برای تسلی دادن به خودم این‌ها را می‌نویسم. برای اینکه باردیگر بتوانم در میان مخلوقی به نام انسان به زندگی ادامه بدهم. می‌خواهم خودم را از دست این حارصه که دهان همۀ انسان‌ها را از خون لبریز کرده، نجات دهم و گاهی با خودم تکرار می‌کنم: «من یک انسان بودم.»
Firooz
«این دنیا پنجره‌ای‌ست، همه آمدند، نگاهی کردند و گذشتند.»
unino
با خودم فکر می‌کنم که ابن‌خلدون حق داشته است بگوید: «جغرافیا تقدیر است.»
unino
می‌دانی حارصه چیست؟ یک کلمۀ عربی است از خانوادۀ حرص، حارص، احتراص. می‌دانی که شتر آن‌قدر صبور و پر طاقت است که می‌تواند سه هفته بدون آب و غذا در بیابان راه برود و راه برود. دربیابان خارهایی هست که شترها بسیار دوست دارند. هرجا این خار را ببینند با دندان آن را می‌کَنند و شروع به جویدن می‌کنند. وقتی این خار با مزۀ شور خون آغشته می‌شود، شترها لذت بیشتری می‌برند. هرچه بیشتر می‌خورند، خون بیشتری می‌ریزد و هرچه خون بیشتر می‌شود، شتر بیشتر و بیشتر از این خار می‌خورد. گویی که دیگر از خون خود سیر نمی‌شود. اگر مانعش نشوند شتر از شدت خونریزی خواهد مرد. این یعنی حارصه. این رسم تمام خاورمیانه است پسرم. انسان‌هایش در طول تاریخ یکدیگر را کشته‌اند و کشته‌اند، بی‌آنکه متوجه باشند در حال ریختن خون خود هستند. از طعم خون خود مست می‌شوند.
Mary gholami
حالا بهتر می‌فهمم که بعضی دردها را حتی مرگ هم مرهم نمی‌شود. بعضی رفتارها حتی بعد از مرگ هم بخشیده نمی‌شوند
کاربر ۳۴۷۰۷۰۶
ما ایزدی‌ها معتقدیم که جایی فراتر از خوبی و بدی وجود دارد. وقتی شیخ این‌ها را می‌گفت در این فضای اسطوره‌ای عجیب، من به یاد مولانا می‌افتم: جایی هست فراتر از خوبی و بدی با تو آنجا دیدار خواهم کرد
کاربر ۳۴۷۰۷۰۶
ترانۀ آن استادکار ملیله‌دوزی انگار به زبانم می‌چسبد: «این دنیا پنجره‌ای‌ست، همه آمدند، نگاهی کردند و گذشتند.» فکر می‌کنم مگر فلسفه چیزی جز این است
کاربر ۳۴۷۰۷۰۶
ترحم، شمشیر برنده‌ای است. ترحم شمشیری است که هنوز از غلافش بیرون نیامده طرف مقابل را زخمی می‌کند. پیامبر گفته است که دست بخشنده از دست پذیرنده برتر است.
کاربر ۳۴۷۰۷۰۶

حجم

۱۱۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۱۱۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۸۲,۰۰۰
۲۴,۶۰۰
۷۰%
تومان