پنهانی به خودت بگو:
ـ عاشقت هستم.
-Dny.͜.
بتاب!
بلند شو و برقص
با کسی آنقدر زیباتر
آنقدر بدتر
که نفهمد چه رفته بر این جسم
تا در این غروب میان مکعبهای پارچهای بدرخشد.
از اینهمه
تنها تو میمانی در باران
نگاهت میکنم بلند شو برقص
با ریتمِ تشکیل یونس در آبهای نهنگ
تورق اندامی میان مرجانها.
-Dny.͜.
آدم از بارانِ مداوم
بوییدنِ سیلاب را یاد میگیرد
آدم یاد میگیرد زیر چکهها دوام بیاورد
-Dny.͜.
روزی چهارده آرامبخش میخوری
عادت میکنی به هیولای زیر میز
و توی این سنوسال
میبینی
هر چه خودت را میکشی
نمیمیری.
-Dny.͜.
میبینی آلو را از دنیا برداریکوچه میماند و یک مشت
عوضی
-Dny.͜.
من
چنان جزئی از تواَم
که در خیانتت به خود دست داشتهام.
Niyaz.h
سپردهام عشق
پاسخِ گیرودارهایم را بدهد.
Niyaz.h