
بریدههایی از کتاب زن از نگاه ادیان
۴٫۳
(۱۳)
وی رسم زنده به گور کردن دختران را از میان برداشت (اسری، 31). زن و مرد را از لحاظ تشریفات قضایی و استقلال مالی برابر کرد؛ به زن حق داد به هر کار مجازی اشتغال ورزد، مال و منفعت خود را نگاه دارد، ارث ببرد، و به هر صورت که مایل است در مال خود تصرف کند (نساء 4 و 32). این عادت اعراب جاهلیت را که زن چون اثاث پدر به پسر میرسید باطل کرد. سهم ارث زن را یک نیمهی سهم مرد قرار داد و شوهر دادن زن را بیرضای او منع کرد.
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
از روابط جنسی پیش از ازدواج سخنی به میان نمیآید، ولی قاعدهها و مقرراتی میگذارد که بنا بر آنها دختر باید در روز ازدواج، دوشیزگی خود را اثبات کند، وگرنه او را سنگسار میکنند تا بمیرد.
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
نامی که عبرانیان به زن همسر میدادند بلهه بود که معنی «مملوک» دارد
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
این اهمیت و احترامی که در آن زمان برای خانواده گذاشته شده بود، در تمام قرون وسطی و قرون جدید، در اروپا مراعات میشد؛ چون انقلاب صنعتی معاصر آغاز شد، مقام خانواده نیز متزلزل گردید و انحطاط یافت.
ایمان
در تاریخ، این کار بزرگترین کوششی است که به کار رفته تا دین را پایهی سیاست و وسیلهی تنظیم جزییات زندگی قرار دهد. رنان میگوید که این قانون «موحشترین وسیلهی شکنجهای است که تاکنون اختراع شده است».
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
زن باید به برتری استعداد شوهر معترف باشد، و به قدرت فایق او تن در دهد و از او اطاعت کند. اگر زن از شوهر فرمان نبرد، شوهر حق دارد از او دوری کند و او را بزند (نساء 34). «زنی که میمیرد و شوهرش از او خشنود است به بهشت میرود» (نساء، 35).
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
ارزش زن به شمارهی فرزندان او بستگی داشت. پیامبر در این باب گفته بود: «حصیری در خانه، از زنی که فرزند نیاورد بهتر است.»
Sepehr
چون انقلاب صنعتی معاصر آغاز شد، مقام خانواده نیز متزلزل گردید
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
فرمان یهوه به زن شوهردار چنین بود: «چشمت باید به شوهرت باشد، و او بر تو حکومت خواهد کرد.»
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
یهودیت، مسیحیت، و اسلام هر سه در این نکته همزمان بودند که یک اصول اخلاقی طبیعی، یا بهعبارت دیگر غیر مذهبی، از نظر علمی مردود است. هر سهی این ادیان معتقد بودند که اکثریت افراد را فقط با ترس از خدا میتوان به رفتاری تحملپذیر وادار ساخت. هر سهی این ادیان اصول اخلاقی خویش را بر مفاهیم همانندی متکی ساخته بودند که عبارت میشد از ناظر و حاضر بودن خداوند بر همه چیز و در همه جا، وحی منزل بودن اصول اخلاقی، و برابری فضیلت غایی با خوشبختی، به حکم پاداش و عذاب اخروی. در دیانت یهود و اسلام، قوانین و همچنین اخلاقیات، از خود دین جداییناپذیر بود. بین جرم و گناه میان قانون شرعی و قانون مدنی هیچ گونه فرقی قایل نبودند. هر عمل ناشایستی جرمی در نزد خدا، و یک بیحرمتی نسبت به حضور پروردگار و اسم اعظم محسوب میشد.
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
دستگیری از خلق تعهدی گریزناپذیر بود. از این رو در تفاسیر آمده بود که «هر آن کس از خلق دستگیری کند ارجمندتر از کسی است که به تمامی فداکاریها تن در دهد.» پارهای از یهودیان چشم تنگ و برخی خسیس بودند، اما روی هم هیچ ملتی را سراغ نمیتوان گرفت که مانند یهود سخاوتمندانه ایثار کرده باشد. ربنها ناچار بودند که ایثار بیش از یک خمس دارایی برای امور خیریه را ممنوع سازند، با این همه، برخی بودند که نیمی از دارایی خویش را در این راه بذل میکردند، و این حقیقت هنگام مرگ آنها آشکار میشد.
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
اگر تاریخنویسان با همان دقتی که موارد تخلف از نظامات دیرهای زنان تارک دنیا را ثبت کردند، اطاعت از آن نظامات را نیز ضبط میکردند، احتمالاً میتوانستیم در برابر هر لغزش و ارتکاب گناه، هزاران مورد از عصمت و عفت زنان برشماریم.
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
کلیسا زنان تارک دنیا را از رفتن به زیارت اماکن متبرّکه منع کرده بود.
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
راهبههای دو فرقهی کارتوزیان و سیسترسیان مکلف بودند همواره خاموش باشند، لب به سخن نگشایند، مگر آن که نهایت درجهی ضروری باشد، و طبعاً این دستوری بود که اجرای آن برای جنس لطیف، شاق مینمود.
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
از نظر موازین اخلاقی، هر تمدنی عبارت از تعادل و تنازعی است بین غرایز جنگلی افراد و منهیات یک اصول مدوّن اخلاقی. غرایز بدون وجود منهیات تمدن را از میان برمیدارند، و منهیات بدون وجود غرایز زندگی را به پایان میرسانند.
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
مسألهی اساسی در اخلاقیات آن است که تا چه حد منهیات را تعدیل دهند تا بیآن که ریشهی حیات را سست کند، تمدن را از زوال نگاه دارد.
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
یهودیت، مسیحیت، و اسلام هر سه در این نکته همزمان بودند که یک اصول اخلاقی طبیعی، یا بهعبارت دیگر غیر مذهبی، از نظر علمی مردود است. هر سهی این ادیان معتقد بودند که اکثریت افراد را فقط با ترس از خدا میتوان به رفتاری تحملپذیر وادار ساخت. هر سهی این ادیان اصول اخلاقی خویش را بر مفاهیم همانندی متکی ساخته بودند که عبارت میشد از ناظر و حاضر بودن خداوند بر همه چیز و در همه جا، وحی منزل بودن اصول اخلاقی، و برابری فضیلت غایی با خوشبختی، به حکم پاداش و عذاب اخروی. در دیانت یهود و اسلام، قوانین و همچنین اخلاقیات، از خود دین جداییناپذیر بود. بین جرم و گناه میان قانون شرعی و قانون مدنی هیچ گونه فرقی قایل نبودند. هر عمل ناشایستی جرمی در نزد خدا، و یک بیحرمتی نسبت به حضور پروردگار و اسم اعظم محسوب میشد.
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
یهودیت، مسیحیت، و اسلام هر سه در این نکته همزمان بودند که یک اصول اخلاقی طبیعی، یا بهعبارت دیگر غیر مذهبی، از نظر علمی مردود است. هر سهی این ادیان معتقد بودند که اکثریت افراد را فقط با ترس از خدا میتوان به رفتاری تحملپذیر وادار ساخت. هر سهی این ادیان اصول اخلاقی خویش را بر مفاهیم همانندی متکی ساخته بودند که عبارت میشد از ناظر و حاضر بودن خداوند بر همه چیز و در همه جا، وحی منزل بودن اصول اخلاقی، و برابری فضیلت غایی با خوشبختی، به حکم پاداش و عذاب اخروی. در دیانت یهود و اسلام، قوانین و همچنین اخلاقیات، از خود دین جداییناپذیر بود. بین جرم و گناه میان قانون شرعی و قانون مدنی هیچ گونه فرقی قایل نبودند. هر عمل ناشایستی جرمی در نزد خدا، و یک بیحرمتی نسبت به حضور پروردگار و اسم اعظم محسوب میشد.
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
یهودیت، مسیحیت، و اسلام هر سه در این نکته همزمان بودند که یک اصول اخلاقی طبیعی، یا بهعبارت دیگر غیر مذهبی، از نظر علمی مردود است. هر سهی این ادیان معتقد بودند که اکثریت افراد را فقط با ترس از خدا میتوان به رفتاری تحملپذیر وادار ساخت. هر سهی این ادیان اصول اخلاقی خویش را بر مفاهیم همانندی متکی ساخته بودند که عبارت میشد از ناظر و حاضر بودن خداوند بر همه چیز و در همه جا، وحی منزل بودن اصول اخلاقی، و برابری فضیلت غایی با خوشبختی، به حکم پاداش و عذاب اخروی. در دیانت یهود و اسلام، قوانین و همچنین اخلاقیات، از خود دین جداییناپذیر بود. بین جرم و گناه میان قانون شرعی و قانون مدنی هیچ گونه فرقی قایل نبودند. هر عمل ناشایستی جرمی در نزد خدا، و یک بیحرمتی نسبت به حضور پروردگار و اسم اعظم محسوب میشد.
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
یهودیت، مسیحیت، و اسلام هر سه در این نکته همزمان بودند که یک اصول اخلاقی طبیعی، یا بهعبارت دیگر غیر مذهبی، از نظر علمی مردود است. هر سهی این ادیان معتقد بودند که اکثریت افراد را فقط با ترس از خدا میتوان به رفتاری تحملپذیر وادار ساخت. هر سهی این ادیان اصول اخلاقی خویش را بر مفاهیم همانندی متکی ساخته بودند که عبارت میشد از ناظر و حاضر بودن خداوند بر همه چیز و در همه جا، وحی منزل بودن اصول اخلاقی، و برابری فضیلت غایی با خوشبختی، به حکم پاداش و عذاب اخروی. در دیانت یهود و اسلام، قوانین و همچنین اخلاقیات، از خود دین جداییناپذیر بود. بین جرم و گناه میان قانون شرعی و قانون مدنی هیچ گونه فرقی قایل نبودند. هر عمل ناشایستی جرمی در نزد خدا، و یک بیحرمتی نسبت به حضور پروردگار و اسم اعظم محسوب میشد.
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
یهودیت، مسیحیت، و اسلام هر سه در این نکته همزمان بودند که یک اصول اخلاقی طبیعی، یا بهعبارت دیگر غیر مذهبی، از نظر علمی مردود است. هر سهی این ادیان معتقد بودند که اکثریت افراد را فقط با ترس از خدا میتوان به رفتاری تحملپذیر وادار ساخت. هر سهی این ادیان اصول اخلاقی خویش را بر مفاهیم همانندی متکی ساخته بودند که عبارت میشد از ناظر و حاضر بودن خداوند بر همه چیز و در همه جا، وحی منزل بودن اصول اخلاقی، و برابری فضیلت غایی با خوشبختی، به حکم پاداش و عذاب اخروی. در دیانت یهود و اسلام، قوانین و همچنین اخلاقیات، از خود دین جداییناپذیر بود. بین جرم و گناه میان قانون شرعی و قانون مدنی هیچ گونه فرقی قایل نبودند. هر عمل ناشایستی جرمی در نزد خدا، و یک بیحرمتی نسبت به حضور پروردگار و اسم اعظم محسوب میشد.
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
دستگیری از خلق تعهدی گریزناپذیر بود. از این رو در تفاسیر آمده بود که «هر آن کس از خلق دستگیری کند ارجمندتر از کسی است که به تمامی فداکاریها تن در دهد.» پارهای از یهودیان چشم تنگ و برخی خسیس بودند، اما روی هم هیچ ملتی را سراغ نمیتوان گرفت که مانند یهود سخاوتمندانه ایثار کرده باشد. ربنها ناچار بودند که ایثار بیش از یک خمس دارایی برای امور خیریه را ممنوع سازند، با این همه، برخی بودند که نیمی از دارایی خویش را در این راه بذل میکردند، و این حقیقت هنگام مرگ آنها آشکار میشد.
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
دستگیری از خلق تعهدی گریزناپذیر بود. از این رو در تفاسیر آمده بود که «هر آن کس از خلق دستگیری کند ارجمندتر از کسی است که به تمامی فداکاریها تن در دهد.» پارهای از یهودیان چشم تنگ و برخی خسیس بودند، اما روی هم هیچ ملتی را سراغ نمیتوان گرفت که مانند یهود سخاوتمندانه ایثار کرده باشد. ربنها ناچار بودند که ایثار بیش از یک خمس دارایی برای امور خیریه را ممنوع سازند، با این همه، برخی بودند که نیمی از دارایی خویش را در این راه بذل میکردند، و این حقیقت هنگام مرگ آنها آشکار میشد.
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
رویهمرفته قانون تلمود ساخته پرداختهی بشر بود، و چنان از مرد جانبداری میکرد که گویی ربنها از قدرت زن واقعاً بیم داشتند. این جماعت، مانند علمای قدیم مسیحیت، زن را، به خاطر کنجکاوی زیرکانهی حوا، مسؤول خاموش کردن «روح عالم» میشمردند. او را «سبکسر» میخواندند، و با این همه به این مسأله اقرار داشتند که زن را خردی است غریزی که در وجود مرد اثری از آن دیده نمیشود.
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
رویهمرفته قانون تلمود ساخته پرداختهی بشر بود، و چنان از مرد جانبداری میکرد که گویی ربنها از قدرت زن واقعاً بیم داشتند. این جماعت، مانند علمای قدیم مسیحیت، زن را، به خاطر کنجکاوی زیرکانهی حوا، مسؤول خاموش کردن «روح عالم» میشمردند. او را «سبکسر» میخواندند، و با این همه به این مسأله اقرار داشتند که زن را خردی است غریزی که در وجود مرد اثری از آن دیده نمیشود.
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
محمد[ص] وضع زن را بهبود بخشید، ولی طبیعی میدانست که زن مطیع مرد باشد. به مردان دستور میدهد که بندهی شهوت خود نباشند. تقریباً مانند آبای کلیسای مسیحی، زنان را بدترین وسیلهی ابتلای مردان میداند. تصدی امور حکومت را بر زنان حرام کرد. آنها اجازه دارند برای نماز به مسجد بروند، اما اگر در خانه نماز بخوانند بهتر است. با این همه وقتی زنان به مسجد پیامبر میرفتند، اگر هم کودکان خود را همراه داشتند، نسبت به آنها رفتاری نیکو داشت، بنا بر روایات، وقتی در اثنای نماز صدای گریهی کودکی را میشنید، خطبه را کوتاه میکرد تا مادر طفل از طول آن به زحمت نیفتد
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
در قرآن آیهای هست که بعضیها آن را دلیل وجوب حجاب زنان گرفتهاند.
این آیه میفرماید: «در خانههایتان بنشینید و آرام گیرید و مانند دورهی جاهلیت پیشین آرایش و خودآرایی نکنید ...» (احزاب، 33). روایتی است که پیامبر اجازه داده بود زنان برای کارهای لازم خود از خانه بیرون روند. دربارهی زنان خود به پیرواناش گفته بود از پشت پرده با آنها سخن بگویند.
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
قرآن نیز چون تلمود طلاق را برای مرد روا دانسته است. اگرچه اسلام به شوهر اجازه داده ـ چنان که در ایام جاهلیت نیز روا بوده ـ که همسر خود را طلاق دهد، اما پیامبر این کار را ناپسند میشمرد. از او روایت کردهاند که گفت: «منفورترین کار حلال در نظر خداوند طلاق است.» قرآن نیز تأکید میکند که رابطهی زناشویی را پیش از آن که کوشش کافی برای اصلاح فیمابین انجام شود، قطع نکنند «چنان چه بیم آن دارید که نزاع و خلاف سخت بین آنها پدید آید، از طرف کسان مرد و کسان زن داوری برگزینید، که اگر مقصود اصلاح داشته باشند، خدا ایشان را بر آن موفقیت بخشد، که خدا به همه چیز دانا و از همهی سرایر خلق آگاه است.» (نساء، 35).
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
عمربن خطاب به قوم خود میگفت با زنان مشورت به عمل آورید، ولی خلاف رأی ایشان رفتار کنید
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
در قرن اول هـ ق مسلمانان زنان را در حجاب نکرده بودند، مردان و زنان با یکدیگر ملاقات میکردند و در کوچهها پهلو به پهلو میرفتند و در مسجد با هم نماز میگزاردند. عایشه، دختر طلحه و همسر مصعب بن زبیر، روی نمیپوشید و چون مصعب او را ملامت کرد، گفت: «خدای متعال مرا به زیور جمال آراسته، و دوست دارم مردم آن را ببینند و کرم خدا را بدانند. هرگز آن را نخواهم پوشانید، به خدا من عیبی ندارم که کسی بتواند از آن سخنی بگوید.» حجاب و خواجهداری در ایام ولید دوم (125-126 هـ ق، 743-744م) معمول شد ـ حریم و حرم به معنی ممنوع و مقدس است. گوشهگیری زنان از آن جا پدید آمد که در ایام حیض و نفاس بر مردان حرام بودند، شوهر مسلمان از سرعت تأثر و شدت احساسات مردان مشرق خبر داشت و حفظ زنان خویش را لازم میشمرد و میپنداشت اگر در خانه نگاهشان دارد، از گمراهی مصون خواهند ماند؛ بدین جهت، زنان از رفتن به خیابان، مگر به مسافت کم و آن هم در حجاب، ممنوع شدند.
فـــــــرشـــــــتــــــــــــه 🧚🏻♀
حجم
۶۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۷۰ صفحه
حجم
۶۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۷۰ صفحه
قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان