بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عارفانه؛ شرح خطبه‌ی ۲۲۲ نهج‌البلاغه | طاقچه
تصویر جلد کتاب عارفانه؛ شرح خطبه‌ی ۲۲۲ نهج‌البلاغه

بریده‌هایی از کتاب عارفانه؛ شرح خطبه‌ی ۲۲۲ نهج‌البلاغه

امتیاز:
۴.۵از ۸ رأی
۴٫۵
(۸)
هر که نفس خویش را در هر روز محاسبه ننماید از ما نیست، پس اگر حسنه‌ای انجام داده توفیق افزودن بر آن را از خدای متعال طلب نماید و اگر گناهی مرتکب شده از آن استغفار کند و به سوی خدا توبه نماید.
sadeghi
در حدیثی از نبی مکرم (ص) نقل است که فرمودند: «لَوْلَا أَنَّ الشَّیاطِینَ یحُومُونَ عَلَی قُلُوبِ بَنِی آدَمَ لَنَظَرُوا إِلَی مَلَکوتِ السَّمَاوَاتِ». اگر شیطان‌ها گرداگرد دلهای فرزندان آدم نمی‌گردیدند، آنان می‌توانستند به ملکوت آسمانها نظر کنند.
sadeghi
(این چراغ پرفروغ) در خانه‌هایی قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهای آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشند)؛ خانه هایی که نام خدا در آنها برده می‌شود، و صبح و شام در آنها تسبیح او می‌گویند.
sadeghi
انسان از دو بخش متفاوت شکل می‌گیرد که یکی تن است و دیگری جان. ما جسم و تنی داریم و روح و روانی. اما نقطه تفارق و اختلاف میان متفکران در پاسخ ایشان به این سؤال است که کدام بخش از وجود آدمی اصالت دارد؟ به عبارت دیگر کدام یک از این دو بر دیگری حکمرانی می‌کند و انسانیت انسان را شکل می‌دهد؟ روشن است که غور در معارف الهی و آموزه‌های ادیان توحیدی، هیچ تردیدی باقی نمی‌گذارد که اصالت وجود انسان به روح اوست و نه به جسم او، یعنی این جان است که بر جسم سوار می‌شود و تن حمّال روح است.
sadeghi
وقتی با خدای خویش سخن می‌گویید بدانید که با چه کسی سخن می‌گویید و مخاطب شما کیست؟ مشکل کار این است که تو نمی‌دانی با چه کسی صحبت می‌کنی و در مقابل چه کسی ایستاده‌ای؟ اگر معرفت به مقام و عظمت او داشتی حتی نحوۀ ایستادن و آهنگ کلامت تغییر می‌کرد
sadeghi
حس دنیا نردبان این جهان حسّ دینی نردبان آسمان صحّت این حس بجویید از طبیب صحّت آن حس بخواهید از حبیب صحّت این حس ز معموری تن صحّت آن حس ز ویرانی بدن
sadeghi
امام (ع) می‌فرمایند: اهل ذکر در خوشترین حالاتشان نامه‌های اعمال خویش را گشوده و کنجی را انتخاب کرده‌اند تا دور از غوغای مردمان، به محاسبۀ جانهای خود بپردازند و هر عمل کوچک و بزرگی را در این میان، در نظر آورند. اعمالی که به آن امر شده و در انجام آن کوتاهی کرده‌اند یا اعمالی که از آن نهی شده اما آنها را مرتکب شده‌اند. این کار اهل ذکر عملی است بسیار ارزشمند که نام آشنایی در معارف اسلامی دارد و به آن «محاسبه» می‌گویند.
sadeghi
اگر پرده‌ها برداشته شود، به ایمان من افزوده نمی‌شود. از این روست که به علی (ع) «سلطان لَوْ کشِفْ» می‌گویند، زیرا چنان حقیقت بر او آشکار و مکشوف شده است که اگر این پرده‌های قطور میان دنیا و آخرت برداشته شود، ذره‌ای به یقین و مشاهده امام (ع) افزوده نمی‌گردد
sadeghi
فَرَغُوا لِمُحَاسَبَةِ اَنْفُسِهِمْ»؛ این هم یکی از دردهای بسیار مهم انسانِ غافل است، اینکه برای همه چیز وقت دارد اما برای خویشتن خویش نه؛ یعنی چنان در دغدغه‌های روزمره و مراودات اقتصادی و اجتماعی غرق شده که هیچگاه به یاد خود نمی‌افتد
sadeghi
ای مردم! دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمد؛ و نور آشکاری به سوی شما نازل کردیم. اما در این کتاب یک سوره هست که آن را «نور» می‌نامیم و آن بیست و چهارمین سوره قرآن است و در این سوره یک آیه وجود دارد که «آیۀ نور» نامیده می‌شود و سی و پنجمین آیه این سوره مبارکه است:
sadeghi
در حدیثی دیگر نبی رحمت (ص) چنین اشاره می‌فرمایند: «مَنْ اَطَاعَ اللهَ فَقَدْ ذَکرَ اللهَ وَ اِنْ قَلَّتْ صَلاتُهُ وَ صِیامُهُ وَ تِلاَوَتُهُ لِلْقُرآنِ». کسی که خدا را اطاعت می‌کند، همانا ذکر خدا کرده است، هرچند نماز و روزه و تلاوت قرآنش کم باشد. این همان نکته‌ای است که خلاف انتظار و توقع ماست. کسی که در مقام رفتار و عمل از فرمان خدا تبعیت می‌کند در یاد خداست؛ هرچند نماز و روزه و تلاوت قرآن را با کمیت زیاد انجام ندهد. زیرا رفتار او در تمام شؤون زندگی، مطابق موازین شرعی است و حضور حضرت حق در تمام ابعاد حیاتش قابل مشاهده است.
sadeghi
ابتدای شب که خورشید به تدریج از آسمان محو می‌شود را «ساعَۀُ الغُرُوب» می‌نامند، قسمت دوم شب را «ساعَۀُ الغُفَیلَة»، پس از آن را «ساعَةُ العَشیة»، بعد از آن را «ساعَةُ العُتَمَة» و در نهایت آخرین قسمت از شب را «ساعَةُ السَّحَر» می‌نامند. «ساعَةُ العَشیة» آن ساعتی است که هوا تیره می‌شود و تیرگی و ظلمت غالب می‌گردد و خود را نشان می‌دهد. «عَشا» هم آن حالتی است که چشم بینایی خود را از دست می‌دهد یا توانایی دید کامل را ندارد
sadeghi
یکی از نامهای نبی مکرم اسلام (ص) در قرآن ذکر است؛ چنان که یکی از آرای ذکر شده از سوی مفسّران در تفسیر آیة: (فَسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکرِ إِنْ کنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ)؛ (اگر نمی‌دانید، از آگاهان بپرسید.) آن است که مراد از «اَهْلَ الذِّکرِ» در این آیه شریفه، یا «اهل القرآن» است یا «اهل النبی (ع)»؛ زیرا از آنجا که می‌توان هم قرآن را به معنای ذکر گرفت و هم پیامبر (ص) را، اهل ذکر دو معنا می‌یابد؛ یا اشاره است به آن کسانی که خواص قرآن شده‌اند و به تمام معنا در حقایق آن فرورفته‌اند و از این رو می‌توانند مرجع حل مشکلات شوند، یا اشاره به «اهل النبی (ع)» و خاصّان از یاران پیامبر (ص) است.
sadeghi
هر چه گردد در طریق حق حجاب هست آن دنیا ز من بشنو صواب هرچه مشغولت کند از یاد دوست دان که نزد عارفان دنیا هموست چیسـت دنیا مانع راه خدا نی قماش و مال و ملک و آسیا هرچه از حق دور می‌اندازدت کفر راهش گربخوانی شایدت هرچه از یاد خدا مانع شود کفر باشد ترک آن واجب بود غیرحق مگذار در دل ای فقیر تا بگردی بر همه عالم امیر
sadeghi
اموال و فرزندان دو بازوی توانمند برای رسیدن به خواسته‌ها و حصول پیشرفت و ترقی افراد جامعه هستند. اما گاه همین دو عامل، به عوامل غفلت و دوری از خدا تبدیل می‌شوند و به همین دلیل است که اسلام همواره توصیه می‌کند که مبادا مال یا فرزند هدف نهایی و غایی انسان قرار گیرد: (إِنَّمَا أَمْوَالُکمْ وَ أَوْلَادُکمْ فِتْنَۀٌ وَ اللهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ). اموال و فرزندانتان فقط وسیله آزمایش شما هستند؛ و خداست که پاداش عظیم نزد اوست!
sadeghi
دوستان نااهل: در سوره مبارکه فرقان می‌خوانیم: (یا وَیلَتَی لَیتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاَناً خَلِیلاً لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی وَ کانَ الشَّیطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولاً). ای وای بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! او مرا از یاد آوری (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود. و شیطان همیشه خوارکننده انسان بوده است.
sadeghi
امام صادق (ع) به نقل از نبی مکرّم اسلام (ص) فرمودند: «قَالَتِ الْحَوَارِیونَ لِعِیسَی (ع): یا رُوحَ اللهِ مَنْ نُجَالِسُ؟ قَالَ مَنْ یذَکرُکمُ اللهَ رُؤیتُهُ وَ یزِیدُ فِی عِلْمِکمْ مَنْطِقُهُ وَ یرَغِّبُکمْ فِی الآخِرَةِ عَمَلُهُ». حواریون به عیسی (ع) گفتند: یا روح الله! با چه کسی معاشرت کنیم؟ گفت: با کسی که دیدن او شما را به یاد خدا اندازد و سخن او بر علم شما بیفزاید و کردار او شما را به سرای دیگر متمایل سازد. چنین کسانی، اگر یافت شوند، دوستان واقعی‌اند و ارزششان بسیار بالاتر از آن است که بشود عدد و رقمی برای آن تعیین نمود و بر محبت آنها بهایی نهاد.
sadeghi
اهل ذکر، فریاد روشنگرانه خویش را در میان جامعه بلند می‌کنند تا فرمان نهی الهی نسبت به حرام‌ها را به گوش مردمان برسانند. امام (ع) با این عبارت نشان می‌دهند که این بزرگان، نسبت به خطا و اشتباه در جامعه بی تفاوت نیستند و وقتی حرمتهای الهی را هتک شده می‌بینند، ساکت نمی‌مانند و وظیفۀ روشنگری خویش را انجام می‌دهند. متذکران به کنجی نمی‌خزند تا بگویند: «عیسی به دین خود، موسی به دین خود»،
sadeghi
اولین سطح از امر به معروف و نهی از منکر ـ که مهمترین سطح آن هم هست ـ عمل به معروف و اجتناب از منکر توسط خود انسان است. پس از طی این مرحله است که نوبت به مراحل بعدی امر به معروف و نهی از منکر می‌رسد. این سخن، مورد اتفاق تمام فقیهان در طول تاریخ اسلام است.
sadeghi
از چه می‌ترسم ز دوزخ ای خدا چون تو اندازی در آن دوزخ مرا چون ز امر تست دوزخ جنت است چون توفرمایی عذابم رحمت است آتش تو گلشـن و ریحـان من دوزخ تو جنـت رضوان من چون تو تیغـم می‌زنی شهپر بود تیـغ تو بر تارکم افسر بود خارت از نسرین و گل خوشتر بود زهر تو تریاق جان پرور بود چون از این شادی تو ای سلطان جان گر بسوزانی دو مشت استخوان دل نباشد شاد ای رویم سیـاه آن دل و آن استخـوان بادا تبـاه استخوان و جان من قربان تو من فدای آتش سوزان تو
sadeghi
امام علی (ع) صدای رفت و آمد ملائکه و سلام و درود ایشان را «می‌شنوند» و ضجه‌های در و دیوار و ناله‌های آسمان و زمین را در فراق پیامبر (ص) درک می‌کنند. این مقام عرفان محض است که ناشنیدنیها را «می‌شنود» و نادیدنیها را «می‌بیند»
sadeghi
گاهی نیز، معنویت‌خواهی است که حجاب آدمی می‌شود. آدمی در پی معنا می‌دود اما در مقدمات می‌ماند و به حقیقت دست نمی‌یابد.
sadeghi
امام موسی بن جعفر (ع) هم حدیث شگفتی در این باب دارند: «لَیسَ بَینَهُ وَ بَینَ خَلْقِهِ حِجَابٌ غَیرُ خَلْقِهِ». میان او (خداوند) و خلقش حجابی غیر از خلقش نیست. این مقام حجاب اکبر است که در آن، خود انسان حایل میان خدا و خویشتن خواهد شد. اما اگر این حجاب متراکم شود، پدیده دیگری به وجود می‌آید؛ یعنی قلب پس از محجوبیت دچار عارضه دیگری می‌گردد به نام «قساوت»
sadeghi
آن حقیقتی که در تقابل با غفلت می‌نشیند و نسیان و فراموشی را از بین می‌برد، «ذکر» است. لغویون در تعریف ذکر چنین آورده‌اند: «یقالُ لِحُضُورِ الشَی‌ء القَلْبَ أو القَولَ»؛ حاضر شدن یک مفهوم در دل یا زبان را ذکر می‌گویند.
sadeghi
حوزه زبان، حوزه قلب و حوزه عمل، سه محملی است که ذکر در آنها متجلی می‌شود. روشن هم هست که ذکر از لب و زبان به دل و جان سرایت می‌کند و پس از پرکردنِ فضای جان، در مجموعه رفتارها و کردارهای آدمی بروز و ظهور می‌یابد. با دقت به تمام مباحث و تقسیمات مطرح شده یک نکته آشکار می‌گردد و آن اینکه ما باید توقع و تلقی مرسوم را از ذهن کنار بزنیم و معنایی بسیار فراتر از آن معنای رایج در ذهن جامعه را برای ذکر قائل شویم. زیرا در حال حاضر و در ذهن اکثریتِ جماعت دیندار، مراد از ذکر همان ذکر لفظی و قولی است. حال آنکه مفهومی که ما از آن سخن گفتیم، نمایشگر تجلی و حضور مطلق خداوند در تمام زوایای روح آدمی است. چنان تجلی‌ای که از زبان آغاز می‌شود، تمام فضای جان را پر می‌کند و پس از آن، تمام رفتارها و کردارها را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد
sadeghi
(فَاذْکرُونی أَذْکرْکم). پس به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم.
sadeghi
(وَلاَ تَقْفُ مَا لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ إِنَّ الْسَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الفُؤَادَ کلُّ أُوْلئِک کانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً). از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن؛ چرا که گوش و چشم و دل، همه مسئوولند.
sadeghi
اگر به میوه‌هایی مانند بادام که پوسته‌ای در اطراف مغز خود دارند دقت شود، مشاهده می‌شود که در قسمت بیرونی، پوسته‌ای چوبین دارند که باید آن را شکست و مغز را بیرون آورد. یک جلد نازک کرمی رنگ هم در اطراف بادام هست، باید آن را هم جدا کرد تا مغز سفید بادام به دست آید. این مغز سفید را که در پس قشور ظاهری قرار دارد، در کلام عرب «لُبّ» می‌نامند. «اولوالالباب» هم در منطق قرآن، به کسانی اطلاق می‌شود که از این قشور ظاهر درمی‌گذرند و به باطن خِرد واندیشه دست می‌یابند. به این معنا روشن می‌شود که همۀ ما «عاقل» هستیم اما همۀ ما «لبیب» نیستیم، چون ما عقل داریم اما قشرهایی می‌آید و روی عقلمان را می‌پوشاند و ما از عقل به لبّ نمی‌رسیم.
sadeghi
نبی مکرم اسلام (ص) می‌فرمایند: «اِذَا مُدِحَ الفَاجِرُ اِهْتَزَّ العَرْشُ وَ غَضِبَ الرَّبُّ». هرگاه شقی و ظالمی ستوده شود، عرش خداوند به لرزه در می‌آید و خداوند خشم می‌کند. می‌بلـرزد عرش از مدح شقی بدگمان گردد ز مدحش متقی
sadeghi
دوست ندارم که شما دشنام دهنده باشید ولی اگر به توصیف اعمال و بیان حالشان بپردازید، سخنتان به صواب نزدیکتر و عذرتان پذیرفته‌تر است. بدانید که او نمی‌تواند نقدی به عملکرد و سیرۀ من داشته باشد و از سر ناچاری و ناتوانی است که شخص من را هدف گرفته و مورد اهانت قرار می‌دهد.
sadeghi

حجم

۲۳۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۳۰۴ صفحه

حجم

۲۳۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۳۰۴ صفحه

قیمت:
۱۶,۰۰۰
تومان