بریدههایی از کتاب اضطراب موقعیت
۳٫۶
(۲۴۳)
وقتی سقراط دستهدسته طلا و جواهر را دید که در خیابانهای آتن جابهجا میکردند، فریاد زد: «ببینید چه بسیارند چیزهایی که من نمیخواهم.»
️〰️ᴍᴇʜᴅɪ〰️
برای تحمل خود، اسیر محبت دیگرانیم.
️〰️ᴍᴇʜᴅɪ〰️
حقوقی که به کارگران پرداخت میشود «مانند روغنی است که به چرخها میزنند تا به چرخیدنشان ادامه دهند... هدف واقعی کار دیگر انسان نیست، بلکه پول است.
️〰️ᴍᴇʜᴅɪ〰️
به جای اینکه سعی کنیم ماهی بزرگتری باشیم، میتوانیم انرژیمان را روی پیدا کردن برکههای کوچکتر یا گونههای کوچکتری از ماهی برای شنا کردن در کنار آنها متمرکز کنیم که اندازهمان کمتر ما را اذیت کند.
️〰️ᴍᴇʜᴅɪ〰️
سریعترین راه برای اینکه دیگر قدر کسی را ندانیم، ازدواج با اوست.
Mary Adib
با کمال تأسف برای عزت نفسمان، جوامع غربی به همکاری با ظواهر دنیایی و فرار از پیری و چاقی شناخته شدهاند، چه برسد به پذیرش فقر و گمنامی.
️〰️ᴍᴇʜᴅɪ〰️
برای فرار از رسوایی، داراییهای خود را به نمایش میگذارند و اگر نتوانند این کار را بکنند، احساس اضطراب میکنند
️〰️ᴍᴇʜᴅɪ〰️
حس هویت ما زندانی داوری آنهایی است که در میانشان زندگی میکنیم.
مهدی ابراهیمی
مرد ثروتمند به ثروتش میبالد چون احساس میکند که ثروت او به صورت طبیعی توجه جهان را به وی جلب میکند. در مقابل، مرد فقیر از فقر خود شرمگین است. او احساس میکند که این فقر وی را از مقابل دیدگان انسانها خارج میسازد. اینکه احساس کنیم توجه لازم را دریافت نمیکنیم، سوزانترین امیال ذات انسانی را خاموش میکند. مرد فقیر بدون اینکه به او اعتنایی شود وارد و خارج میشود و وقتی در میان جمعیت حضور دارد، همان گمنامیای را حس میکند که انگار در کلبهٔ حقیر خود پنهان شده است. در مقابل، مرد دارای مقام و امتیاز را تمام جهان میبینند. همه مشتاقاند به او نگاه کنند. کارهای وی برای عموم اهمیت دارد. کمترین حرف و حرکت او اگر نادیده گرفته شود، به نوعی غفلت است.
صبا۶۴
حق نداریم آبروی افراد را بر اساس درآمدشان بسنجیم. مجموعهای از وقایع بیرونی و خصوصیات درونی باعث میشود شخصی ثروتمند شود و دیگری نیازمند که در میان آنها شانس و شرایط محیط، بیماری و ترس، تصادف و تربیت دیرهنگام، زمانبندی خوب و بخت بد قرار دارند
mohammad ali
«انسان با توجه به تعداد چیزهایی که میتواند بدون آنها به زندگی ادامه دهد ثروتمند است
محمد
پس از شکست، تحقیر پا پیش خواهد گذاشت: دانستن اینکه نتوانستهایم جهان را از ارزش خودمان باخبر سازیم روحمان را میخورد و در نتیجه محکوم میشویم که به افراد موفق با تلخی بیندیشیم و به خودمان با شرم بنگریم.
نون صات
تصویر ما از خود بسیار وابسته به تصویر دیگران از ماست.
مهدی ابراهیمی
به نظر میرسد که زندگی روند جایگزینی یک اضطراب با اضطرابی دیگر و یک خواسته با خواستهای دیگر است. این به این معنی نیست که نباید تلاش کنیم تا بر اضطرابهایمان چیره شویم یا خواستههایمان را برآورده سازیم؛ بلکه به این معنی است که شاید بهتر باشد تلاشهایمان را با آگاهی از این مسئله پیش ببریم که اهدافمان نمیتوانند موبهمو عملی شوند
گیسو
بهتر است امیال خود را اصلاح کنیم تا اینکه بخواهیم جهان را تغییر دهیم
1976
او دوران بچگی، تحصیلات و کارش را مرور میکند و متوجه میشود که هر کاری تا به حال انجام داده، با این انگیزه بوده که در نظر دیگران مهم بیاید. او علایق و احساسات خودش را به خاطر تأثیر گذاشتن در افرادی که حالا متوجه شده کمترین اهمیتی به وی نمیدهند، قربانی کرده است.
🍃Moh3n
به نظر میرسد که ما برای تحمل خود، اسیر محبت دیگرانیم.
Ali
ممکن است با «کم» احساس خوشبختی کنیم، اگر «کم» چیزی باشد که انتظار داریم و ممکن است با «زیاد» احساس بدبختی کنیم، اگر به ما آموخته باشند که باید «همهچیز» را بخواهیم.
niki
شوپنهاور شرح روابط را با نقلقولی از وُلتر جمعبندی میکند: «La terre est couverte de gens qui ne méritent pas qu'on leur parle» «زمین لبریز از انسانهایی است که ارزش ندارد با آنها صحبت کنیم.»
Par.ya
شارل بودلر میگوید که همهٔ شغلها نابودگر روحاند، به جز نویسندگی و شاعری و باورنکردنیتر از آنها «جنگجو» بودن است.
malihe
در پشت تکبر، وحشت قرار دارد. برای اینکه کاری کنیم تا دیگران احساس کنند برای ما به اندازهٔ کافی خوب نیستند، باید اول پستی خودمان را درک کنیم.
sima
«(شایستگی فرد) به شهادت دیگران بستگی ندارد. آیا چیزی که تحسین میشود بهتر میشود؟ آیا اگر زمردی را تحسین نکنند، خراب میشود؟ طلا، عاج، یک شاخه گل یا گیاهی کوچک چطور؟» مارکوس به جای اینکه فریب تعریف دیگران را بخورد یا از توهین آنها آزرده شود، رفتار خود را از خودش الگو میگرفت، کسی که به خوبی میشناخت: «آیا ممکن است انسانی از من متنفر باشد؟ بگذار باشد. اما من مطمئنم که کردار یا صحبتی از من نخواهد یافت که لایق تنفر باشد.»
FerFerism
شاید سریعترین روش برای اینکه به چیزی توجه نکنیم، خریدن آن باشد. همانطور که سریعترین راه برای اینکه دیگر قدر کسی را ندانیم، ازدواج با اوست.
mr.esfandi
اگر مجبور شویم در کلبهای سرد و بادگیر زندگی کنیم و زیر بار قوانین سختگیرانهٔ اشرافزادهای که در قلعهای بزرگ و گرم زندگی میکند کمر خم کنیم، ولی ببینیم که تمام افراد همسطح ما در شرایطی مشابه زندگی میکنند، آنگاه شرایط ما هم عادی به نظر میرسد.
محمد رحمتی
سپس برای شکستن یا کمرنگ کردن رابطهٔ بین مالکیت چیزها و محترم بودن در جامعه پیشنهادی میدهد: «انسان با توجه به تعداد چیزهایی که میتواند بدون آنها به زندگی ادامه دهد ثروتمند است.»
Peyman N
«زمین لبریز از انسانهایی است که ارزش ندارد با آنها صحبت کنیم.»
Hossein shiravand
سقراط وقتی در بازار به وی توهین شد و کسی از او پرسید: «نگران این نیستی که روی تو اسم بگذارند؟» پاسخ داد: «چرا؟ مگر وقتی خری به من لگد بزند باید دلخور شوم؟»
Par.ya
وقتی نابرابری، قانون عمومی جامعه باشد، بزرگترین نابرابریها هم توجهی جلب نمیکنند. اما وقتی همهچیز کم و بیش برابر باشد، کوچکترین تفاوت مورد توجه قرار میگیرد...
Yasminee
به نظر میرسد که زندگی روند جایگزینی یک اضطراب با اضطرابی دیگر و یک خواسته با خواستهای دیگر است. این به این معنی نیست که نباید تلاش کنیم تا بر اضطرابهایمان چیره شویم یا خواستههایمان را برآورده سازیم؛ بلکه به این معنی است که شاید بهتر باشد تلاشهایمان را با آگاهی از این مسئله پیش ببریم که اهدافمان نمیتوانند موبهمو عملی شوند.
Farbod
ما معمولاً پس از مدت کوتاهی از تصاحب یک وسیله، دیگر هیجانزده نیستیم. شاید سریعترین روش برای اینکه به چیزی توجه نکنیم، خریدن آن باشد. همانطور که سریعترین راه برای اینکه دیگر قدر کسی را ندانیم، ازدواج با اوست.
خاک
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰۷۰%
تومان