قصد ندارم در اینجا وارد بحثی فلسفی شوم ولی انگار تمامی آنچه انسان در ذهن خود میآفریند، ترکیبی از مصادیقی است که در اختیار دارد. «اسب» و «پرنده» با یکدیگر ترکیب میشوند و «اسب بالدار» را میسازند؛ «مار» بزرگتر میشود، در دهانش آتش قرار میگیرد، برای ترسناکتر شدن شش سر دیگر به تنها سرش افزوده میشود و «اژدهای هفتسر» پدید میآید. بهراستی آیا تمامی اسطورهها اینچنین ساخته نشدهاند؟ آیا «سیمرغ»، «پهلوان رویینتن»، «دیو»، «خدایان المپ»، «فرشتۀ باران»، «تک شاخ»، «انسان نیمهاسب»، «پری دریایی»، همه و همه برساختههای انتخاب و ترکیب نیستند؟ و جالب اینکه انسان این مدلولهای برساخته خود را باور میکند و گاه آنچنان از عظمتشان به وحشت میافتد که به کشتنشان دست میزند. هیچ اژدهایی را باقی نمیگذارد و تمامی رویینتنان افسانههایش را سادهتر از هر انسان فانیای میکشد.
همچنان خواهم خواند...