تو خیلی استعداد و محاسن داری، اما لزومی نداره که اونا رو به نمایش بذاری، چون خودپسندی هوش آدم رو تباه میکنه. هیچ خطری بهوجود نمیاد اگه استعداد واقعی و خوبیهای تو دیده نشن، چون اگه واقعی باشن، درک و استفادهی صحیح از اون باعث رضایت فرد میشه و عالیترین جادوی هر نیرویی، تواضعه.»
لــعـیا
آموخته بود که به جای طلب شادی از دیگران، خودش برای شادی خودش بکوشد.
_`Farnaz`_
بثهای بسیاری در جهان وجود دارند، بثهایی که بسیار خجالتی و ساکت هستند؛ در کنجی مینشینند تا به وجود آنها نیاز باشد. این بثها آنقدر با خوشرویی به دیگران کمک میکنند که هیچکس متوجه جانفشانیهای آنها نمیشود، مگر آن روزیکه فضای خانه از وجود پرمحبتشان خالی شود و حضور شیرین و تابناکشان خاموش گردد؛ همانهایی که پس از رفتنشان تنها سکوت و سایه میماند.
_`Farnaz`_
جو در صندلی محبوبش فرو رفته بود و کمی دمق به نظر میرسید، لوری از پشت سر روی صندلی او خم شده بود و چانهاش به موهای فر جو میخورد؛ لبخند دوستانهای به جو زد و با اشاره لیوانی را نشان داد که عکس آن دو رویش انعکاس یافته بود.
Mehraban