بریدههایی از کتاب گزیده اشعار شیون فومنی
۴٫۵
(۶۶)
بر شاخ بهار لانه ای دارم خشک
هنگام گل آشیانه ای دارم خشک
با اینهمه کشت آرزویم سبز است
می رویم اگر چه دانه ای دارم خشک
S
عاشقی نکرده ایم.
من به چشم گاو
سبزه ام
گاو
در نگاه من
کباب
bec san
در کنار دیگران تنهائی ما دیدنی است
nu_amin_mi
امسال بهارم
امسال بهارم همه پاییز دگر بود
پاییز که خوبست غم انگیز دگر بود
zeynab_m91
خار حسرت می خورم از چشم خرما رنگ تو
دست ما کوتاه و بر نخل تو خرما دیدنی است
اسب دریایی
نخور غم
هو جور کی خستگی نا رادوارِه
زمین خوریم نِهاَ اسب سواره
اگه بشکسه نا تی سر نخور غم
همیشک سنگ خوری نا مِوه داره
--------------------------------------------------------------------------------------------------- برگردان فارسی غم نخور... همانطوری که برای پیاده خستگی می ماند برای سوارکار نیز امکان زمین خوردن هست غم نخور اگر سری شکسته داری زیرا همیشه درخت پرمیوه سنگسار می شود
S
بسکه غزل خریدم از دستفروش ناز تو
کوچه به کوچه شهر را شعر فروش کرده ام
اسب دریایی
بهار پرده نشین خانه زاد پائیز است
Autumn
دشتهارا_سوار بایدو نیست
شیهه ای در غبار باید و نیست
خفته روح جرقه در باروت
غیرت انفجار باید و نیست
خواب پسکوچه های مستی را
نعره جانشکار باید و نیست
بغض شب در گلوی تلخ من است
هق هقی غمگسار باید و نیست
تا نمیردصدای بدعت باغ
غنچه ای پای خار باید و نیست
بر سپیدار عاشقانه پیر
عشق را یادگار باید و نیست
پاره های تبسم گل را
مومیای بهارباید و نیست
سوشیانس
ج دوزد هر چی مانه رمّاله شینه
کی خرس ارثیه کفتاله شینه
ایسه تا زرد سگ تی خانه برپا
تی مرغه لانه در بست شاله شینه
--------------------------------------------------------------------------------------------------- برگردان فارسی لانه ی مرغ تو از دزد هرچه می ماند مال رمّال است ارثیه خرس مال کفتار است؛ سگ زرد تا نگهبان خانه ی توست لانه ی مرغ تو در اختیار شغال است. (در باور مردم سگ زرد برادر شغال می باشد)
Tohid
در شیشه ی شبنم آفتابت نکنند
می تابی و آئینه حسابت نکنند
تا سینه برازنده ی زخمی نکنی
بر قله ی عاشقی عقابت نکنند
Amir10
عشق آمد و آفتابی ام کرد
بااین همه ابر، آبی ام کرد
ازمردم چشم او بپرسید
بیمارِ که رختخوابی ام کرد؟
mahsa
رنگ نپذیری اگر از طیف بازیگاه نور
دیدنی نادیدنی نادیدنی ها دیدنی است
بامداد رو
منم کی پادشاه می ور گدایه
گلیم پاره می درویشِ قبایه
نه کویا عاشقم نه درّهَ پابند
جی بی جایی جهان می جاجیگایه
--------------------------------------------------------------------------------------------------- برگردان فارسی جهان مسکن و مأوای من است... منم که پادشاه در مقابلم گداست و لباس درویشی ام گلیم پاره است نه عاشق کوهم نه پابند درّه از بی مأوائی، جهان مسکن و مأوای من است
Tohid
چشم خوش بینی اگر می بود دنیا دیدنی است
آه ... ای خون رهائی در رگ زنجیریان
نعره ی مستانِ از عشق تو رسوا دیدنی است
از دو سوی پل اگر یکروز روی آور شویم
چشم بندیهای اشک شوق آنجا دیدنی است
جلوه کن ای ماه در ایوان دلهای خراب
هم از این آئینه آن روی دل آرا دیدنی است
آب از تو پرتلاطم خاک از تو پر طنین
از تو هر نقشی که می بندم به رویا دیدنی است
پچ پچی با ساحل خاموش دارد از تو موج
می رسی در مقدمت آشوب دریا دیدنی است
maryam Rezvani nejad
مومیای بهارباید و نیست
یا شب چیره یا تسلط نور
صحنه کار زار باید و نیست
ساز خاموش شب نشینان را
زخمه ای سازگار باید و نیست
در کویر شقاوت خورشید
تشنه را سایه سار باید و نیست
زخمم از کهنگی پلاسیده است
التیامی به کار باید و نیست
سوشیانس
سرشاری
از ترانه ی دیدار
خیابان کوچک است
دنیا کوچک است
دلتنگی ات
بزرگ تر از همشهریانست
می دانم.
توقّف کن
چراغ سرِ چهارراه
قرمز است ...
arsz
ژرفای چشمانت تماشا دارد امّا!
یک پنجره مشرف به دریا دارد امّا!
لب می گزی تا من نگویم آن عسل رنگ
انگورِ خرما طعمِ صحرا دارد امّا!
من این ندانستم چرا آن گرمسیری
تنهاییِ گیلانی ام رادارد امّا!
یادآور شهریست از گُلگشت پاییز
نسرین نگاهی سوسن آوا دارد امّا
آه ازتبسّمهای خونرنگِ زمانه
زخم مرا تنها شکوفا دارد امّا!
از کوچه ی آیینه می آیی عروسک
دنیا چه بازی های زیبا دارد امّا!
((سعدی))، گلستانی اگر از واژه اش بود
((شیون))، گُلی همزاد مینا دارد امّا
نرگس_پ_ل
هو جور کی خستگی نا رادوارِه
زمین خوریم نِهاَ اسب سواره
اگه بشکسه نا تی سر نخور غم
همیشک سنگ خوری نا مِوه داره
amir7u
من نه ققنوسم ولی گردِ سرت پرواز من
با دو بال آتشین پروانه آسا دیدنی است
nu_amin_mi
اشک ما هرگز نمی آید به چشم اهل خاک
گریه ی دریا پسند ماهیان نادیدنی است
پشت مژگان ترِ مهتاب می خواند خروس
بامداد شسته از باران فردا دیدنی است
Smrldo
در کنار دیگران تنهائی ما دیدنی است
Smrldo
آسمان دگری خواهم و پرواز دگر
گر موافق خورَدَم زخمه به ساز ملکوت
هم به شور آورمت باز به شهناز دگر
نتراشیده سرآنگونه قلندر شده ام
که به گیلانکده ام خواجه ی شیراز دگر
شیون این مایه که دم می زنی از قول غزل
به ردیفت نرسد قافیه پرداز دگر ...
جو مارچ
بنشین که از بی ریایی این گوشه همتا ندارد
این گوشه ی بی ریا را آغوش دنیا ندارد
اینجا بلند آستانست بر آستینش نظر نیست
تالار تنهاییِ من پایین و بالا ندارد
جو مارچ
چونان انارم میوه ی پاییزی غم
دستان دلتنگی دلم را می فشارد
آیینه و من هر دو مأنوسیم لیکن
چشمت مرا حیران تر از او می شمارد
نقشی نمی بندد خیالم جز تو ای عشق
دنیای من رویای شیرینی ندارد
maryam Rezvani nejad
می رانمت چو مهتاب
زیبا ترین حضوری از عشق در من ای دوست
عشقی که آتشم زد در ماه بهمن ای دوست
راهم زدی و آهم در سینه ی شب افروخت
گم شد ستاره من در روز روشن ای دوست
یکدم نمی توانم بی صحبت تو دم رد
افکندی ام چو قمری طوقی به گردن ای دوست
جادوی آفتابی همخون دختر تاک
پرکن پیاله ام را مردی بیفکن ای دوست
از چله ی کمان قد کمانی ما
تیری توان نشاندن بر چشم دشمن ای دوست
می رانمت چو مهتاب بر موج آب دیده
دارم در آرزویت دریا به دامن ای دوست
نی پایبند شهرم نی گوشه گیر صحرا
زین بیشتر چه خواهی از جان شیون ای دوست
Aramesh
دونیا راشه مانه آدم رادوار
هیچکی پاسختا نکود اروزیگار
بآمو هرکس بشو خوخانه بنا
حاج حاجی ببوسته خولانه بنا
خوچوما گرده کوده آلوچه ر
بشو ، اما بنا باغا کوچه ر
دوسه روزی هی ویرشته هی بکفت
خاکابوسته بادامرا راد کفت
بشونه نام بنا نه م کی نیشانه
اوجیگائی کی عرب نی بیگانه
هیچکی ر دیل نوسوجانه روزیگار
تراقوربان ، تی هوا کارا بدار
عمر امی شین یخه دونیا آفتاب
ذره ذره کرا بوستاندره آب
Dexter
بی ابرِچشمم آسمان اشکی ندارد
من پاره پاره می شوم تا او ببارد
یك رهگذر
چشم گلدانها به دیدار تو روشن مانده است
بی تکلّف، خنده هایت از شکفتن، کم نبود
یك رهگذر
سرکشی هایت ولی ای سرو بالا دیدنی است
خار حسرت می خورم از چشم خرما رنگ تو
دست ما کوتاه و بر نخل تو خرما دیدنی است
با کسی جز با غمش شیون نمی جوشد دلم
در کنار دیگران تنهائی ما دیدنی است
ALIREZA_ARM
حجم
۱۱۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۰ صفحه
حجم
۱۱۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۰ صفحه
قیمت:
رایگان