بریدههایی از کتاب گزیده آثار راسل
۳٫۵
(۴)
همه تصوری که از خدا وجود دارد، برگرفته از استبداد باستانی شرقی است. این تصوری است که شایسته یک انسان آزاد نیست. وقتی میشنوید مردم در کلیسا خود را حقیر میشمرند و تحقیر میکنند و میگویند گنهکارانی درمانده و بدبخت هستند، این طور حرفها، به نظر میرسد فرودستانه و تحقیرآمیز است و شایسته انسانی که به خود حرمت میگزارد نیست. باید به پا خیزیم و بیهراس روی در روی و رخ به رخ به جهان بنگریم. باید بهترینها را در جهان بنا کنیم و اگر آنگونه میخواهیم و آرزو میکنیم نیست، در هر حال باز هم بهتر از آن اقدامی است که دیگران در طول قرون و اعصار بنا کردهاند. یک جهان خوب؛ نیازمند دانش، محبت و شجاعت است. این جهان خوب نیازی ندارد تأسف و تحسر در طلب و در پی داشته باشد، یا زنجیرهای بازدارندهیی که اندیشه آزاد را با کلامی که از نابخردان زمانهایی دور در گذشته بیان شده، به بند کشد.
پویا پانا
«انسان بودن خود را به خاطر بسپار و بقیه را فراموش کن.»
esrafil aslani
گرایش به ایمان دینی عمدتآ ناشی از ترس و هراس است
احسان رضاپور
کار یک فیلسوف درک جهان است و اگر مردم مشکلات اجتماعی خود را حل کنند، دین، رخت برخواهد بست.
پویا پانا
ریاضیات را دوست داشتم و ریاضیات، دانشی مشکوک بود زیرا هیچ محتوای اخلاقی نداشت.
پویا پانا
به باور من، دین اساسآ مقدم بر هر امری بر ترس بنیاد گرفته. بخشی به جهت ترس از ناشناختهها و بخشی برای داشتن این احساس که نوعی برادر بزرگتر در کنار داری که در مشکلات و درگیریها و مباحثات در کنار توست. وحشت مبنای همه چیز است ـ وحشت از مرموز بودنها، وحشت از شکست، وحشت از مرگ. علم میتواند ما را در غلبه بر این وحشتهای عاجزانه که انسان، نسل در پی نسل با آن زیسته یاری رساند. علم میتواند به ما بیاموزد و فکر میکنم قلب ما میتواند یاریبخش ما باشد، دیگر نیازی نیست در جستوجوی حامیان تخیلی برآییم، دیگر نیازی نیست متحدانی را در آسمان خلق کنیم، بلکه بهتر است به کوششهای خویش بنگریم تا این جهان را چنان بسازیم که شایسته زیستن باشد نه آن نوع جهانی که کلیساها در طول این قرون ساختهاند.
پویا پانا
"زندگی خوب آن است که از عشق الهام و از دانش رهنمود گیرد."
Eli
تعداد مواردی که یک انسان ارتباط جنسی برقرار میکند بستگی به شرایط جسمانی او دارد در حالیکه مواردی که چنین احساساتی در او برانگیخته میشود بستگی به قراردادهای اجتماعییی دارد که بدانها خو گرفته است. در اوایل دوره ویکتوریایی قوزک پای یک زن کافی بود تا مردی را تحریک کند در حالیکه مرد امروزی ] در لندن[حتی با مشاهده چیزی در بالای ران یک زن هم تحریک نمیشود. این شدت هیجانات به مسأله مد بستگی دارد. اگر برهنگی، مد میشد، دیگر نمیتوانست کسی را به هیجان آورد و زنان ناچار میشدند از لباس به عنوان جاذبه جنسی بهره گیرند، همانگونه که در برخی قبایل وحشی مرسوم است. دقیقآ شبیه همین ملاحظات در مورد ادبیات و تصویر هم صدق میکند:
سوشیانس
لرد راسل میگوید محرکهای اساسی انسانها عبارتند از «طمع و زیادهخواهی»، «شهرت»، «حسادت و رقابت» و «قدرتطلبی»؛
پویا پانا
هیچ کس نمیتواند ثابت کند بین زمین و مریخ یک قوری چینی وجود دارد که در مداری بیضوی در حال گردش است، اما هیچ کس احتمالا به حد کفایت آن را در واقع جدی نمیگیرد. فکر میکنم «مسیح خدا» نیز به همین میزان غیرمحتمل است.
پویا پانا
سه احساس ساده اما غالب و قوی زندگی مرا تحت سلطه خود دارند: شوق دوست داشتن، شوق دانستن و اندوهی بیپایان برای رنجی که بشر میکشد. این سه احساس مثل توفانهای عظیم اینجا و آنجا از فراز اقیانوسی عمیق از اندوه سرخودانه بر من وزیدهاند و به لبه نومیدییی ژرف رسیدهاند.
پویا پانا
همین یک قرن پیش، بسیار کسان بودند که باور داشتند بیماری ناشی از وجود گناه است و حق است گناهکاران رنج و بلا را به صورت بیماری تحمل کنند. هر کسی جرأت داشت بگوید بیماری علت و دلیل دیگری دارد، دچار انواع فشارها و در معرض انواع مضایق قرار میگرفت. مردم در کشورهای غربی دیگر به جهت مخالفت با تعصبات دینی مسلط و حاکم برخلاف گذشته سوزانده نمیشوند، اما هنوز هم که هنوز است گرفتار برخوردهای خصمانه و خشونتهای ملایم شدهتری هستند.
احسان رضاپور
به باور من، دین اساسآ مقدم بر هر امری بر ترس بنیاد گرفته. بخشی به جهت ترس از ناشناختهها و بخشی برای داشتن این احساس که نوعی برادر بزرگتر در کنار داری که در مشکلات و درگیریها و مباحثات در کنار توست. وحشت مبنای همه چیز است ـ وحشت از مرموز بودنها، وحشت از شکست، وحشت از مرگ. علم میتواند ما را در غلبه بر این وحشتهای عاجزانه که انسان، نسل در پی نسل با آن زیسته یاری رساند. علم میتواند به ما بیاموزد و فکر میکنم قلب ما میتواند یاریبخش ما باشد، دیگر نیازی نیست در جستوجوی حامیان تخیلی برآییم، دیگر نیازی نیست متحدانی را در آسمان خلق کنیم، بلکه بهتر است به کوششهای خویش بنگریم تا این جهان را چنان بسازیم که شایسته زیستن باشد نه آن نوع جهانی که کلیساها در طول این قرون ساختهاند.
احسان رضاپور
اغلب اخلاقیون متعصب بر این عادت هستند که به لذت به عنوان حسیات مینگرند و وقتی از لذات حسی پرهیز میکنند، توجه ندارند لذت قدرت که برای سرشت بشر به مراتب جذابتر است در چارچوب تحریمهای خودانکاری زاهدانه قرار نگرفته است. دقیقآ رواج این نوع حالات روانی در انسانهای زورگو است که موجب شده ذهنیت گناه تا این حد شایع شود، زیرا این ذهنیت به طرز کاملی فروتنی در برابر آسمان را با عرض وجود و گردن کلفتی در زمین ترکیب میکند.
م.
دقیقآ شبیه همین ملاحظات در مورد ادبیات و تصویر هم صدق میکند: آنچه در عصر ویکتوریایی مردها را به هیجان میآورد در عصری که زبان بسیار فصیحتر، روانتر و گویاتر بود، مردانِ کاملا بدون برانگیختگی به جای میگذاشت. چنانکه هر چه عفتفروشان و محافظهکاران میزان میل جنسی را محدودتر کنند، کمتر نیاز به تحریک و تشحیذ این میل است. ۰/۹ تعلق خاطر به عکسها و صور قبیحه نتیجه احساسات نازیبا و نادرست نسبت به سکس است که اخلاقیون به جوانان القا کردهاند و ۰/۱ بقیه جنبه فیزیولوژیکی دارد که به صورتهای مختلف نمود میکند و بستگی به این دارد که چهگونه با آن برخورد شود. اگرچه بیم دارم در این عرصه اندک مردمان با من هم عقیده باشند و من قویآ متقاعد شدهام هیچ منعی نباید در خصوص انتشار صور قبیحه وجود داشته باشد.
سوشیانس
به منظور شاد زیستن به انواع بهانهها میآویزیم تا حرمت خویش را حفظ کنیم و خود را برتر بشمریم. ما انسانیم: پس انسانها هدف و غایت آفرینش هستند؛ ما آمریکایی هستیم: پس آمریکا سرزمین مورد عنایت خاص خداوند است؛ ما سفیدپوست هستیم: پس خداوند حام و اعقاب او را که سیاهپوست بودند نفرین کرده است؛ ما پروتستان یا کاتولیک هستیم، به همین ترتیب پس کاتولیکها یا پروتستانها، بستگی دارد که کدامشان باشیم، مکروه و ناپسندند. ما مرد هستیم: پس زنان موجوداتی غیرعقلانی و غیرمنطقیاند؛ ما زن هستیم: پس مردها وحشی و خشن هستند، ما شرقی هستیم: پس غربیان وحشی و پشمالویند یا ما غربی هستیم: پس شرقیها وامانده و پست هستند، یا ما کار یدی و اجرایی میکنیم، پس تنها رنجبران دارای فرّ و شکوه هستند.
سوشیانس
زندگی خوب را راسل در یک عبارت اینگونه جمعبندی میکند: "زندگی خوب آن است که از عشق الهام و از دانش رهنمود گیرد."
پویا پانا
در اوایل دوره ویکتوریایی قوزک پای یک زن کافی بود تا مردی را تحریک کند در حالیکه مرد امروزی ] در لندن[حتی با مشاهده چیزی در بالای ران یک زن هم تحریک نمیشود. این شدت هیجانات به مسأله مد بستگی دارد. اگر برهنگی، مد میشد، دیگر نمیتوانست کسی را به هیجان آورد و زنان ناچار میشدند از لباس به عنوان جاذبه جنسی بهره گیرند، همانگونه که در برخی قبایل وحشی مرسوم است.
پویا پانا
لرد راسل به کسانی که تاریخ تدریس میکنند، چنین اندرز میدهد: "در آموزش تاریخ نباید هیچ تاکید نابجایی بر کشور خودمان باشد.
پویا پانا
هرچه بیشتر زندگی میکنم و سالهای بیشتری را پشت سر میگذارم نسبت به هر جدی نگری و جزمیتی بیشتر دچار تردید میشوم و در این جدینگری و جزمیت ـ نه همیشه بلکه غالبآ ـ پوششی از فریب و نیرنگ و ریا میبینم. آنچه در این جهان امروزی، جایش خالی است مهرورزی، نیکطبعی و شکیبایی است و آنچه دشمنترین نسبت به این جهان مدرن است اخلاقیات خشن و متعصبانهیی است که اکثریت نوع بشر را تحت عنوان اعمال قبیح و زشت محکوم میکند. در برابر جدی بودن، بهترین سلاح شوخطبعی است.
احسان رضاپور
هرچه بیشتر زندگی میکنم و سالهای بیشتری را پشت سر میگذارم نسبت به هر جدی نگری و جزمیتی بیشتر دچار تردید میشوم و در این جدینگری و جزمیت ـ نه همیشه بلکه غالبآ ـ پوششی از فریب و نیرنگ و ریا میبینم. آنچه در این جهان امروزی، جایش خالی است مهرورزی، نیکطبعی و شکیبایی است و آنچه دشمنترین نسبت به این جهان مدرن است اخلاقیات خشن و متعصبانهیی است که اکثریت نوع بشر را تحت عنوان اعمال قبیح و زشت محکوم میکند.
احسان رضاپور
اگر میتوانستیم احساس کنیم که ما همتای همسایگان هستیم نه برتر و نه فرودستتر، چه بسا زندگی کمتر آلوده به نبرد و درگیری میشد و ما کمتر نیاز به اسطورههای مستیآور داشتیم تا به ما شجاعت ناشی از بیخردی و مستی بدهد.
احسان رضاپور
نخستین توصیهام برای اینکه پیر نشوید این است که اجدادتان را با دقت انتخاب کنید.
احسان رضاپور
لاادریون و آنانی که خداباور نیستند به طور کامل نمیتوانند بدون تحمل درد و رنج و نتایج ناخوشایند عقاید خویش را بیان کنند. در بسیار موارد در به دست آوردن شغل به رغم شایستگی کامل دچار تبعیض میشوند و در موارد دیگری اگر جامعه بفهمد کسی مرتکب گناه غایی ـ انکار وجود خدا ـ شده، ممکن است در مناسبات فردی و نشست و برخاست دچار خسران شود.
احسان رضاپور
اگر کسی کافر بمیرد، راهی دوزخ میشود و اگر پس از آنکه کشیشان همه مراسم و آیینها را به طور کامل به جا آورده باشند، بمیرد، او سرانجام به بهشت میرود به شرط آنکه به طور کامل نادم شده و اعتراف کرده باشد و در هر حال قبل از رفتن به بهشت، او ناچار خواهد بود مدتی ـ شاید دراز زمانی ـ رنجها و عذابهای برزخ را تحمل کند. کشیشها میتوانستند این دوره برزخی را با خواندن ادعیهیی برای روح او کوتاه کنند که البته مایل بودند، این کار را با دریافت مبالغی متناسب با وضعیت مالی طرف انجام دهند
احسان رضاپور
ما کسانی را دوست داریم که از دشمنان ما بیزارند و وقتی دشمنی در کار نباشد، آن وقت تعداد کسانی را که دوست داریم، بسیار کاستی میگیرد.
م.
انسانهایی که اجازه میدهند شهوت قدرت، نگاه آنان را نسبت به جهان مختل گرداند، در هر دارالمجانینی یافت میشوند. یکی فکر میکند خزانهدار بانک انگلستان است، دیگری خیال میکند شاهنشاه است و با این حال یک نفر دیگر تصور میکند خودِ خداست. دقیقآ شبیه همین توهم را میتوان در مردمان تحصیلکرده یافت که با زبانی مبهم سخن میگویند و اینان استادان فلسفه میشوند و اگر این توهم در انسانهای عاطفی که زبانی گویا و فصیح دارند، ظاهر شود منتهی به دیکتاتوری میشود.
م.
آیا صرف محکومسازی، نوعی هیجان مناسب برای سالمندان نیست؟ و آیا باید نوعی مسکن ـ مثل تریاک ـ مصرف شود که به طور پیوسته قویتر شده، میزان مصرف آن افزایش گیرد تا تاثیر مطلوب را به جای گذارد؟ آیا جای بیم و هراس ندارد که با پلید شمردن سینما آغاز میشود و سپس گام به گام پیش میرود تا احزاب سیاسی مخالف را محکوم کند و سپس نوبت به تحقیر دیگر قومیتها، ایتالیاییها، آسیاییها و خلاصه همه کسان مگر اعضای باشگاههای خودمان شود؟ و درست از همین محکومسازی است که زمینه جنگها آماده و گسترده میشود. تاکنون نشنیدهام که جنگی از سالن رقص آغاز شده باشد.
م.
نمیفهمم آن زیبایی و آن توازنی که تصور میرود در طبیعت وجود دارد، در کجای طبیعت است. در سراسر قلمرو حیوانات آنان بیرحمانه یکدیگر را میدرند. بیشتر آنان یا سبعانه توسط دیگر حیوانات کشته میشوند و یا آرام آرام از گرسنگی جان میسپارند، به سهم خویش نمیتوانم زیبایی و توازن چندانی در کرم کدو ببینم؛ چه رسد که گفته شود این جانور فرستاده شده تا مجازاتی در برابر گناهان ما باشد، چون این کرم در میان حیوانات شایعتر از انسانهاست.
م.
در آکیناس نشئهیی از روح فلسفی حضور دارد. او همانند سقراطیهای افلاطونی دوست نداشت برای هر بحثی که ممکن بود مطرح شود، حد و حدودی تعیین کند و حوزه آن را محدود گرداند. او به بحثی ورود نمیکرد که نتیجه آن را از ابتدا نمیدانست. قبل از آنکه تفلسف را شروع کند، او از قبل حقیقت را میدانست، حقیقت امری است که در آیین و مذهب کاتولیک بیان شده. اگر او میتوانست مباحثات ظاهرآ منطقی برای بخشهایی از آیین مسیحیت بیابد، چه بهتر و اگر نمیتوانست بیابد، فقط کافی بود که به وحی توسل جوید. یافتن مباحثاتی که نتیجهاش از قبل معلوم است، فلسفه نیست، بلکه اقامه دعوا و ادعاست.
م.
حجم
۱۵۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۵۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
تومان