بریدههایی از کتاب استالین جوان؛ از تولد تا انقلاب اکتبر
۳٫۸
(۵۵)
«یک بوسه اسکیمویی برایت میفرستم که آن را روی دماغت بگذاری. گوش شیطان کر! کامینیف دلم برایت تنگ شده؛ باور کن مثل یک سگ دارم راستش را میگویم! فکر نمیکنم که مطلقآ هیچکسی پیدا شود که با آدم کثافتی مثل تو چنین رابطه صمیمانهای برقرار کند. آیا میتوانی یک جورایی خودت را به اینجا، به کراکف، برسانی؟»
Mary gholami
استالین موقع کار آدمِ خستگیناپذیری بود؛ آدمی آکنده از انواع ایدهها و ابتکارها. این آدمِ خلاق، تشنه یادگیری بود و به شکلی غریزی میل به یاددادنِ دانستههایش داشت. استالین به نحوِ تبآلودی کتابهای تاریخی و رمانها را میخواند
1976
اما جالب و غافلگیرکننده اینجاست که در زیر این خشونتِ متکبرانه و هنرستیزانهای که استالین حقآ بهخاطرش بدنام شد، یک مردِ ادیبِ مطلع با تحصیلاتِ کلاسیک نهفته بود. استالین هرگز علاقه و توجه خود را به شعر از دست نداد. مندیلشتام موقعی که گفت: «در روسیه، شعر واقعآ ارزش دارد زیرا در اینجا بهخاطر شعر آدم میکشند.»
میرزاقلمدون
«زمانِ حرف و سخن به سر رسیده است. ساعتِ دوئلِ مرگ و زندگی مابین انقلاب و ضدانقلاب فرارسیده است!»
پویا پانا
استالین در سنین بالای عمر گفت: «اگر لنینی وجود نداشت، من همچنان یک عضو گروه کر کلیسا و یک طلبه باقی میماندم.»
yazdaan
«پرشکوفه باشی ای سرزمین دوستداشتنی
«شادمان باشی ای کشور کهن
«و تو ای گرجی، سواد و دانش بیاموز تا
«سرزمین مادریات را غرق در لذت کنی»
رضا
او به کشیش یادآور شد که: «پدر! میبینی موسیقی چه قدرت عظیمی برای آرامش روح دارد!»
Aysa
«حقیقت را لشکری از دروغها پشتیبانی میکند.»
پویا پانا
استالین همیشه در حرکت و غالبآ در حال فرار بود. او برای تغییر قیافه از انواع یونیفرمهای معمول در جامعه تزاری استفاده میکرد و حتی گهگاه برای گریز از دست پلیس تزاری لباس زنانه میپوشید.
1976
او معتقد بود که این سبک زندگی، وی را از اخلاقیات یا مسئولیتهای معمول، و حتی از قید و بندهای خودِ عشق، آزاد و رها میسازد.
1976
انقلابیون به تعدادی از دختران عضو هنگ زنان آمازون تجاوز کردند. آنتونف اووسینکو بعدها گفت «قضیه انبارهای شرابِ کاخ بدجوری مسئلهساز شده بود.» امپراتور نیکالای دوم عنایت ویژهای به انبارهای شراب خود داشت. قدمت برخی از این شرابها به عهد کاترین کبیر میرسید و شخص امپراتور علاقه ویژهای به مشروب Chateau d'yquem (ساخته شده در سال ۱۸۴۷) داشت. اما این گنجینه شراب کار دستِ انقلابیون داد. آنتونف اووسینکو میگوید:
هنگ پروبراژنسکی کاملا مست شده بود. هنگ پاولوفسکی، نگاهبانان انقلابی ما، نیز نتوانستند جلوی خود را بگیرند. ما گاردهایی از دیگر واحدهای دستچین را روانه کاخ کردیم اما آنها هم به زانو درآمدند. ما ماشینهای زرهپوش را برای متفرق کردن مردم روانه کردیم، امّا آنها هم بعد از مدتی شروع کردند به تلوتلو خوردن. شب که شد، یک شادخواری عنان گسیخته آغاز شد.
آنتونف اووسینکوی عصبانی و خشمگین، بریگادِ آتشنشانانِ پتروگراد را فراخواند. او میگوید: «ما سعی کردیم انبار شرابها را به آب ببندیم اما به جای اینکار، آتشنشانان مست کردند.» کمیسرها در میدانِ کاخ، مشغول شکستن بطریهای شراب و ریختن آنها به جوی آب شدند، اما «مردم شروع کردند به نوشیدن شراب از جویهای آب. دیری نگذشت که نشاط مستانه همه شهر را فرا گرفت.»
imaanbaashtimonfared
سرنوشتِ رفقای بلشویک استالین فاجعهبار بود، تا چه رسد به مردم شوروی. کامینیف و زینوویف در سال ۱۹۳۶، و بوخارین در سال ۱۹۳۸ تیرباران شدند؛ تروتسکی هم در سال ۱۹۴۰ با یک تیشه یخشکن کشته شد. همه این افراد به دستور مستقیمِ استالین کشته شدند. در حین سالهای ۱۹۳۷ تا ۱۹۳۸، حدود یک و نیم میلیون نفر تیرباران شدند. استالین شخصآ فهرست اسامی ۳۹ هزار اعدامی را، که بسیاری از آنها از دوستان و آشنایان قدیمیاش بودند، امضاء کرد. گرجستان، که مسئولیت آن به عهده بریا، رجُلِ برکشیده استالین، بود بیش از هر جای دیگری مزه سرکوب و اعدام را چشید. مجموعآ ده درصد از اعضای حزب کمونیست شوروی تصفیه (معدوم) شدند؛ و ۴۲۵ تن از ۶۴۴ نماینده شرکتکننده در کنگره دهم حزب تیرباران شدند
imaanbaashtimonfared
احتمالا بسو بهخاطر شایعاتی که از مدتی پیش در سطح شهر پخش شده بود، این چنین دیوانهوار مشروب میخورد.
این شایعات احتمالا همان «بدزبانیها» یی بودند که ککه در خاطراتش به آن اشاره کرده است.
مسیح یاسری
آدم نمیتواند برای همیشه از مرگ فرار کند. آدم یک روز باید بمیرد. اما من یکبار دیگر بختم را امتحان خواهم کرد و شاید روزی فراخواهد رسید که ما دوباره به دشمنهایمان بخندیم...»
پویا پانا
نظر استالین سگها بر انسانها ارجحیت داشتند زیرا آنها در قبالِ صاحبانشان کاملا وفادار، از خود گذشته و سپاسگذار بودند و هرگز خیانت نمیکردند و همه این صفات را نیز صادقانه و پرشور ابراز میکردند و با این وجود میشد آنها را بدون هیچ احساس گناهی ترک کرد.
پویا پانا
استالین به استعدادهای هنری احترام میگذاشت. او عمومآ ترجیح میداد مزاحمانِ حزبیاش را بکشد تا شاعران باقریحه را و به همین دلیل بود که استالین در پی دستگیری مندیلشتام دستور داد: «او را منزوی اما سالم نگه دارید.»
گابز
سوسو، پیر و شکسته و فراموشکار شده بود، اما این سرودخوانِ پیر تا زمان مرگش در پنجم مارس ۱۹۵۳، سیاستمداری بیهمتا، انسانی خودبزرگ بین مبتلا به بیماری سوءظن، و حاکمی رواننژند و توانا در ایجادِ مصیبتهای بشری در مقیاسی هماندازه آلمان هیتلری، باقی ماند. استالین که مسئولِ مرگِ حدودِ ۲۰ تا ۲۵ میلیون نفر بود، خود را همچون یک نابغه سیاسی، نظامی، علمی و ادبی، یک پادشاهِ تودهها، یک تزار سرخ، تصور میکرد.
شاید استالینِ جوان باید آخرین حرف خود را بزند. سوسو در اگوست ۱۹۰۵، در ۲۷ سالگی، در یک مقاله نادر اما به نحو عجیبی پیشگویانه که در یکی از نشریات حزبی به چاپ رسید، آدمهای مبتلا به جنون خودبزرگبینی را اینگونه مسخره کرد: «در برابر چشمان شما، آن قهرمان داستانِ گوگول سر برمیآورد، قهرمانی که در یک حالت اختلال روانی تصور میکرد پادشاه اسپانیاست.» استالینِ جوان در پایان نتیجه گرفت که «این سرنوشت همه مبتلایان به جنون خودبزرگبینی است.»
imaanbaashtimonfared
لنین بعد از شنیدن سوناتِ آپاسیوناتای بتهوون به یکی از دوستانش گفته بود: «من نمیتوانم زیاد به موسیقی گوش بدهم. موسیقی وادارم میکند که بخواهم حرفهای احمقانه بزنم و سر آدمها را نوازش کنم. درحالیکه حالا باید توی سر آنها زد و بدون ترحم کتکشان زد.»
n.r
موفقیتهای استالین حداقل تا حدی بهخاطر دو ویژگی توأمان وی بود: تحصیلات کلاسیک (به لطف مدرسه علمیه تفلیس) و خشونتهای خیابانی؛ او این دو ویژگی نادر را توأمان داشت؛ هم «روشنفکر» بود و هم «جنایتکار».
شاهین احمدی
استالین گفت موقعی که وی کودک شیرخوارهای در گهواره بود، پدرش بالای سر وی میآمد و انگشت خود را در شراب فرو میکرد و در دهان وی میگذاشت تا آن را بمکد. استالین نیز عین همین عمل را با بچههای خودش میکرد؛ عملی که شدیدآ باعثِ عصبانیتِ همسرش نادیا میشد.
پویا پانا
استالین نوجوان با خوشحالی به حرفهای ناتروشویلی گوش میدهد تا اینکه این جملات را از دهان وی میشنود: «اگر خدا وجود دارد، پس جهنم هم باید وجود داشته باشد ولی میدانیم که در جهنم همیشه آتش بزرگی برپاست. سؤال این است که هیزمهای لازم برای روشن نگه داشتنِ این آتش توسط چه کسی تأمین میشود؟ هیزمها باید بینهایت زیاد باشد و کی میتواند اینهمه هیزم را تهیه و تأمین کند؟» استالین به مخاطبان خود گفت: «موقعی که این استدلال را شنیدم، زدم زیر خنده! تا پیش از این، تصور میکردم سیمون از طریقِ نتیجهگیریهای فلسفی پی به عدم وجود خدا برده، اما حالا برایم روشن شده بود که او از ترس اینکه هیزم به اندازه کافی برای جهنم وجود نداشته باشد، خدانشناس شده است!»
پویا پانا
خداوندِ متعال را میتوان متهم به آفریدنِ فقرا کرد.»
پویا پانا
استالین «زندان را به دانشگاه تبدیل کرده بود؛ او همیشه میگفت زندان مدرسه دوم اوست.»
پویا پانا
استالین بعدها گفت: «خیانت کسی که تو هر چیزی را با او شریک بودهای، چنان وحشتناک است که هیچ بازیگر یا نویسندهای قادر به بیان و توصیف آن نیست؛ چنین چیزی بدتر از خودِ مرگ است!»
پویا پانا
«دروغ همشه تأثیر قویتری به جا میگذارد تا حقیقت.
پویا پانا
ککه همواره در برابر قدرت پسرش بیاعتنا و بیتوجه بود. او خاطرات خود را در یک اقدام آشکارا متمردانه در ۲۳ تا ۲۷ اگوست ۱۹۳۵ کمی قبل از مرگش نوشت.
نیما اکبرخانی
سوسو مقر فعالیتهای خود را در کافه ایرانی «علی» در داخل بازار برپا کرد. او تمام مدت دیوانهوار در جنبوجوش بود و غالب دیدارها و سخنرانیهایش را شبها انجام میداد.
میرزاقلمدون
با اینحال، مثل اغلب موارد، «وقاحتِ» بیشرمانه استالین عاقبت موفق و پیروز شد
imaanbaashtimonfared
استالین به یک شکارچی تنها مبدل شد؛ نقشی که در تناسب با تصور وی از خویش به مثابه انسانی در راه یک مأموریت مقدس بود. او تک و تنها به دلِ برف و طوفان میزد. تنها همراهِ وی تفنگش و ایمانِ خللناپذیرش بود. او عاری از احساسات گراییهای بورژوایی بود اما همیشه، حتی در مواقعی که تراژدی وی را احاطه کرده و به ستوه آورده بود، شکیبایی قطبیاش را از دست نمیداد. استالین برای مابقی زندگیاش، روایتگرِ ماجراهای سیبریایی خود برای علیلویفها و کله گندههای دفتر سیاسی حزب میشد. او حتی در آن زمان که بر روسیه حکم میراند، باز همان شکارچی تنها بود.
imaanbaashtimonfared
استالین در هیچ دوره دیگری از تاریخ نمیتوانست به قدرت برسد؛ به قدرت رسیدن او نیاز به یک تقارن زمانی خاص داشت. ظهورِ نامحتملِ استالین به عنوان یک گرجی که قادر به حکومت بر روسیه باشد، تنها به واسطه ویژگی انترناسیونالیستی مارکسیسم امکانپذیر شد. جباریتِ استالین نیز به واسطه وضعیتِ در معرضِ حمله روسیه شوروی، تعصب اتوپیایی برآمده از ایدئولوژی شبهمذهبی آن، قدرتنمایی بلشویکی بیرحمانه آن، خصلتِ سفاکانه جنگِ بزرگ (جنگ جهانی اول)، و پندارِ بیرحمانه لنین در خصوصِ دیکتاتوری پرولتاریا تحقق یافت
imaanbaashtimonfared
حجم
۱٫۶ مگابایت
تعداد صفحهها
۵۳۰ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
تعداد صفحهها
۵۳۰ صفحه
قیمت:
۲۶۵,۰۰۰
تومان