بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زوال | طاقچه
تصویر جلد کتاب زوال

بریده‌هایی از کتاب زوال

نویسنده:بتنی گریفین
انتشارات:نشر پیدایش
امتیاز:
۳.۴از ۳۷ رأی
۳٫۴
(۳۷)
امید در وجودم جان می‌گیرد. من می‌توانم آینده را عوض کنم! اگر عمیقاً بخواهم، می‌توانم!
بلاتریکس لسترنج
دارم غرق می‌شوم. می‌توانم سطح را ببینم ولی... خیلی دور است. مغزم درست کار نمی‌کند، گیج و منگ است. دوباره بیمار شده‌ام. باید بلند شوم ولی واقعاً نمی‌توانم...
بلاتریکس لسترنج
کلاستروفوبیا جان می‌گیرد. خواهرخواندهٔ نه‌چندان مهربانِ جنون.
بلاتریکس لسترنج
ما عادت کرده‌ایم طوری حس‌ها و فکرهایمان را مخفی کنیم که انگار گنجند، گنجی باارزش که هر لحظه ممکن است دزدیده شود.
mahzooni
می‌خندم، اما جمله‌های بعدی‌اش خنده‌ام را می‌بُرد. ـ مثل مجسمه‌ها بی‌حرکت می‌نشستی ولی از من هم بلندتر تاب می‌خوردی. انگار کسی که نمی‌توانستم ببینمش تابت می‌داد. این من را می‌ترساند، مادلین.
mahzooni
«شما شیطان را به قلبتان دعوت کرده‌اید.»
mahzooni
دوست مهم نیست. رودریک باید با میل خودش به این خانه برگردد. فکر نمی‌کنم این اتفاق بیفتد. اگر برنگردد تو محو می‌شوی! لای همین اشباح و گوشه‌کنارهای خاک گرفته، تنهای تنها، مادلین آشر! محو و نیست می‌شوی! طوری که از پشت تنت بشود کاغذدیواری را دید. آن‌وقت چه کار کنیم؟! چطور پیدایت کنیم؟ آرام دور می‌شود و بهش خیره نگاه می‌کنم. زیر لب می‌گویم: «من محو نمی‌شوم!» چون رودریک برادرم است و می‌دانم که برمی‌گردد.
mahzooni
ولی ما برای فهم همدیگر نیازی به حرف نداریم. می‌نشینیم، راحت، گرم، کامل.
paria1370
آقای آشر چند روزی هست که به شهر رفته. او عضو واقعیِ خانوادهٔ ما نیست و نمی‌تواند آن‌قدرها دوستمان داشته باشد. این منم که باید مطمئن باشم همدیگر را دوست داریم، وگرنه در این خانهٔ عتیقه و هولناک، خواهرم تبدیل به موجودی عجیب و تشنهٔ عشق خواهد شد.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
طلسمِ آشر. نصیبِ محبوبِ خانه و کسی که بیشتر می‌خواهدش می‌شود. واقعیت دارد، خانه عشقش را روی یک دختربچه متمرکز می‌کند، و دخترهایی که همدم او می‌شوند بیشترین رنج را از این طلسم می‌برند.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸

حجم

۲۸۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۷۶ صفحه

حجم

۲۸۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۷۶ صفحه

قیمت:
۱۱۷,۰۰۰
۵۸,۵۰۰
۵۰%
تومان