بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هیچ جایی‌ها | طاقچه
تصویر جلد کتاب هیچ جایی‌ها

بریده‌هایی از کتاب هیچ جایی‌ها

نویسنده:هدیه رضایی
انتشارات:نشر روزگار
امتیاز:
۴.۰از ۲ رأی
۴٫۰
(۲)
آدم‌ها شبیه آن چیزی که می‌گویند نیستند. آن‌ها دقیقا شبیه همان چیزی هستند که هیچ‌وقت نمی‌گویند.
سیّد جواد
آدم‌ها شبیه آن چیزی که می‌گویند نیستند. آن‌ها دقیقا شبیه همان چیزی هستند که هیچ‌وقت نمی‌گویند.
miladtj90
آدما وقتی واقعی هستن، که ندونن داری نگاهشون می‌کنی.
miladtj90
آدما هربار، یه جورعاشق می‌شن... یه بار به تب‌وتاب می‌افتن، یه بارم به آرامش می‌رسن. یه بار می‌جنگن، یه بارم... اما فقط یکی از اون همه عشقه که همیشه می‌تونه اشکشونو درآره. هوم؟... قبول داری؟
سیّد جواد
وقتی بچه بودم، چوب پنبه را می‌جوشاندم و آبش را می‌ریختم توی ظرف غذا یا استکان چای ناپدری. این تنها چیزی بود که هیچ‌وقت به خاطرش تنبیه نشدم. کسی نمی‌فهمید بادی که بعد از خوردن غذا یا چای به دلش می‌افتاد و تا رسوایش نمی‌کرد دست از سرش برنمی‌داشت، برای چوب پنبه‌هایی بود که توی آب می‌جوشاندم.
سیّد جواد
اکثر آدم‌ها دو دسته‌اند: سیگاری‌ها و آن‌هایی که از سیگار بیزارند.
سیّد جواد
همیشه تقصیر زن‌هاست مرد.
سیّد جواد
همیشه به همه می‌گفت اخلاق شوهرش از وقتی تند شده که از مذهب روی گردان و قاطی سیاست شده بود.
سیّد جواد
چند تا دختر مدرسه‌ای هم توی تلفن همراه‌شان به هم چیز نشان می‌دادند و می‌خندیدند. همان کشف‌های تکراری که برای فهمیدنش عجله دارند.
سیّد جواد
روزنامه‌ها را که می‌خوانم، اخبار را که می‌شنوم، آدم‌ها را که می‌بینم، با خودم می‌گویم: «خوب است که این دنیا خدا دارد، وگرنه...»
سیّد جواد
خانم‌ها بیش‌تر شیفتهٔ فرم جذاب پک‌زدن به سیگارند تا این‌که محتاج نیکوتینش باشند. انگار که دوران شیرخوردن از سینهٔ مادرشان را تکرار می‌کنند و به آرامش می‌رسند.
سیّد جواد
دنیا پراز آدمائیه که فقط زورشون به خودشون می‌رسه
miladtj90
می‌گویند اگر یک روی سکهٔ آدم‌ها تواضع بیش از حد باشد، روی دیگرش حتما خشونت ناگهانی است
miladtj90
تاریکی به آدم‌ها شهامت بیش‌تری می‌دهد. به‌خصوص برای دروغ گفتن. شاید بزرگ‌ترین دلیلش، ندیدن چشم‌های طرف مقابل است.
AzIInsyd
- آدما هربار، یه جورعاشق می‌شن... یه بار به تب‌وتاب می‌افتن، یه بارم به آرامش می‌رسن. یه بار می‌جنگن، یه بارم... اما فقط یکی از اون همه عشقه که همیشه می‌تونه اشکشونو درآره.
miladtj90
دنیا یه بدیِ خوب داره. اونم اینه که هیچ چیزو فراموش نمی‌کنه.
miladtj90
«گاهی اوقات، امروز، همهٔ اون چیزیه که ما داریم
miladtj90
بزرگ شده‌ام ترسِ از دست دادن کفشدوزک‌هایم ترسِ افتادن از دوچرخهٔ صورتی ترسِ راه رفتن روی پل عابرپیاده همهٔ ترس‌هایم را کشتم اما اینک، ترس از زیستن...
miladtj90
در زندگی هر آدمی، بعضی تجربه‌ها فقط با یک آدم خاص معنا پیدا می‌کند. دیگری، مزه‌اش را عوض می‌کند. مهم نیست شیرین‌تَرَش می‌کند یا تلخ‌تر. مهم آن است که ما آدم‌ها، ذاتا ترجیح می‌دهیم بعضی از تجربه‌ها را، یا تکرار نکنیم یا اگر قرار به تکرار است، با همان آدم خاص تکرار کنیم. یک جور تنبلی عاطفی.
miladtj90
بر مبنای کدام‌یک باید زیست، حقیقت یا واقعیت؟
miladtj90
در حیاط خانه، پسر همسایه پر کاهی برداشت و نشاندش سر زلف مادر تنهایش. پشت پرچین حیاط دیده بودم دیروز ره به بیراههٔ حوری می‌بردو لبش بر لب او، نرم‌نرمک ساز من بی‌تو نمی‌مانم را با حرارت می‌زد. سر صبحی دیدم مادرش را می‌برد به تمنای وصال یار هر روزینش. برگ خشکی نرگس کف دستانم بود دادمش دست نسیم تا رساند گل را به کف پای کسی که سپرد این دل را به تمنای نگاهی همچو کاهی، به ره بی‌راهی.
miladtj90
«غریبه». توی فرهنگ لغات، روبه‌رویش نوشته شده: بیگانه، مقابل آشنا و خودی. از آن واژه‌هایی که با تغییر شرایط، به خیلی‌ها می‌توان نسبت داد و خیلی‌ها را هم می‌توان از زیر سایه‌اش بیرون کشید. از آن صفت‌ها که آدم را گیج می‌کند.
miladtj90
مرگ هر انسانی، فرصتی را از ما می‌گیرد. فرصتی برای شاد بودن. و این مرگ‌ها آن‌قدر به دنبال هم می‌آیند، که دیگر مجالی برای شادی نمی‌ماند. تا آن زمان که ما خود، فرصتی را از دیگران بگیریم.
miladtj90
به نظرش مام‌بزرگ راست می‌گفت که دنیا یک پیرقوزدار است. پیرقوزداری که گوشه‌ای، توی تاریکی، نشسته و نگاه‌مان می‌کند. منتظر لحظه‌هایی است که از شادی هیجان‌زده می‌شویم. آن‌وقت، بلند می‌شود و لنگ لنگان جلو می‌آید و عامل شادی را از ما می‌گیرد.
miladtj90
به نظرش مام‌بزرگ راست می‌گفت که دنیا یک پیرقوزدار است. پیرقوزداری که گوشه‌ای، توی تاریکی، نشسته و نگاه‌مان می‌کند. منتظر لحظه‌هایی است که از شادی هیجان‌زده می‌شویم. آن‌وقت، بلند می‌شود و لنگ لنگان جلو می‌آید و عامل شادی را از ما می‌گیرد. شاید برای همین، بعضی‌ها تحت هیچ شرایطی نمی‌خندند. حتی لبخند هم نمی‌زنند. پولدارها، قدرتمندها وآدم‌های سیاست. آن‌ها دست دنیا را خوانده‌اند. خوشی‌ها را توی دل‌شان پنهان می‌کنند.
miladtj90

حجم

۱۲۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱۲۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان