بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شبگردی‌ها | طاقچه
تصویر جلد کتاب شبگردی‌ها

بریده‌هایی از کتاب شبگردی‌ها

۳٫۳
(۱۲)
همه به مهربانی اهمیت می‌دادند اما کسی اهمیتی به این که امید بهبود را در دل بپروراند، نمی‌داد؛
کاربر ۷۵۱۰۳۲۲
قایق‌های کوچک بادبانی که در پی تفریح یا انجام کاری مدام در رودخانه بالا و پایین می‌روند، و – همان طور که ذاتا آدم‌های کوچک این گونه‌اند- برای اندک کاری که انجام می‌دهند، هیاهوی زیادی برپا می‌کنند.
|قافیه باران|
هنگامی که ساعت کلیسایی می‌نوازد، شبگرد آن را نشانه همراهی و خوشامدگویی در دل این ممات شبانه می‌پندارد. اما با اوج گرفتن ضربات ساعت و سپس خاموشی آن‌ها، شبگرد به وضوح در می‌یابد که مرتکب اشتباه شده و هر لحظه حس تنهایی‌اش عمیق و عمیق‌تر می‌شود.
محمد
نخستین نشانه بارز ابتلا به پوسیدگی در میان انسان‌ها پاورچین راه رفتن و بیعاری است؛ این که بی‌هیچ دلیل معقولی در کنج خیابان بایستد؛ هرکجا که پیش آید، برود؛ به برخی مکان‌ها مدام برود و به برخی دیگر اصلا رفت و آمد نکند؛ هیچ کار ملموسی انجام ندهد، جز این که تصمیم بگیرد فردا یا فردای فردا انواع کارهای ناملموس را انجام دهد. وقتی چنین نشانه‌های بیماری رخ نمود، بیننده معمولا آن را با احساس مبهمی که پیشتر در فرد شکل گرفته یا عارض شده مرتبط می‌داند، مثل این که بیمار زندگی نسبتا سختی را پشت سر گذاشته است.
rain_88
میزان قابل توجهی شلختگی و بدتر شدن، که نه فقر است، نه کثیفی، نه مستی، نه از دست دادن سلامتی، بلکه صرفا پوسیدگی است. در پی این حالت نوشیدن الکل صبحگاهی عارض می‌شود؛ در پی، بی‌توجهی به نحوه خرج پول؛ در پی آن، نوشیدن دائمی الکل؛ در پی آن، بی‌توجهی به همه چیز؛ در پی آن، لرزش عضلات، خواب آلودگی، بدبختی، و تکه تکه شدن. همان عوارض پوسیدگی در چوب را در آدمی نیز می‌توان یافت. پوسیدگی با سقوط در ورطه رباخواری تشدید می‌شود. ابتدا تنها یک الوار مبتلا می‌شود و سپس کل ساختار مریض می‌شود.
rain_88
خیالی شبانه در سر داشتم که به بهترین وجهی می‌توانستم آن را با دیدن دیوارها و بنای بیمارستان بپرورانم. و خیالم این بود: آیا عاقل و دیوانه شب هنگام و زمانی که عاقل به رویا فرو می‌رود، یکسان و برابر نیستند؟ آیا همه ماهایی که بیرون این بیمارستان هستیم، کمابیش همانند کسانی که آن داخل هستند، هر شب خواب زندگی‌های‌مان را نمی‌بینیم؟ آیا ما شب‌ها، همانند حالات روزانه این بیماران روانی، خود را همراه و هم شأن پادشاهان و ملکه‌ها، امپرتوران و همسران‌شان، و انواع و اقسام بزرگان و سلاطین نمی‌بینیم و نمی‌دانیم؟
rain_88
ای کسی که مرا گم کرده‌ای، از تو معذرت می‌خواهم زیرا می‌دانم به دردسر زیادی افتاده بودی! حتی حالا هم وقتی زیر مجسمه شیر می‌ایستم، تو را می‌بینم که سراسیمه بالا و پایین می‌دوی. من از آن به بعد بارها و بارها به ولگردی پرداخته‌ام و جاهای بیشتری را تجربه کرده‌ام. اما مطمئنا در این ولگردی‌ها بیش از همه مایه آزار و اذیت تو شده‌ام!
کاربر ۷۵۱۰۳۲۲
هنگام بازگشت به خانه با یادآوری بخش مجانین با خودم فکر می‌کردم. آن‌ها نباید این گونه زندگی کنند؛ امکان ندارد کسی که از حداقل شرافت و انسانیت برخوردار باشد و آن‌ها را ببیند و در این موضوع تردید نماید. اما چه می‌شود کرد؟ تغییرات ضروری هزاران پوند پول نیاز دارد؛ برای اداره همین سه نوانخانه موجود هم پول کافی وجود ندارد؛ ساکنین بیچاره آن‌ها مجبورند برای همین حداقل زندگی هم سخت کار کنند.
کاربر ۷۵۱۰۳۲۲
مردم اکنون در خیابان‌ها پراکنده شده‌اند، و همان طور که زندگی بیداران با فریادهای مرد کلوچه فروش آغاز شده، شور و هیجان خود را با آتش نخستین صبحانه فروش‌های گوشه خیابان باز می‌یابد. و روز در نهایت سرعت از راه می‌رسد، و من خسته‌ام و می‌توانم بخوابم.
saaadi_h
ای کسی که مرا گم کرده‌ای، از تو معذرت می‌خواهم زیرا می‌دانم به دردسر زیادی افتاده بودی! حتی حالا هم وقتی زیر مجسمه شیر می‌ایستم، تو را می‌بینم که سراسیمه بالا و پایین می‌دوی. من از آن به بعد بارها و بارها به ولگردی پرداخته‌ام و جاهای بیشتری را تجربه کرده‌ام. اما مطمئنا در این ولگردی‌ها بیش از همه مایه آزار و اذیت تو شده‌ام!
saaadi_h
نخستین نشانه بارز ابتلا به پوسیدگی در میان انسان‌ها پاورچین راه رفتن و بیعاری است؛ این که بی‌هیچ دلیل معقولی در کنج خیابان بایستد؛ هرکجا که پیش آید، برود؛ به برخی مکان‌ها مدام برود و به برخی دیگر اصلا رفت و آمد نکند؛ هیچ کار ملموسی انجام ندهد، جز این که تصمیم بگیرد فردا یا فردای فردا انواع کارهای ناملموس را انجام دهد. وقتی چنین نشانه‌های بیماری رخ نمود، بیننده معمولا آن را با احساس مبهمی که پیشتر در فرد شکل گرفته یا عارض شده مرتبط می‌داند، مثل این که بیمار زندگی نسبتا سختی را پشت سر گذاشته است.
Sav
چارلز جان هوفام دیکنز (فوریه ۱۸۱۲ – ۹ ژوئن ۱۸۷۰) برجسته‌ترین رمان‌نویس انگلیسی عصر ویکتوریا و یک فعال اجتماعی توانمند بود. به عقیدهٔ جیمز جویس، نویسندهٔ بزرگ معاصر، از شکسپیر به این سو، دیکنز تأثیرگذارترین نویسنده در زبان انگلیسی بوده‌است.
ملیکا بشیری خوشرفتار
همچنین فرصت خوبی است برای پرسه زدن در اطراف آن درِ کوچک ورودی بدهکاران- که محکم‌تر از هر در دیگری بسته می‌شود- و دروازه مرگ بسیاری از انسان‌ها بوده
کاربر ۷۵۱۰۳۲۲
نخستین نشانه بارز ابتلا به پوسیدگی در میان انسان‌ها پاورچین راه رفتن و بیعاری است؛ این که بی‌هیچ دلیل معقولی در کنج خیابان بایستد؛ هرکجا که پیش آید، برود؛ به برخی مکان‌ها مدام برود و به برخی دیگر اصلا رفت و آمد نکند؛ هیچ کار ملموسی انجام ندهد، جز این که تصمیم بگیرد فردا یا فردای فردا انواع کارهای ناملموس را انجام دهد. وقتی چنین نشانه‌های بیماری رخ نمود، بیننده معمولا آن را با احساس مبهمی که پیشتر در فرد شکل گرفته یا عارض شده مرتبط می‌داند، مثل این که بیمار زندگی نسبتا سختی را پشت سر گذاشته است.
کاربر ۷۵۱۰۳۲۲
آیا عاقل و دیوانه شب هنگام و زمانی که عاقل به رویا فرو می‌رود، یکسان و برابر نیستند؟ آیا همه ماهایی که بیرون این بیمارستان هستیم، کمابیش همانند کسانی که آن داخل هستند، هر شب خواب زندگی‌های‌مان را نمی‌بینیم؟
کاربر ۷۵۱۰۳۲۲
مانده‌ام که خدای متعالی که بر همه چیز عالم است، هنگامی که خواب را مرگ زندگی هر روزه نامید، چرا رویاها را جنون هر عاقلی ننامید.
کاربر ۷۵۱۰۳۲۲
ناگهان در آن لحظه موجودی با فریادی از تنهایی و بی‌کسی، که پیشتر هرگز مانندنش را نشنیده بودم، بلندتر از صدای زنگ در برابرم قد علم کرد
کاربر ۷۵۱۰۳۲۲
برخلاف چیزی که تصور می‌کردم، بازگشت به خانه در چنین ساعتی در لندن امری عادی نیست، زیرا در منطقه برهوت واقعی شب، شبگرد بی‌خانمان تک و تنهاست. اکنون خوب می‌دانم انواع پلیدی و بدبختی را کجا می‌توانم بیابم؛ اما اکنون از دیده‌ها پنهان شده‌اند و من مایل‌ها از خانه به دور افتاده‌ام.
کاربر ۷۵۱۰۳۲۲
هرگز بازنگشت تا مرا در رسیدن به سرنوشتم یاری کند. و از آن زمان تا کنون که چهل ساله شده‌ام، هرگز بار دیگر سگ وفادارم را ندیده‌ام.
کاربر ۷۵۱۰۳۲۲
امکان ندارد کسی در جایگاهی رسمی قرار داشته باشد، یا باصطلاح خود قانون گذار باشد، و نقض قانون کند، بی‌آنکه حتی کوچک‌ترین آزاری متوجهش شود، در حالی که اکنون می‌دانم این روال عادی و مرسوم جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کنیم و به طریقی اگر جز این در جوامع بشری دیده شود مایه تعجب و حیرت همگان خواهد شد.
کاربر ۷۵۱۰۳۲۲
این جوانان خود را مطرودین جامعه می‌دانستند لذا نیازی به حضور در آن نمی‌دیدند، هرچند مشتاق آزادی بودند اما این اشتیاق به این معنا نبود که می‌خواهند به بازسازی روابط اجتماعی‌شان دست بزنند بلکه آزادی را از این باب طلب می‌کردند که می‌خواستند تحت نظر هیچ کس نباشند و هر آن چه به دست می‌آورند از آن خودشان باشد و بابت کاری که انجام می‌دهند جوابگوی هیچ کس نباشند.
کاربر ۷۵۱۰۳۲۲
صدها صدای بلند ناشی از فشار امرار معاش دائما و با حالتی هیجان زده از بلندگوهای‌شان در خیابان‌های شرق لندن فریاد می‌زنند، تمام‌شان در پی بستری گرم، برای شناور ماندن در جریان پرتلاطم، بی‌دقت و سرسخت خیابان تقلا می‌کنند؛ و زرق و برق بسیار و جمعیت انبوه این خیابان باید به یاد یک اخلاق‌گرا، مردی با حسابی در بانک که می‌توان فرض کرد بتواند از خواب عصرگاهی خود صرف نظر کند، بیاورد که زندگی یک مبارزه است.
کاربر ۷۵۱۰۳۲۲

حجم

۸۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۸۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان