بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مطالعاتی در باب هیستری | طاقچه
تصویر جلد کتاب مطالعاتی در باب هیستری

بریده‌هایی از کتاب مطالعاتی در باب هیستری

انتشارات:پندار تابان
امتیاز:
۳.۵از ۱۰ رأی
۳٫۵
(۱۰)
افراد مبتلا به هیستری اساساً از یادآوری خاطراتشان رنج می‌برند.
El Santo
اصل لذت در خدمت به اصل ثبات عمل می‌کند (همان، فصل ۷)
کاربر ۳۴۰۸۱۸۲
یادآوری گذشته بدون دسترسی به عاطفه‌ی مرتبط تقریباً در همه‌ی موارد بی‌نتیجه خواهد بود.
fuzzy
«مسلماً شفا دادن بیماری شما برای سرنوشت بسیار ساده‌تر از من است. اما خودتان متوجه خواهید شد که اگر بتوانیم شرایط اسف‌بار شما را به دلیل ابتلا به هیستری صرفاً به یک ناخرسندی یا عدم خوشبختی معمولی تقلیل دهیم، واقعاً کار کارستانی انجام داده‌ایم. با حیات ذهنی سالم، شما برای مبارزه با خوشبخت نبودن یا ناخرسندی خود شرایط به مراتب بهتری خواهید داشت.»
fuzzy
تحلیل رؤیاها، در مرحله‌ی نخست به او امکان داد که نسبت به کارکردهای «فرایند اولیه» در ذهن و شیوه‌های تأثیرگذاری آن بر نتایج افکار بالنسبه دسترس‌پذیرتر ما بصیرت خوبی پیدا کند، و به این ترتیب، ابزار فنی جدیدی در اختیار بگیرد ـ یعنی «تأویل». اما تحلیل رؤیا، در مرحله‌ی دوم، امکان خودکاوی را برای او فراهم کرد، و همین‌طور اکتشافات بعدی‌اش در باب جنسیت در کودکان و نیز عقده‌ی ادیپ.
college_psychology
این گرایش «اصل سکون یاخته‌ی عصبی» نامیده شده است، و در تبیین آن گفته شده است که به موجب این اصل «یاخته‌های عصبی گرایش به آن دارند که خود را از کمیت خلاص کنند».
fuzzy
اما به لحاظ علمی، اختلاف‌نظرهای میان بروئر و فروید چه بودند؟ در این میان دو اختلاف‌نظر بسیار مهم وجود داشتند که هر دو به سبب‌شناسی هیستری مربوط می‌شدند. نخستین مورد از این دو اختلاف را می‌توان به عنوان «حالت‌های خواب‌گونه در برابر روان‌رنجوری‌های دفاع» توصیف کرد. اما این بار نیز این مسئله در این مجلد چندان روشن و واضح نیست. در کار مشترک «پیام مقدماتی» هر دو سبب‌شناسی پذیرفته شده‌اند (ص ۵۱). بروئر در فصل نظری مربوط به خود، به وضوح بر حالت‌های خواب‌گونه تأکید بسیار زیادی دارد (ص ۲۸۹)، اما در عین حال، بر اهمیت «دفاع» نیز تأکید می‌کند (ص ۲۹۰ و صص ۳۱۲ ـ ۳۱۳)، ولی نه چندان با میل و رغبت. فروید ظاهراً مفهوم «حالت‌های خواب‌گونه» را در شرح‌حالش از مورد «کاترینا» (ص ۱۷۱) و همین‌طور در مورد خانم الیزابت (ص ۱۶۸) می‌پذیرد، البته در مورد اخیر نه چندان واضح و روشن ـ شک و تردید او تازه در فصل آخر علنی می‌شود (ص ۳۷۱). در نهایت، فروید اولین بار در پانوشتی بر شرح‌حال «دورا» (۱۹۰۵) به وضوح این ایده را رد کرد، فروید در این پانوشت می‌گوید که اصطلاح «حالت‌های خواب‌گونه غیرضروری و گمراه‌کننده» است، و این فرضیه «صرفاً ابداع خود بروئر بود و بس».
fuzzy
اما اختلاف‌نظر اصلی بین این دو مؤلف، که فروید بعدها بر آن تأکید می‌کرد، مربوط به نقش تکانه‌های جنسی در ایجاد هیستری بود. اما در این‌جا نیز این اختلاف‌نظر آن‌طور که انتظار می‌رود، واضح و روشن بیان نمی‌شود. باور فروید به ریشه‌ی جنسی هیستری در بحث پیرامون روان‌درمانی (ص ۳۲۶) کاملاً مشهود است، اما او، بر خلاف کاری که در آینده انجام داد، هیچ جا تأکید نمی‌کند که هیستری همیشه و بدون استثنا، دلیلی جنسی دارد. از طرف دیگر، بروئر چند جا با لحنی مؤکد از اهمیت نقش جنسیت در روان‌رنجوری حرف می‌زند، به خصوص در بخش طولانی صص ۳۲۳ ـ ۳۲۵. برای مثال، او می‌گوید: «غریزه‌ی جنسی بدون تردید قدرتمندترین منبع برای افزایش مستمر تحریک (و در نتیجه، روان‌رنجوری) است.» (ص ۲۷۳)، و اعلام می‌کند (ص ۳۲۵): «اکثر قریب به اتفاق روان‌رنجوری‌های شدید در بیماران مؤنث در روابط زناشویی ریشه دارند.»
fuzzy
پنداری برای یافتن شرحی قانع‌کننده در باب از بین رفتن این مشارکت علمی، باید به چیزی ورای ظاهر کلمات چاپی نظر کرد. از نامه‌های فروید به فلیس این‌طور برمی‌آید که بروئر مردی پر از شک و تردید بوده، که همیشه در مورد نتیجه‌گیری‌هایش نامطمئن و متزلزل بوده است. با نگاه دقیق به بخش‌های مربوط به بروئر در کتاب مطالعات، با شخصیتی مواجه می‌شویم که تا حدودی به این توصیف فروید نزدیک است، و تصویر مردی را می‌بینیم که کم و بیش از اکتشافات قابل توجه خود واهمه داشته است. مسلماً دلشوره‌ی اکتشافات دلهره‌آورتری که در آینده شکل می‌گرفتند، او را بیش از پیش آشفته‌خاطر می‌کردند؛ و باز هم مشخص بود که تردیدهای عذاب‌دهنده‌ی همقطار فروید، او را عصبی می‌کرد و باعث می‌شد فروید حضور او را بر دست و پای خود مانند غل و زنجیر احساس کند.
fuzzy
در مورد هیستری معمولی، این‌که به جای یک آسیب واحد و عمده، با چند آسیب سهمی رو به رو شویم که در مجموع یک گروه از عوامل تحریک‌کننده را تشکیل می‌دهند، چندان غیرمعمول نیست. این عوامل فقط با روند تراکم توانسته‌اند تأثیر آسیب‌زا ایجاد کنند و از این لحاظ که تا حدی مؤلفه‌های یک داستان واحد رنج و درد هستند، به همدیگر مربوط‌اند. موارد دیگری هم وجود دارند که ضمن آن‌ها وضعیتی ظاهراً پیش پاافتاده با رخدادی فعال تلفیق می‌شود، یا این‌که اتفاق در زمانی رخ می‌دهد که فرد در برابر هر گونه عامل تحریک‌کننده‌ای به شدت آسیب‌پذیر است، و به همین دلیل، اتفاق مذکور به حد آسیب روانی می‌رسد، حدی که در شرایط معمول هرگز به آن نمی‌رسد، اما وقتی به این حد می‌رسد، تداوم می‌یابد و ماندگار می‌شود.
fuzzy
این تصور که در این‌جا مسئله‌ی تلقین ناخودآگاه مطرح است، قابل قبول به نظر می‌رسد: بیمار انتظار دارد که با این رویه از تحملِ رنج و دردهایش فارغ شود، و همین انتظار، و نه بیان کلامی، است که عامل مؤثر است. اما، در واقع، این‌طور نیست. نخستین مورد اینچنینی در ۱۸۸۱ مورد بررسی قرار گرفت، یعنی دوره‌ی «پیش‌تلقینی». هیستری‌ای به شدت پیچیده به همین شیوه مورد تحلیل قرار گرفت، و نشانه‌هایی که برآمده از علل مجزا بودند، به شکل جداگانه رفع شدند.
fuzzy
این خاطرات، برعکس دیگر خاطرات بیماران در گذشته، در دسترس و در اختیار آن‌ها نیستند. بالعکس، این تجارب در زمانی که بیماران به لحاظ حالت روانی در شرایط عادی هستند، به کلی از لوح یاد و خاطره‌ی آن‌ها زدوده شدند و غایب‌اند، و یا به شکلی فوق‌العاده خلاصه در حافظه‌ی بیماران نقش شده‌اند.
fuzzy
«اصل ثبات» (این نامی بود که برای این فرضیه انتخاب شد) را می‌توان در چارچوبی که خود فروید در فراسوی اصل لذت، فصل اول، از آن استفاده کرد به این شکل تبیین کرد: «ابزار ذهنی سعی می‌کند کمیت هیجان موجود در خود را تا حد امکان پایین، یا دست‌کم، ثابت نگه دارد.»
fuzzy
همان گونه که فروید در فراسوی اصل لذت (همان جا) می‌گوید، به طرح این مسئله می‌انجامد که «اصل لذت» با اصل ثبات ارتباط تنگاتنگی دارد، و این‌که حتی اصل لذت در خدمت به اصل ثبات عمل می‌کند (همان، فصل ۷). ماهیت «محافظه‌کارانه» ای که فروید در آثار متأخرش به غرایز نسبت می‌دهد، و «وسواس تکرار» در این بخش آخر، نمودها یا تجلی‌های اصل ثبات قلمداد می‌شوند
fuzzy
اختلاف‌نظر اصلی بین این دو مؤلف، که فروید بعدها بر آن تأکید می‌کرد، مربوط به نقش تکانه‌های جنسی در ایجاد هیستری بود.
fuzzy

حجم

۶۵۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۲۴ صفحه

حجم

۶۵۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۲۴ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان