تو داستانای جنایی قدیمی هر کارآگاه با عزت نفس و شریف، یه غریزه همیشگی واسه تشخیص اینکه کی دروغ میگه، داشت. مزخرفه! طبیعت بشر یه جنگل گسترده و غیرقابل نفوذه که هیچکس نمیتونه تمام و کمال بفهمه؛ حتی یه مادر هم پنهانیترین اسرار بچهشو نمیدونه."
caspian.kalagun
-"غیر ممکنه بفهمیم کی دروغ میگه و کی نه؟"
اندرو که صحبتش گل انداخته بود گفت: "دقیقاً هری! تو داستانای جنایی قدیمی هر کارآگاه با عزت نفس و شریف، یه غریزه همیشگی واسه تشخیص اینکه کی دروغ میگه، داشت. مزخرفه! طبیعت بشر یه جنگل گسترده و غیرقابل نفوذه که هیچکس نمیتونه تمام و کمال بفهمه؛ حتی یه مادر هم پنهانیترین اسرار بچهشو نمیدونه."
firuze mardani
هری احساس ناراحتی میکرد: "آ! خب، منظورم از این حرف فقط اینه که مسلماً پدران شما به اون محکومینی که انگلستان دویست سال پیش اینجا فرستاد ارتباطی ندارن." او میخواست حداقل نشان دهد که اطلاعات مختصری از تاریخ کشور دارد.
-"درسته هولی! اجداد من کمی قبل از اونا اینجا بودن. اگه بخوایم دقیق باشیم، چهل هزار سال قبل."
caspian.kalagun
"تنها چیزی که تو عشق به آدم کمک میکنه درد و غمه."
caspian.kalagun