بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب باز هم من | طاقچه
تصویر جلد کتاب باز هم من

بریده‌هایی از کتاب باز هم من

نویسنده:جوجو مویز
انتشارات:نشر مصدق
امتیاز:
۳.۶از ۷۳ رأی
۳٫۶
(۷۳)
روزی روزگاری دختری بود که در شهری کوچک و در دنیایی کوچک زندگی می‌کرد. این دختر بسیار خوشبخت بود یا دست‌کم به خودش می‌گفت که خوشبخت است. مثل بسیاری از دخترها، این دختر هم عاشق این بود که خود را به قیافه‌های جورواجور درآورد، کسی شود که واقعآ نبود. اما مثل بسیاری از دخترها، زندگی او را ضعیف‌تر کرد تا این‌که، به‌جای پیدا کردن چیزی که واقعآ مناسب اوست، خودش را استتار کرد، بخش‌هایی از وجودش که او را از دیگران متمایز می‌ساخت، را پنهان نمود. او تا مدت‌ها اجازه داد تا دنیا او را آزرده کند، تا این‌که به این نتیجه رسید که مطمئن‌تر این است که اصلا خودش نباشد.
محدثه فاطمی
«دیروز با بابا تماس گرفتم، گفت که مهم اینه که جوری نشون بدی که انگار به کارت وابسته نیستی، باشه؟ انگار که... انگار که آدم بلندپروازی هستی و یه مرد کاری تموم عیاری، ولی هر وقت که بخوای می‌تونی به یه شرکت دیگه هم بری، چون پیشنهاد کاری زیاد داری. اونا باید این‌جوری حس کنن که اگه طَلبت رو ندن این خطر وجود داره که ممکنه بری یه جای دیگه، می‌فهمی چی می‌گم
محدثه فاطمی
«وقتی انسان کاری را که شیفته‌ی آن است انجام می‌دهد تسلای خاطر می‌یابد.»
لیلی مهدوی
«اما سخته که وانمود کنی درد نداری، می‌فهمی؟ ظاهرآ تو اهمیت نمی‌دی؟» امیدوارانه گفتم: «مردم به مرور زمان عوض می‌شن.»
maneli1388
چطور ممکن است احساسات واقعی در پشت این کلمات پنهان شود.
maneli1388
مردم کاری را که بخواهند انجام بدهند، انجام می‌دهند
maneli1388
«زندگی کوتاه‌تر از اینه که بخواهی در جا بزنی.» «پس عجله کن. تو از پسش برمیای.»
Parastoo
به خودم گفتم فقط همین امروز را صبر کن. اگر زندگی تنها یک چیز به من یاد داده بود، آن هم این بود که جواب‌ها به زودی از راه می‌رسند.
Parastoo
لوئیسا کلارک کیست؟ من یک دختر، یک خواهر، و چند صباحی هم یک مادر نیابتی بوده‌ام. من زنی بودم که به فکر دیگران بوده، اما ظاهرآ حتی همین حالا هم درست نمی‌داند که چطور به فکر خودش باشد. همان‌طور که گردونه‌ی پرزرق و برق در برابر چشم‌هایم می‌چرخید سعی می‌کردم به‌جای این‌که به این فکر کنم دیگران برای من چه می‌خواهند، به این فکر کنم که خواسته‌ی واقعی خودم چیست.
Parastoo
که به هرکسی که اجازه داده‌اید در کنار شما قدم بزند، نباید تصمیم بگیرد کدام یک شما هستید و شما را مثل یک پروانه داخل جعبه‌ای گیر بیندازد. موضوع کلیدی این بود که بدانید همواره می‌توانید به یک نوعی، راهی را برای بازآفرینی دوباره‌ی خود پیدا کنید.
لیلی مهدوی
چون از لحظه‌ای که وطنت رو ترک کردی دو نیمه می‌شی و هر جا که هستی یک نیمه از تو همیشه نیمه‌ی دیگرت را صدا می‌زند. این هزینه‌ای ست که ما باید بپردازیم
کاربر ۲۳۷۲۸۹۰
«وقتی انسان کاری را که شیفته‌ی آن است انجام می‌دهد تسلای خاطر می‌یابد
marie
خیلی سخته که نتونی به آدم‌هایی نزدیک بشی که داری ازشون مراقبت می‌کنی
Shaghayegh
با خودم فکر کردم شاید آن سوسک خیلی تنهاست و می‌خواسته دوست من باشد. رفتم و زیر وان حمام را نگاه کردم جایی که اورا لگد کرده بودم. پس قطعآ مرده بود. این باعث ناراحتی من شد و خیلی بیشتر عصبانی شدم
Shaghayegh
هندزفری‌ام را در گوشم گذاشتم و به آهنگی گوش دادم که می‌دانستم حالم را بدتر می‌کند، اما اصلا اهمیتی ندادم.
Shaghayegh
من اونجوری‌که می‌گن نیستم. به چهار زبون حرف می‌زنم، پیانو می‌زنم، مدرک مخصوص ماساژ درمانی دارم. می‌دونی اون به چه زبونی حرف می‌زنه؟ دو رویی!»
maneli1388
سگی را دیدم که روی تخته اسکیت بود، وقتی برای خواهرم پیغام فرستادم و این را تعریف کردم او فکر کرد که مستم.
maneli1388
وقتی هم که مامانم عکسی از خودش و تام را در یک نمایش تئاتری با یک نامه برایم فرستاد و نوشته بود: «فقط برای این‌که قیافه‌هامون رو فراموش نکنی.» گریه‌ام گرفت.
maneli1388
تو تنها یک زندگی خواهی داشت
ema
«وقتی انسان کاری را که شیفته‌ی آن است انجام می‌دهد تسلای خاطر می‌یابد.»
غزاله نشاط
‫«خرد و دانش مایه‌ی ثبات اوضاع تو خواهند بود.»
کاربر 6057

حجم

۴۰۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۳۶ صفحه

حجم

۴۰۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۳۶ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان