رفتن به قهوهخانه فقط برای لَمدادن روی تخت یا صندلی و نوشیدن چند استکان چای و زدن چند پُک قلیان یا چپق و خستگی کار روزانه را از تن بیرونکردن نبود، بلکه قصد رفتن به قهوهخانه، همنشینی و همصحبتی با همصنفیها، همشهریها و هممحلیها، همزمان با خوردن چای داغ و کشیدن قلیان بود. مردم در نشستهای خود در قهوهخانه فرصت مییافتند که مشکلات شغلی و امور مربوط به خانواده و محلۀ خود را حلوفصل کنند. در قهوهخانه کارگران بیکار، کار و کارفرمایان، کارگر مییافتند؛ معاملهگران معامله میکردند و فروشندگان کالاهایشان را از هر قماش به یکدیگر معرفی میکردند. درگیریها و نزاعهای خانوادگی و محلی نیز معمولاً در همین قهوهخانهها با پادرمیانی بزرگان و ریشسفیدان محل و قهوهخانهداران فرومینشست و به صلح و آشتی میانجامید.
Behrouz
در کنار نقش مثبت و تأثیرگذار نهاد قهوهخانه در حفظ و اشاعۀ فرهنگ ملی، قومی و مذهبی و آفرینش و پرورش برخی جلوههای هنری در جامعه، شماری از قهوهخانهها نقش منفی و ویرانگری هم در رواج بزههای اجتماعی در جامعه داشتند. این دسته از قهوهخانهها با فراهمکردن تریاک و وسایل و بساط تریاککشی، قمار و عیش و عیاشی برای مشتریانی خاص، عملاً در توسعۀ استعمال مواد مخدر و تریاک و مُسْکِرات در میان مردم، بهویژه قشر کارگران شهرهای مختلف سهیم بودند.
Behrouz
قهوهخانههایی هم بودند که در شیوع جرم و جنایت در جامعه و به انحرافکشاندن پسران نوجوان و جوانان محلّه و گذر و بیآبروکردن خانوادههای آنها نقش داشتند. در این قهوهخانهها معمولاً پسران زیبا و خوشبَرورُو را که هنوز مو بر پشت لبانشان سبز نشده بود، به خدمت میگرفتند و فضای امنی برای نظربازان و مشتریان هوسران حرفهای فراهم میکردند. محمدطاهر نصرآبادی در کتاب تذکرۀ خود جایجای به عشقورزی و نظربازی برخی از قهوهخانهروهای اهلذوق و شاعرمسلک از صنف زرگر و زرکش و طلاکوب به پسران زیبا و خوشصورت قهوهچی مثل «زاغیقهوهچی»، «طوفان» و «محمدرضا» در قهوهخانههای اصفهان در عهد صفوی اشاره میکند.
Behrouz