پریسیلا هیچوقت به مردم نمیگفت: ̕اون کتابو دوست دارم̔، میگفت: ̕ما اون کتابو دوست داریم̔، یا در مورد جاهایی که میرفتیم، میگفت: ̕ما دوست داشتیم بریم اونجا̔، یا در مورد برنامههامون میگفت: ̕امسال تابستون قراره این کارو بکنیم.̔ ما. ما. ما. و بعد یههو، ما دیگه ما نبودیم - ما دیگه تموم شد.
مریم