بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رؤیای کاغذی | طاقچه
تصویر جلد کتاب رؤیای کاغذی

بریده‌هایی از کتاب رؤیای کاغذی

نویسنده:ایمان آزمون
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأی
۵٫۰
(۱)
این است معجزه‌ی دستانت جادو می‌کنند آن انگشتان آخر به که بگویم به که بگویم که دستان تو مرا آتش زده است به که بگویم دارم می‌سوزم گویی دچار سوختنی ابدی شده‌ام به کدامین گناه دنیای من این چنین هاویه شده است؟
سیّد جواد
۱. بی تو، همه چیز بی رنگ است با تو، اما دیگر چیزی وجود ندارد ۲. این جا تاریک است، من می‌ترسم گویی در میانه‌ی کوره راه رویاها -کاغذی‌ترین آن‌ها - "تنها"، وامانده‌ام ۳. دنیایی دارم، بی رنگ نمی‌دانم-خاکستری شاید- می‌خواهم رنگش کنم: صورتی! نقاش رویاهای بی رنگ من خواهی شد؟
ع...ادلــ
می‌گفتن هر کی به این درخت آویزون بشه حاجت روا می‌شه، یعنی خان جون می‌گفت. خدا بیامرزدش. خلاصه ما هم اومدیم این جا. آخه یکی نبود به ما بگه: مردِ مؤمن، آخه عقلت کجا رفته. این حرفا کدومه؟ تو آگه چیزی می‌خوای بأس وصلشی به بالایی، این حرفا همش چرنده، هر چند ما کجا و بالایی کجا.
ع...ادلــ

حجم

۳۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۸۵ صفحه

حجم

۳۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۸۵ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان