«زبان برای ما بهعنوان نوعی تمهید که مقصودی معین را تحقق میبخشد، تعریف نمیشود» (PG: ۱۹۰). در گرامر فلسفی او میان قواعد گرامر و قواعد آشپزی تمایز میگذارد. دومینِ اینها پذیرای توجیهی عملی است، زیرا میتوان هر قاعدهی آشپزی را آزمود و دید که آیا از آن غذایی خوشمزه حاصل میشود یا نه: واقعیتی مستقل از طرز تهیه. اگر شما از این قواعد پیروی نکنید، احتمالاً بد آشپزی میکنید، اما با این همه همچنان دارید آشپزی میکنید. اما اگر از قواعد یک بازی (مثل شطرنج) پیروی نکنید، آن بازی را بد انجام نمیدهید: شما اصلاً آن بازی را انجام نمیدهید.
سجاد احمدی
زبان «خودبسنده و خودآیین» است (PG: ۹۷). قواعد گرامریای که زبان را ایجاد میکنند (PG: ۱۴۳) نسبت به هیچ واقعیتی پاسخگو نیستند (PG: ۱۸۴). قواعد گرامری آن قواعدی هستند که به کلماتِ زبان معنا میدهند. آنها قواعد کاربرد درست این کلمات هستند. (۶) این قواعدِ گرامریاند که میان زبان و واقعیت پیوند برقرار میکنند (PG: ۹۷)، و بدین طریق زبان جهان را بازمینماید و اطلاعاتی را دربارهی آن انتقال میدهد. «زبان باید سخنگوی خودش باشد» (PG: ۴۰, ۶۳) و «در زبان است که همهچیز به انجام میرسد»
کاربر ۵۲۳۶۱۱۹