بریدههایی از کتاب ذهنآگاهی، اولین راهکار
۵٫۰
(۲)
یکی از دلایلی که گوش دادن به موسیقی حالت خوبی در انسان تبدیل می کند این است که نجواگر درون را برای مدتی ساکت می کند و ما فرصت می یابیم تا دنیا و احساسات خود را بدون حضور و دخالت و نفوذ این نجواگر مزاحم (یعنی خود ذهن) درک کنیم.
Ali
ذهن مثل رودخانه جریان دارد!
وقتی از ما خواسته می شود دست یا پا یا چشم خود را نشان دهیم، این کار را به راحتی انجام می دهیم. زیرا اجزای بدن ما هر کدام در فضا و مکان و محدود مشخصی به طور دائم حضور دارند. اما در مورد ذهن قضیه فرق می کند.
ذهن یک چیز ثابت و ایستا نیست که روی آن انگشت بگذاریم و بگوییم:" ایناهاش! این ذهن است!"
ذهن یک جریان است. یک روند پویا و دائما در حال حرکت است. ذهن همیشه جاری است چه خواب باشیم چه بیدار، چه در حالت ذهن آگاهی باشیم و چه غرق ذهن باشیم، چیزی از جریان ذهن کم نمی شود. ذهن شبیه رودخانه ای است که دائم در جریان است.
ribak
ذهن آگاهی می گوید که برای رسیدن به آرامش و حقیقت و خود واقعی ات باید ابتدا از هم هویتی (یعنی یکی دانستن خودت با ذهنت) دست برداری. این امر میسر نمیشود مگر اینکه بین خودت و ذهن فاصله بیندازی و از دور به التهابها و تلاطم ها و جوش و خروش های ذهن دقیق شوی.
مسعود
ذهن می گوید تا وقتی مسئله ای هست کمال نیست و نقصی وجود دارد. نقصی که باید برطرف شود و راهش هم حل آن مسئله است. اما ذهن آگاهی می گوید ما در کمال هستیم همه چیز و همه کس، در این لحظه و اساسا در هر لحظه، کامل است و اتفاقی که واقعا دارد می افتد این است که ما از کمال یک لحظه به کمال لحظه بعد در حال سفر هستیم. در حالت ذهن آگاهی شما بین خودواقعی و ذهنتان یک فاصله به اندازه کافی امن ایجاد می کنید طوری که سروصداهای توقف ناپذیر ذهن دیگر روی شما تاثیری نداشته باشد و شما بتوانید به سکون و سکوت درونی مورد نیاز برای بالا آمدن آگاهی برتر خود دست یابید. در حالت ذهن آگاهی شما سکوتی عمیق و بیکران را در وجود خود تجربه می کنید.
باران خانی
زندگی کردن در ذهن مثل راه رفتن روی طناب است. همیشه باید در تلاطم و حرکت و بیقراری و بی سکونی باشی و تشویش و نگرانی و اضطراب و ترس از دست دادن بخشی دائمی از زندگی روزمره تو خواهد بود.
یک جنگل انبوه در پایین کوهی را تصور کنید. «خود واقعی» شما بالای کوه است و افکار همچون جنب و جوش و سروصداهای رنگ و وارنگ در داخل جنگل پرسه میزنند. شک نیست که در پایین کوه، داخل جنگل، شب و روز، غوغا و سروصدا بیداد می کند، اما نکته اینجاست که وقتی به مرور خود را از جنگل جدا میبنی و غرق در سکوت و هوشمندی قله می شوی، تازه می فهمی که زندگی هیاهوی جنگل فکر نیست. این رهایی از هیاهوهای جنگل ذهن، و این سکوت قله، پایان زندگی نیست. بلکه آغاز آن است.
باران خانی
وقتی فکر ساکت شود شما یک ناپیوستگی، یعنی فاصله بی ذهنی را در جریان ذهنی خود احساس می کنید. در ابتدا زمان این تجربه شاید خیلی کوتاه و حدود چند ثانیه بیشتر نباشد. اما به تدریج این زمان طولانی تر می شود. وقتی این فاصله ایجاد شود، حالتی از سکون و آرامش را احساس خواهید کرد. تمرینات بیشتر باعث می شود تا این احساس سکون و آرامش عمیق تر شود و نکته اینجاست که این حس غنی و عالی آرامش، عمق و انتها ندارد.
باران خانی
وقتی یاد بگیرید که خود را با ذهن یکی ندانید در این صورت ذهن تا حد یک وسیله افت مقام پیدا می کند. برای فردی که به آگاهی ناب رسیده، ذهن به یک ابزار تبدیل می شود ابزاری که برای عملی خاص به کار گرفته می شود و وقتی کار تمام می شود، سرجایش گذاشته می شود.
باران خانی
ذهن نمی تواند در لحظه اکنون حضور یابد زیرا در اکنون فضایی برای او در نظر گرفته نشده است. ذهن فقط می تواند یا در گذشته سیر کند و یا به آینده سفر کند. امکان حرکت و حضور در اکنون برای ذهن وجود ندارد.
حقیقت در لحظه اکنون است و ذهن هم نمی تواند در این لحظه استثنایی حضور داشته باشد، به نظر شما چه اتفاقی می افتد؟
جواب روشن است! هیچ ملاقات و هم نشینی بین ذهن و اکنون هرگز رخ نمی دهد.
احسان رضاپور
در حالت ذهن آگاهی ما ذهن را کنار می گذاریم و بدون کمک گرفتن از ذهن، به نظاره و درک آنچه اتفاق می افتد می پردازیم.
حسن منصوری
آگاهی ورای ذهن یعنی ذهن آگاهی ضمن اینکه در اکنون و اینجا حضور دارد، شرایط کنونی را با همه قیدها و محدودیت ها و نواقص و مزایا و معایبش به عنوان چیزی که هست و به عنوان نقطه شروع می پذیرد!
این پذیرش از سوی آگاهی فطری و ورای ذهن به معنای تایید شرایط موجود نیست. بلکه به معنای آن است که آگاهی بی ذهنی خودش را گول نمی زند و آرمان گرا نیست و در گذشته و آینده پنهان نمی شود و از حقیقت فرار نمی کند.
این پذیرش شرایط موجود را نوعی تسلیم را تداعی می کند. تسلیمی توام بارضایت به آنچه هست. به عبارت دیگر یک فرد ذهن آگاه شرایط کنونی اش را بدون هیچ پیش شرطی همینطور که هست به عنوان یک واقعیت می پذیرد و با قبول نکردن لحظه اکنون و اینجایش را به جهنم تبدیل نمی کند
باران خانی
هم هویتی بزرگترین مانع ذهن آگاه شدن
یکی از بدترین و مصیبت بار ترین اتفاقاتی که در اثر همنشینی بیش از حد با ذهن برای انسان اتفاق می افتد یکی دانستن خود با ذهن است. این یکی دانستن خود با ذهن را «هم هویتی» می گویند که فاجعه بارترین بلایی است که ممکن است بر سر یک انسان نازل شود. چرا؟
زیرا انسان خودش را با دشمن خودش یکی می بیند و با دست خودش شروع به نابودی پایه های وجودی خویش می کند.
هم هویتی با ذهن است که باعث می شود یک انسان، بی رحمانه با مواد مخدر به جان خود بیفتد و یا دست به خودکشی بزند. هم هویتی با ذهن باعث می شود که انسان اعضای بدن خود را عامدانه در اختیار ذهن قرار دهد تا تحت بدترین و شدیدترین استرس ها قرار دهد. هم هویتی سبب می گردد فرد به ذهن اجازه دهد او را به زخم معده، دیابت و انواع سرطان مبتلا سازد.
Ali
ما در ذهن آگاهی از رودخانه ذهن فاصله می گیریم و اجازه می دهیم این رودخانه با تمام محتویات جذاب و غیرجذابش هر جا می خواهد و با هر سرعتی که دوست دارد جاری شود. ما با فاصله گرفتن از ذهن در واقع از بعدی متفاوت و از جایگاه ادراکی بیرون ذهن (بالاتر از ذهن) به آن می نگریم و زیر نظرش می گیریم. با این کار بدون اینکه در بازیها و سیاستها و فریبهای ذهن درگیر شویم و بدون اینکه اجازه دهیم ذهن روی بدن ما تنش و استرسهای مریی و نامریی ایجاد کند، از موضعی آرام و آسوده به تماشای محتویات ذهن و همینطور خود بدن و هیجانات و احساسات خود و واقعیتی که همین الان و همین جا در حال دیده شدن است می نگریم.
احسان رضاپور
یکی از پایه های اساسی و بنیادین ذهن آگاهی این است که فرد نباید در مورد چیزهایی که مشاهده می کند قضاوت و پیشداوری کند. باید فقط به عنوان یک مشاهده گر بی طرف و یک نظارهگر صرف، اتفاقی که می افتد را بدون رد یا تایید، فقط نظاره کند.
احسان رضاپور
در حالت ذهن آگاهی شما بین خودواقعی و ذهنتان یک فاصله به اندازه کافی امن ایجاد می کنید طوری که سروصداهای توقف ناپذیر ذهن دیگر روی شما تاثیری نداشته باشد
احسان رضاپور
تا وقتی در حال مشاهده (آنلاین) و دم به دم اطلاعات حواس پنج گانه خود باشیم در لحظه اکنون حضور داریم و در نتیجه با ذهن یکی نیستیم و ذهن آگاه هستیم.
احسان رضاپور
ذهن نمی خواهد درون تو ساکت شود. یک رودخانه اگر بایستد دیگر رودخانه نیست. جستجوی سکوت و آرامش در ذهن کلا بی معناست. ذهن را باید آزاد گذاشت تا جریان یابد و به حل مسائل زندگی ما بپردازد.
ما اگر دنبال آرامش هستیم باید راهی دیگر برای آرام سازی خود پیدا کنیم و این راه همان ذهن آگاهی است. ما در واقع باید سریعا از رودخانه ذهن بیرون آییم و کنار ساحلی امن به نظاره جریان خروشان ذهن بپردازیم. ما به ذهن برای حل مسائل اساسی زندگی ما به شدت نیازمندیم. اما در عین حال نباید به ذهن حق بدهیم پایش را از گلیمش درازتر کند و تمام معبرها و کانال های آگاهی ما را در انحصار خود گیرد.
احسان رضاپور
کاری که تمرینات ذهن آگاهی انجام می دهند (به تمرینات ذهن آگاهی مراقبه یا مدیتیشن می گویند) این است که این حجاب های کشیده شده روی «خود واقعی» را برمی دارد و به ما اجازه می دهد از «من ذهنی» که «خود جعلی و غیر واقعی است» فاصله بگیریم.
حسن منصوری
حجم
۲۴۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۰۱ صفحه
حجم
۲۴۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۰۱ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان