بریدههایی از کتاب تاریخ فرهنگی قبیله لعنت (جلد دوم، کاهنان معبد جادو)
۳٫۹
(۱۹)
واژۀ «مَجیک» با حروف فارسی در نوشتههای کهن «ایران» به چشم میخورد. مثلاً «اوستا» کتاب مقدّس زرتشتیان، اشاره به مغها (روحانیان مهرپرستی) دارد که بعد از آموزشهای مجیک به سطح قاگی یا «مجیکن» نائل میشدند.
محمدجواد
رسول خدا (ص) میفرمایند:
«کسی که نزد ساحر یا کاهن یا دروغگویی برود؛ در حالیکه آنچه را که میگویند، تصدیق کننده باشد، به تمام کتابهای آسمانی که خدا فرستاده، کافر شده است.»
محمدحسین
«وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لایفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْینٌ لایبْصِرُونَ بِها؛
به یقین، گروه بسیاری از جنّ و انس را برای جهنّم آفریدیم. آنها دلهایی دارند که با آن تفقّه (اندیشه) نمیکنند و چشمانی که با آن نمیبینند و گوشهایی که با آن نمیشنوند. آنان همچون چارپایانند؛ بلکه گمراهتر.»
محمدحسین
چنانچه شما مردی را مشاهده کنید که گوشی تلفن را وارونه گرفته و دهنی را به گوش خود چسبانده، چه میگویید؟ بیشک ارتباطگیری او را غیرممکن یا سخت میشناسید و به او در اینباره تذکّر میدهید.
حال باید پرسید وقتی در یک تماس سادۀ تلفنی آداب خاصّی را مراعات میکنیم، چگونه است که آداب و مناسک مذهبی را نادیده گرفته و گاه تمسخر میکنیم؟ این همه حاکی از بیخبری ما از آداب و مناسک ضروری ارتباطگیری است.
محمدحسین
در یکی از متون پزشکی مصری آمده است: ماهی ابچو پس از آنکه دهانش با بخور پر میشود، پخته میشود و قبل از خواب خورده میشود و با آن میتوان شبحها و ارواح را دور کرد.
محمدجواد
نویسندۀ «تاریخ جادوگری» دربارۀ سابقۀ جادوگری در میان یونانیان مینویسد:
فلاسفۀ مکتب فیثاغورث نه تنها نظریهپردازان جادو، بلکه مجریان آن نیز بودهاند: مثلاً «ابندتلی» (امپدوکلس قرن پنجم قبل از میلاد) که در میان مردم صاحبکرامت بود، باور داشت که میتواند مرده را زنده کند، باران بباراند و خشکسالی به وجود آورد.
فلاسفه بر اندام اعتقادات کهن جادویی که با زندگی مردم عجین شده بود، جامههای زیبا پوشاندند و آنها را عقل و استدلال نامیدند؛ امّا بسیاری از آنان نیز، مانند سایر طبقات مردم، به جادو و خرافات رایج در میان مردم تن دادند.
محمدجواد
مؤمنان هر دو گروه انسی و جنّی، از به خدمت درآوردن دیگری پرهیز میکنند و به دلیل پرهیزگاری و تبعیّت از احکام آسمانی و تعالیم انبیا و اولیای الهی، از دستیازیدن به علوم غریبه، سحر، جادو و تسخیرات، دوری میگزینند؛ از اینرو، میتوان اعلام کرد که اساساً در این قبیل اقدامات، یعنی تسخیرات و سحر، نیّات رحمانی و روحانی الهی، جایی ندارد.
محمدحسین
تمامی ادیان، مذاهب و فرق، از اهمّیت وقت و هنگامۀ ارتباطگیری آگاهی دارند. همواره اوقاتی از روز و ماه و سال هستند که امکان برقراری ارتباطی سریع و مؤثّر با مخاطبی خاص و عوالم معنوی و نورانی را ممکن میسازند.
در ادبیات مذهبی مسلمانان، سحرگاهان، هنگام طلوع و غروب خورشید، هنگام بارش باران، شبهای قدر، هنگام برخاستن بانگ اذان از مأذنۀ مسجد، هنگام سفر و بیماری و... اوقات مناسبی برای ارتباطگیری و عرض حاجت به آستان بینیاز حکیم و رحیمند؛
محمدحسین
در لاتین، کلمۀ Magic به معنای جادو است و این از کلمۀ یونانی Magos برگرفته شده است و یونانیها در قدیم، به کاهنان و عارفانی که از «ایران» و سرزمین «ما بین النّهرین» میآمدند، Magos میگفتند.
محمدجواد
پژوهشگران اسطورهشناس غربی، چنانکه بیان شد، از میثولوژی (اسطورهشناسی) به عنوان مرحلهای از تاریخ اندیشه و از سیر و سلوک و حضور انسان در دوران کهن، یاد میکنند و دریافتهای اسطورهای آنان را ناظر بر دریافت و برداشت نمادین آنها از هستی میشناسند؛ امّا از منشأ اصلی پیدایش این دریافتها، سخن به میان نمیآورند. به همین سبب، گاه آن همه (اساطیر) را معطوف به دریافت خرافی انسان در مرحلهای از حیات تاریخیاش میکنند.
به عبارت دیگر، این پژوهشگران به دلایلی که پس از این خواهد آمد، از منشأ اصلی پیدایش اساطیر بیخبرند و گفتمان اساطیری را صرفاً ناشی از نگاه خرافی و گاه جاهلانۀ انسان در مرحلهای از حیاتش در دوران کهن و بر عرصۀ زمین میشناسند.
A
ین اندیشه، از جنبههای برجستۀ اندیشه و ادیان هندی است. به نظر آنان، انسان پس از مرگ، دوباره به دنیا میآید. به زعم آنان:
در یک جا از اوپانیشادها گفته است، آنها که در زندگانی خود، دارای عمل صالح و رفتار نیک هستند، بعد از مرگ روان ایشان در زهدانی پسندیده و پاک، مانند رحم یک زن برهمنی یا یک زن کشتریه یا یک زن ویسپه بر حسب مراتب، جای میگیرد؛ امّا ارواح اشخاص بدکردار و شریر در رحمهای ناپسند و مکروه مأوا میگزیند؛ مثلاً در زهدان سگی یا گرگی یا خوکی یا بالأخره در رحم زنی از طبقۀ پایین جایگزین میشود.
A
تاریخ فرهنگی قبیلۀ لعنت
با حمد و سپاس خداوند یکتا و توسّل و توکّل به آستان مقدّس حضرت رحمةللعالمین، محمّدبن عبدالله (ص)؛ سنگبنای این اثر که با عنوان «تاریخ فرهنگی قبیلۀ لعنت» ارائه گردیده است، وقتی گذارده شد که کتاب «تاریخ فرهنگی قبیلۀ رحمت»، مراحل کمالی خود را طیّ میکرد. در آن اثر، نگارنده با مراجعه و استناد به منابع روایی و به ویژه «دعای ندبه»، سعی خود را مصروف آن داشت تا نقاط عطف رفته بر سلسلۀ انبیا و اوصیای الهی را برشمارد و همچنین نقاط عطف در حال گذار و پیشروی تا به آخرین ایستگاه، یعنی تأسیس دولت کریمۀ طیّبۀ آخرین حلقه از سلسلۀ اولیا و اوصیای اله
علی زنجانی
نکتۀ قابل توجّه این است که امروزه، گفتوگو از فرازمینیها و اجنّه و ارواح در میان ساکنان کشورهای صنعتی و آکنده از تکنولوژی هزارۀ سوم به مراتب سهلتر است تا در میان مردم مسلمان ساکن شرق اسلامی، گویی مسلمانان گوی سبقت را در برداشتهای سکولاریستی از غربیان ربودهاند.
محمدحسین
امام صادق (ع) فرمودند:
«گناهکاری که در ماه مبارک رمضان، مورد مغفرت و بخشودگی واقع نشود، تا سال دیگر، مورد مغفرت قرار نخواه گرفت؛ مگر اینکه به حج برود و در صحرای عرفات، مورد مغفرت حق واقع گردد.»
محمدحسین
حسب آیات و روایات رسیده، این جنود ابلیسی تا زمانی که توسط انسان فراخوانده نشوند، قادر به نفوذ و تأثیرگذاری بر او نیستند.
این انسان است که فرودگاه مملکت وجود خود را برای فرود نمایندگان ابلیس، مهیّا کرده و دست او را برای عمل باز میکند. همۀ ماجرا از همینجا آغاز میشود.
ابوالفضل
آنچه در وقت مطالعۀ باورهای مذهبی (بینش اساطیری) اقوام باستانی، پس از تعدّد و تکثّر خدایان، به چشم میخورد، آلودگی آن خدایان به صفات مذموم شیطانی و رذایل اخلاقی است. اینان، گاه در نمایش رذایل و پستی، گوی سبقت را از سایر موجودات میربودند.
به عبارت دیگر، اینان منزّه از صفات مخلوقات خود نبودند؛ بلکه واجد شیطانیترین صفات نیز بودند. بههمین جهت بود که آنان، در گسترۀ وسیعی از «عرشالرّحمان» تا «فرشالشّیطان» حضور داشتند
A
ویل دورانت، دربارۀ خدایان مصری مینویسد:
خود خدایان نیز برای آزردن یکدیگر، از سحر و افسون مدد میگرفتند.
A
مطالعۀ عموم اساطیر اقوام عهد کهن ما را به این نتیجه میرساند که اساساً سجایای متعالی اخلاقی در میان خدایان و الهههای شرکآلود اساطیری، جایگاهی ندارد.
A
در لاتین، کلمۀ Magic به معنای جادو است و این از کلمۀ یونانی Magos برگرفته شده است و یونانیها در قدیم، به کاهنان و عارفانی که از «ایران» و سرزمین «ما بین النّهرین» میآمدند، Magos میگفتند.
یونانیها از این کاهنان و عارفان هراس داشتند؛ زیرا آنان تواناییهای شگفتانگیزی داشتند که یونانیها از فهم و درک آن، ناتوان بودند و علّت ترس یونانیها از آن، نفهمیدن کار آنها بود.
کلمۀ Magos یونانی نیز برگرفته از یک کلمۀ فارسی با ریشۀ مغ (Mog, Megh, magh) به معنای کاهن است یا حکیم ماهر و کلمۀ کلدانی Maghdim نیز از این واژه گرفته شده است و این اصطلاح به معنای فلسفۀ مقدّس است که همان جوهر حکمت نامیده میشود.
افلاطون در مورد مردم مصر گفته است: مصریان باستان، یونانیها را به دلیل اینکه آگاهی بسیار کمی از علوم روحانی (سحر و جادو) داشتند، کودک توصیف میکردند.
A
در زبان باستانی مصر کلمۀ دین Religion را نمیشناختند و نزدیکترین واژه به این معنا، واژۀ حکا Heka بود که عموماً به معنای سحر و جادوست.
المان جارندر دراینباره مینویسد:
از دیدگاه مصریان باستان، چیزی به نام دین وجود نداشت؛ بلکه حکا وجود داشت و نزدیکترین واژه به معنای حکا، نیروهای جادویی است. تمدّن مصر به حکا، به عنوان موجودی الهی مینگریست.
A
انسانهای معمولی و بیگانه با این علوم، ممکن نبود. ضمن آنکه این مجال را فراهم میآورد تا انسانها، مبتلای شبهه شده و حاصل عمل ساحران را به غلط، نشانۀ ارتباط حقیقی با فرشتگان وحی، قدّیسان و سرانجام خداوند متعال بشناسند و قدرت شیطانی ساحران دروغزن را نشانی از قدرت الهی و آسمانی بپندارند.
یکی از دلایل اینکه مردم در ابتدای امر، هر یک از انبیای الهی را منسوب به ساحری میساختند، سابقۀ ذهنی آنان از عمل جادوگران و ساحران و مشابهت سحر و معجزه، در ایجاد شرایط ماوراءالطّبیعه و ارتباط با موجودات نادیدنی بود.
A
ابلیس، به خوبی میدانست که پرستش، ذاتی وجود آدمی است. از اینرو میدانست که طلب جان آدمی را نمیتوان بیپاسخ گذاشت. با آلوده و منحرف کردن انسانها از صراط مستقیم، انسان را مستعدّ ساخت تا اصنامپرستی را بدل خداپرستی بشناسند.
جادو و جنّ (اجنّۀ خبیث شیطانی) دو کارگزار و ابزار عمل شیطان بودند که کاهنان معابد و ساحران را در رهزنی مردم و کشاندن آنها به شرّ و بتپرستی یاری میدادند.
A
«اقوام پارسی» نام دستهای از مردمان «هند» و اروپایی (آریایی) است که با مادّها از شمال غربی، وارد «فلات ایران» شدند و نام یکی از اقوام ایرانی اهل «ایران» است و مقرّ ایشان را هم «پارس» نامیدهاند. پارسها را نباید با پارسیزبانان اشتباه گرفت. با توجّه به اینکه این زبان توانسته است به مرور زمان، به دیگر زبانها پیروزی یابد. امروزه، تمامی پارسیزبانان از اقوام پارسی نیستند؛ مانند افغانها و تاجیکها که پارسیزبان هستند؛ ولی از اقوام پارس نیستند. پارسیزبانان شصت درصد جمعیّت ایران را تشکیل میدهند که ده درصد آنها غیرپارس هستند و اکثر پارسیزبانان ایران نیز پارس هستند.
A
در واقع، نظام کاستی اجتماع هندی بر شالوده و پایۀ نظری شرکآلود تناسخ برکشیده شده است.
موضوع تناسخ، به معنی انتقال روح از کالبدی به کالبد دیگر، در همین جهان، با فرهنگ هندی گره خورده است.
A
آنان [جنّیان] تلاش میکنند آرزوهای دستنیافتنی فرد را برای او دستیافتنی کنند و همین دستیافتن به آرزوهای دور، برای فرد عُلقه و اطمینانی نسبت به آن جنّ به وجود میآورد. علّامه حسنزاده به نقل از یکی از اساتید خود نقل میکردند که: واردی بر من بارها وارد میشد و حقیقت کمالی و اخبارهای صحیح برایم میآورد و مایۀ رشد میشد و بعد از مدّتی به او انس گرفتم. بعد از مدّتهای مدید که رابطۀ ما قوی شد، به من میگفت: تو الان به حدّی از یقین رسیدهای که عبادت از تو برداشته شده است.
این استاد ملاک دستش بود و راه را میشناخت. بعد از این همه حقایق کمالی که از او بهره برده بود، به محض اینکه از باطن آن با خبر میشود، داد میزند اخسا یا عدوّالله أنّی عبدٌ؛ گم شو ای دشمن خدا که من بندهام!
شیاطین در مراتب اوّلیۀ ارتباطگیری، برای فریفتن انسانها از دعوت به شرّ و تحمّل قبیح، خودداری میکنند تا پس از جلب اطمینان انسان و آلوده ساختن او و به تدریج، به اهداف پلید خود برسند.
A
شیاطین در مراتب اوّلیۀ ارتباطگیری، برای فریفتن انسانها از دعوت به شرّ و تحمّل قبیح، خودداری میکنند تا پس از جلب اطمینان انسان و آلوده ساختن او و به تدریج، به اهداف پلید خود برسند.
آیت الله بهجت (ره) میفرمود:
شیطان هیچ وقت نمیآید انسان را با بدی به سمت خود جذب کند
A
حجم
۲۳۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۲۳۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان