میگویند مورخان به بررسی آنچه بوده میپردازند. این گفته را میتوان به شکلی دیگر بیان کرد، به شکلی دیگر بیان کردن برای فیلسوفان هیچ کاری ندارد. یعنی چی آنچه بوده؟ یعنی آنچه اکنون نیست؟ پس انسانهایی نشستهاند و به بررسی آنچه نیست میپردازند. اما چرا باید به بررسی آنچه نیست پرداخت؟ بیایید به بررسی آنچه هست بپردازیم. مگر آنچه دیگر نیست در آنچه هست وجود ندارد؟ مگر پدر و مادر هر کس در او نیستند؟ مگر تعلیم و تربیتی که آنان به ما دادهاند در ما وجود ندارند؟ پدربزرگ و مادربزرگ چی، مگر آنان در ما وجود ندارند؟ اصلاً تمام تاریخ بشر در درون هر کس وجود دارد زیرا انسانها محصول شرایط و تربیتند. و هر آنچه پیش از هر انسان بوده در او هست. بشر محصول کل تاریخ گذشته است، به همین سبب فقط به نظر میرسد که مورخان به بررسی آنچه نیست میپردازند. زیرا آنچه به صورت بیواسطه وجود ندارد به شکل باواسطه یا رفعشده وجود دارد؛ یعنی به نحوی نامشهود در بشر امروزی مندرج شده است. بنابراین، مورخان به بررسی دوران معاصر به عنوان حاصل تکامل پیشین بشر میپردازند.
وحید
پروفسور پاپوف در تعریف فلسفه میگویند: فلسفه علمی است که به قوانین کلی اندیشه و جامعه و طبیعت میپردازد. همچنین ایشان معتقدند که تاریخ به بررسی گذشته به عنوان گذشته نمیپردازد بلکه موضوع تاریخ عبارت است از زمان معاصر به عنوان نتیجه و حاصل سیر تکامل پیشین بشریت. روی هم رفته، به عقیدۀ ایشان، فلسفۀ تاریخ یعنی فلسفه در اطلاق به تاریخ، به عبارت دیگر فلسفۀ تاریخ یعنی به کار بردن فلسفه برای درک تاریخ.
زهرا موحد
پروفسور پاپوف نیز مانند اکثر فیلسوفان روس علاقۀ خاصی به فلسفۀ تاریخ دارند. توجه ایشان عمدتاً معطوف به درک و تفسیر ماتریالیستی دیالکتیک هگل و به کار بستن آن برای بررسی و تجزیه و تحلیل سیر تکامل جامعۀ معاصر است.
زهرا موحد