بریدههایی از کتاب در جاده (روایت جاودان سلطان نویسندگان نسلِ بیت)
۳٫۶
(۱۳)
زندگی کن
سفر کن
ماجراجویی کن
کیف کن
و بهخاطر هیچ چیز تأسف مخور
جک کِروآک
زینب
زندگی کن
سفر کن
ماجراجویی کن
کیف کن
و بهخاطر هیچ چیز تأسف مخور
جک کِروآک
vahid
از اونجایی که بهغیراز همهجا، هیچ جایی برای رفتن نداشت، مدام زیر ستارهها قدم ورمیداشت. و بیشتر زیر ستارههای غربی.
sam b
لویی فردینان سلین گفت، «جنایت نهتا مسیر داره و یکی از اون مسیرها، بیحوصلگیه،»
sam b
چمدونهای دربوداغونمون یهبار دیگه روی پیادهرو ولو شدن؛ هنوز راه زیادی برای رفتن داشتیم. اما بیخیال، جاده یعنی زندگی.
sam b
«شما پسرها میخوایْن برین جایی، یا اینکه فقط دارین میرین؟» از سؤالش هیچی نفهمیدیم و جداً که یهسؤال لعنتیِ معرکه بود.
sam b
عمهم یهبار گفت دنیا هیچ وقت رنگ و روی آرامش رو نمیبینه مگه اینکه مردها به دستوپای زنهاشون بیفتن و از اونها طلب بخشش کنن
sam b
اِلاِی تنهاترین و ستمکارترین شهر آمریکاست؛ شهر نیویورک تو فصل زمستون مثل چی سرد میشه اما باز هم آدم میتونه حالوهوای رفاقتی هر چند احمقانه رو جایی لابهلای خیابونها حس کنه. اِلاِی یهجنگله.
sam b
بسیاری از نویسندگانِ بیت از جمله کِروآک برخی از فصلهای یک رمان را در عالم هَپَروت و خلسهای برخاسته از مخدّرهای توّهمزا مینگاشتند.
vahidk
عمهم یهبار گفت دنیا هیچ وقت رنگ و روی آرامش رو نمیبینه مگه اینکه مردها به دستوپای زنهاشون بیفتن و از اونها طلب بخشش کنن. اما دین این رو میدونست؛ بارها به این مسئله اشاره کرده بود. «من بارها و بارها به خاطر رسیدن به درکی شیرین و صلحآمیز از عشقی ناب که تا ابد، بین من و همسرم جریان داره و به خاطرش تمام مشکلات رو نادیده میگیرم، به ماریلو التماس کردهام _ اون درک میکنه؛ ذهنش درگیر یهمسئلهی دیگهس _ اون بهدنبال منه؛ هیچ وقت نمیفهمه من چهقدر عاشقش هستم. ماریلو داره تار و پود سرنوشتم رو میتنه.»
گفتم، «حقیقت اینه که ما زنهامون رو درک نمیکنیم؛ همهش داریم بهشون سرکوفت میزنیم و اینها همهش تقصیر ما مردهاست.»
۱۸۹۶۸۸۶
چه احساسی داری، وقتی توی اتومبیلت نشستهای و از آدمها دور میشی و اونها کمکم توی دشت محو میشن تا اینکه آخرسر به صورت لکههایی میبینیشون که همهجا پخشوپلا میشن؟ _ این جهان غولآسا داره از روی ما میپره و وقت خداحافظیه. اما ما، زیر این آسمونهای پهناور، سرهامون رو به سمت حادثهی پرمخاطرهی بعدی میچرخونیم و میریم جلو.
جواد
زندگی کن
سفر کن
ماجراجویی کن
کیف کن
و بهخاطر هیچ چیز تأسف مخور
جک کِروآک
کاربر حسن ملائی شاعر
تو باید مثل آدمی که مدام عشق ماریجووانا زدن داره، به نوشتن بچسبی.
.ً..
حجم
۵۹۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۵۴۰ صفحه
حجم
۵۹۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۵۴۰ صفحه
قیمت:
۷۸,۵۰۰
۵۴,۹۵۰۳۰%
تومان