بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب صد سال تنهایی | طاقچه
تصویر جلد کتاب صد سال تنهایی

بریده‌هایی از کتاب صد سال تنهایی

۳٫۳
(۵۳)
زمان نمی‌گذرد، فقط تکرار می‌شود.
طراوت
خوزه می‌دانست که نمی‌توانند از همان راهی که آمده بودند برگردند، چرا که آنها رو به سوی آینده داشتند؛ نه گذشته.
طراوت
اگر سوسک توانسته از ظلم بشر رها شود، تنها به این دلیل است که به تاریکی پناه می‌برد و در آنجا به زندگی شکست‌ناپذیر خود ادامه می‌دهد. چون انسان از تاریکی می‌ترسد و سوسک هم از روشنایی.
silver
هرجا هستند همواره به یاد داشته باشند که گذشته چیزی جز دروغ نیست و خاطره هرگز بازگشت ندارد و پرحرارت‌ترین و دیوانه کننده‌ترین عشق‌ها هم واقعیت‌هایی ناپایدار هستد که عمری بسیار کوتاه دارند.
silver
آمارانتا گفت: ـ عجب! مردان چه رفتارهای غریبی دارند! از یک طرف در همه عمرشان به نبرد با کشیش‌ها می‌پردازند و از طرف دیگر، به دوستانشان کتاب دعا هدیه می‌دهند!
silver
زیرا همه نسل‌های محکوم به صد سال تنهایی، فرصتی برای زندگی دوباره، روی کره زمین پیدا نخواهند کرد.
silver
می‌خواست تا پایان عمر هرگز در را باز نکند. اندیشید: «اینجا بدون حضور یک مرد در خانه، می‌پوسیم و خاکستر می‌شویم ولی به مردم بدبخت و پست این شهر اجازه نمی‌دهیم اشک ما را ببینند.»
silver
کسی که قصه را تعریف می‌کرد، از دیگران می‌پرسید که دوست دارند به دنباله حکایت خروس اخته گوش کنند، یا نه؟ اگر پاسخشان «آری» بود، راوی می‌گفت: از آنها نخواسته است که بگویند بله. اگر پاسخ می‌دادند: «نه»، می‌گفت: از آنها نخواسته است که بگویند نه. اگر پاسخی نمی‌دادند، می‌گفت: از آنها نخواسته است که جواب بدهند. و اگر می‌خواستند از میان جمع خارج شوند، می‌گفت: از آنها نخواسته است از آنجا بروند.
njme
از همان زمان، نشانه‌های جنون دوران پیری در کشیش ظاهر شد و به دلیل ابتلا به چنین بیماری، سال‌ها بعد ادعا کرد که شیطان در نبرد با خداوند به پیروزی رسیده و بر تخت فرمانروایی عالم نشسته است تا مردم نادان را فریب بدهد.
silver

حجم

۴۳۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۸۳ صفحه

حجم

۴۳۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۸۳ صفحه

قیمت:
۳۸,۰۰۰
تومان