بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عقده‌ی سیندرلا، ترس پنهان زنان از استقلال | طاقچه
تصویر جلد کتاب عقده‌ی سیندرلا، ترس پنهان زنان از استقلال

بریده‌هایی از کتاب عقده‌ی سیندرلا، ترس پنهان زنان از استقلال

امتیاز:
۳.۷از ۳۴ رأی
۳٫۷
(۳۴)
زیرا زنان نیاموخته‌اند در برابر ترس بایستند و بر آن چیره شوند. ما را تشویق کرده‌اند در برابر هر آنچه ما را ترسانیده، واپس بنشینیم. از کودکی به ما آموختند فقط کاری را که امنیت خاطر و آرامش به دنبال دارد، انجام دهیم. آری، ما را نه برای آزادی، که برای وابستگی آموزش داده‌اند.
乙ムɦЯム
وابستگی در طفولیت امری طبیعی است. کودک به خاطر غذا، پوشاک، پاکیزگی و سرانجام به خاطر محبت بی‌پایان به مادر خویش وابسته است. اما اگر همین کودک در جوانی همچنان به مادر و یا هر کس دیگری که منبع تأیید و احترام اوست وابسته باشد، در صورتِ قطع وابستگی، روانی می‌شود.
سیّد جواد
در دنیای رقابت‌آمیز، بدون چشم‌پوشی از روش‌های قدیمی ــ روش‌های «زنانه» ی استفاده از پودر، ماتیک و ادوکلن ــ می‌کوشیم به اهداف خود نائل شویم. ما به مردها اجازه می‌دهیم در اتومبیل را برایمان باز کنند، یا سیگارمان را روشن کنند و با خود می‌گوییم: «چه اشکالی دارد؟» این خود عمل نیست که به ما لطمه می‌زند، بلکه احساسی که در ما به‌وجود می‌آورد زیان‌بار است ــ احساس اینکه «چقدر خوب است که یک مرد از ما حمایت می‌کند».
شب‌خوان
روی هم رفته ما را شست‌وشوی مغزی داده‌اند. به رغم دگرگونی‌های زیادی که در جامعه رخ داده است، شست‌وشوی مغزی زنان، بدین معنا که مطیع و فرمانبردار باشند، خوددار و محجوب باشند، به خود کم بها دهند و خود را دست‌کم بگیرند و حقیقت‌گویی را نیاموزند، همچنان ادامه دارد.
کاربر ۶۷۰۶۴۹
اف بی آی شایعه‌هایی شنیده بود حاکی از اینکه سال‌ها پیش خانم هیل به اطرافیان خود شکایت و اظهار ناراحتی کرده که آقای توماس در دفتر خود به او دست درازی کرده و مزاحمت او را فراهم ساخته است. در ۱۹۹۲ خانم هیل را فراخوانده بودند تا در مورد تجربیات خود با توماس در جلسه‌ای که برای گزینش توماس تشکیل شده بود، شهادت دهد. این جلسه از کانال تلویزیونی سراسری به طور زنده برای میلیون‌ها بیننده‌ی کشور پخش می‌شد.
سیّد جواد
نود درصد دانشجویان مرد نه تنها موفقیت‌های شغلی را خوشایند می‌دانستند، بلکه معتقد بودند چنین موفقیتی شانس آنها را در برگزیدن زنان ارتقا می‌دهد. اما ۶۵ درصد زنان در اثر فکر به موفقیت دچار آشفتگی یا وحشت‌زدگی مطلق می‌شدند. براساس نظر دکتر هورنر، دلیل عمده‌ی این تفاوت در روان‌شناسی زنان و مردان این بود: زنان معتقد بودند موفقیت در عرصه‌ی کار و شغل روابط آنها را با مردان به خطر خواهد انداخت. به زبان ساده‌تر باید گفت زنانی که نامزد داشتند، می‌ترسیدند این رابطه به هم بخورد و آنهایی که نداشتند نگران بودند هرگز کسی سراغ‌شان نیاید. آنها به‌جای خطر کردن و پذیرش یک زندگی بدون عشق، ترجیح می‌دهند از آرزوهای خود دست بردارند ــ ترک تحصیل و شغل می‌کنند، دست از بلند پروازی‌های خود می‌شویند و مضطربانه به دنیای اکثریت بی‌نام و نشان فرار می‌کنند. آنان می‌خواهند از چنگ سرنوشت بگریزند. در حقیقت آنها از تنهایی و زندگی بی‌عشق و از سوار شدن بر اریکه‌ی سرد پیشرفت شغلی می‌ترسند. زنان بیش از هرچیز خواهان رابطه با یک مرد هستند. این آرزو در صدر خواسته‌های آنان قرار دارد و هرچیز دیگری باید در راستای این آرزو باشد.
zhale
امروزه در میان زنان ترسی گنگ و بی‌معنا که هیچ ربطی به توانایی یا واقعیت زندگی آنان ندارد، مانند بیماری مسری شایع شده است. ترس از مستقل بودن (بدین معنا که تک و تنها بمانیم)؛ ترس از وابسته بودن (بدین معنا که توسط «دیگری» که بر ما مسلط است بلعیده شویم)؛ ترس از صلاحیت داشتن و در یک زمینه خوب بودن (بدین معنا که ما باید برای همیشه در این زمینه خوب باشیم)؛ ترس از بی‌کفایت بودن (بدین معنا که همچنان باید خود را کم ارزش، افسرده و «درجه دو» احساس کنیم).
شب‌خوان
سکان زندگی خودت را در دست بگیر؛ حتی یک لحظه تعلل جایز نیست. گام نهادن در راهی که دشواری کمتری دارد به هیچ‌وجه امن‌ترین و یا درست‌ترین راه نیست؛ صرفآ یک توهم است.»
atiye
گاهی اوقات زن وانمود می‌کند شوهر بر او برتری دارد. دوام آوردن در چنین مناسباتی مستلزم بندبازی ماهرانه‌ای است. برخی از زنان زندگی خود را چنان محدود می‌کنند که گویا حقیقتآ صلاحیت کمتری دارند. آنها تنها زمانی خود را سعادتمند احساس می‌کنند که کمتر از شوهرشان باشند. وقتی از نفس خویش‌ــ از نیازها، امیال، علایق و استعدادهای خود ــ به‌طرزی مؤثر دست می‌شویند، تسکین می‌یابند و احساس آرامش می‌کنند. لئون زالتسمان یکی از روان‌پزشکان جهان غرب در این‌باره می‌گوید: این محدودیت داوطلبانه‌ی زنان رفتاری مشابه چشم‌پوشی داوطلبانه‌ی «زندانیان، بردگان و یا اعضای یک اقلیت مذهبی یا نژادی از حقوق خود است، که موقعیت خفت‌بار خود را پذیرا می‌شوند تا از امنیت کامل برخوردار گردند». (۷) به بیانی دیگر: این امنیت واجد چنان مزایایی است که به‌خاطر آن زنان بر بندگی و کنیزی پافشاری می‌کنند ــ مزایای فراوانی که بسیاری از زنان ترجیح می‌دهند در بردگی بمانند تا امنیتی را که این بردگی ایجاد می‌کند از دست ندهند.
zhale
روان‌شناسان می‌گویند الگوهای رفتاری «استقلال» پیش از شش سالگی شکل می‌گیرند. در این بین پاره‌ای از دانشمندان عقیده دارند که از تغییر قطعی در تکامل عاطفی دختران جلوگیری می‌شود، زیرا در پی این ممانعت زندگی برای آنها آسان‌تر خواهد شد؛ از آنها به خوبی حمایت و بیش از حد به آنها کمک خواهد شد. به آنان می‌آموزند اگر می‌خواهند این کمک‌ها مادام العمر باقی بماند، صرفآ باید «خوب» و «سربراه» باشند. البته بسیاری از صفاتی که در مورد دختر بچه‌ها «خوب» پنداشته می‌شود تقریبآ برای پسر بچه‌ها «مضحک» و «زننده» است. مثلا ترسویی، پاکدامنی، آرام بودن و یا محتاط بودن و بیش از اندازه نیاز به حمایت داشتن در مورد دختران طبیعی به نظر می‌آیند، حتی اگر خصوصیات جالبی نباشند. اما پسرها را با جدیت از این صفات برحذر می‌دارند، چرا که صفاتی «دخترانه» تلقی می‌شوند.
SARA
«در اکثر موارد مسبب اصلی فوبیا در زنان والدین آنها هستند. بیشتر دخترانی دچار فوبیا می‌شوند که والدین‌شان تصورات خویش را از ترس به آنان منتقل کرده‌اند. آنان به دختران خود سفارش می‌کنند با مرد بیگانه قرار ملاقات نگذارند و شب‌ها زود به خانه برگردند. همچنین آنان را از تجاوز به عُنف می‌ترسانند و از آنان می‌خواهند همواره مراقب خود باشند.» (البته برای آموزش احتیاط به دختران، دلایل جدی زیادی وجود دارد. اما تأثیرات مخرب این تهدیدها و هشدارها در زمان کودکی بسیار بیشتر از آن خواهد بود که مثلا در نوجوانی یک دوره‌ی دفاع از خود را بگذرانند. و آن بسیار سازنده‌تر از این خواهد بود که مدام به آنها القا کنیم اگر بخواهند آبرومندانه زندگی کنند، باید محتاط باشند.)
SARA
زنان نیاموخته‌اند در برابر ترس بایستند و بر آن چیره شوند. ما را تشویق کرده‌اند در برابر هر آنچه ما را ترسانیده، واپس بنشینیم. از کودکی به ما آموختند فقط کاری را که امنیت خاطر و آرامش به دنبال دارد، انجام دهیم. آری، ما را نه برای آزادی، که برای وابستگی آموزش داده‌اند.
zara_khkb
عدم وابستگی هدیه‌ی طبیعت به مردان نیست، در اثر تعلیم و تربیت آن را به دست آورده‌اند. از روز نخست آنان را برای استقلال تربیت می‌کنند. برعکس، زنان را به طور منظم آموزش می‌دهند که به انتظار فردی دیگر بنشینند ــ روزی آنها را به گونه‌ای نجات خواهند داد.
zara_khkb
هزینه‌های غیرضروری در اکثر ازدواج‌های ایرانی امر ازدواج را تبدیل به کابوسی ترسناک کرده است. تعداد مردانی که به دلیل تقبل مهریه‌ی سنگین و عدم توانایی پرداخت آن طبق قوانین موجود زندانی شده‌اند، نشانه‌ی بارز بحران در خانواده به عنوان کوچکترین واحد متشکله‌ی جامعه و لزوم بازنگری به روابط اقتصادی و حقوقی و تعریفی دوباره از همسرگزینی برای مردان و زنان است. پولی که در مراسم و تشریفات ازدواج صرف امور غیرضروری می‌شود و عملا به هدر می‌رود، می‌تواند به خوبی در آغاز زناشویی پشتوانه‌ی امنیت اقتصادی برای زوج‌های جوان باشد. در حالی که برای تأمین هزینه ازدواج مردان زیربار قروض سنگینی می‌روند که تأثیر مستقیم آن بلافاصله بعد از ازدواج گریبانگیر زنان نیز می‌شود
milad
روان‌شناسان می‌گویند الگوهای رفتاری «استقلال» پیش از شش سالگی شکل می‌گیرند. در این بین پاره‌ای از دانشمندان عقیده دارند که از تغییر قطعی در تکامل عاطفی دختران جلوگیری می‌شود، زیرا در پی این ممانعت زندگی برای آنها آسان‌تر خواهد شد؛ از آنها به خوبی حمایت و بیش از حد به آنها کمک خواهد شد.
شب‌خوان
۵: از خودگذشتگی مطلق پنج سال زندگی مشترک. از اول هدفم این بود همسرم را وادار نمایم امنیت خاطر مرا فراهم کند. توانایی‌های او توانایی‌های من هم بود، اما شکست‌های او هیچ ربطی به من نداشتند. این یک توافق خوب، اما نابرابر بود. من در درستی این دیدگاه هرگز تردیدی به خود راه ندادم؛ درواقع هیچ‌گاه آن را به‌درستی نشناختم. در تابستان ۱۹۶۷، وقتی شوهرم نخستین کار ثابت خود را در یک ماهنامه شروع کرد، بلندپروازی‌های من به اوج خود رسید. ماهنامه‌ی آتلانتیک علاقه‌مند بود تا شوهرم رابطه‌ی بین افزایش بهای مواد غذایی و هزینه‌ای را که شرکت‌ها صرف تبلیغات آنها می‌کردند مورد بررسی قرار دهد ــ به زبان ساده‌تر یعنی صورتحسابی که مصرف‌کنندگان ناآگاهانه می‌پردازند. تأیید این پروژه از جانب هیئت تحریریه، شوق و انرژی و نیروی محرکه‌ی لازم را به اِد داد تا آن کار را ادامه دهد، گرچه
کاربر ۹۲۶۹۹۴
زنی از اهالی سانتا مونیکا در نامه‌ی خود نوشته بود: «پس از سال‌ها کار با یک روزنامه، تصمیم گرفتم استعفا دهم و کارم را آزادانه دنبال کنم، چون مثل همیشه درآمد همسرم بود که به آن تکیه کنم.» دست‌کم بالقوه تصمیم مناسبی بود، اما باعث درگیری شدید با مردی شد که زن در اصل به خاطر اعتماد باطنی‌اش به او جرأت چنین اقدامی را به خود داده بود. این زن در ادامه‌ی نامه‌ی خود می‌نویسد: «از این لحظه بین دو خشم در نوسان بودم ــ از یک‌سو احساس تقصیر کشنده‌ای که چرا به او اعتماد کردم و از سوی دیگر خشم درونی که او چگونه به خود جرأت داده این حق را زیر سؤال ببرد.»(۲)
Azarakhsh
در نوع خود آموزنده است که ببینیم زنی که در ازدواج شکست خورده، چگونه تغییر می‌کند و ناگهان می‌شکفد و از نو جان می‌گیرد. با خود فکر می‌کند: «آها! پس رشد و بلوغ یعنی این.» حال که به اجبار مسئولیت مالی را به‌عهده گرفته؛ حال که باید «خودش» اجاره بها را بپردازد و کفش و کلاه برای بچه‌ها بخرد، دوگانگی او محو شده است. چه آرامش خاطر بزرگی است که دیگر مجبور نباشی با ترس باطنی زن بودن خود بجنگی و نگران نباشی آنچه انجام می‌دهی «درست» است، یا نترسی که دیگران احتمالا تو را خشن و زمخت ــ فردی «غیر زنانه» ــ بپندارند.
atiye
پدیده‌ی «باردار شدن برای اجتناب از فشار روحی» قطعآ هیچ تأثیر مثبتی بر نهادهای اجتماعی بسیار محترم ما و بر زندگی خانواده‌های امریکایی نداشته است. زنانی که بچه‌دار می‌شوند تا از چنگ ترس ناشی از پیشرفت در کار خلاص شوند، در حقیقت دور باطلی را تداوم می‌بخشند. آنها به زودی در برابر نقش خودْسانسوری و خودْمحدودی که آن را به مثابه‌ی گریزگاهی برگزیده‌اند، به مقاومت برمی‌خیزند؛ گاهی این مقاومت تبدیل به فوبیا می‌شود و یا دچار مالیخولیا می‌شوند. مهم‌تر از همه، آنها فرزندان خود رابرای استقلال تربیت نمی‌کنند. خانم روث مولتن تئوری فوق را این طور تکمیل می‌کند: وابستگی زنانی که به کودکان خویش نیز وابسته‌اند «فرایند رشد استقلال و فردیت فرزندان آنان را کاهش می‌دهد.»
Azarakhsh
مسئله این است که اگر انسان نمی‌تواند تنها باشد و اگر نمی‌تواند محبوب کسی باشد، هویت فردی خود را به فراموشی بسپارد و در یک رابطه باقی بماند. این دو ناقض یکدیگرند. چنین اشخاصی سال‌ها وقت صرف می‌کنند و از رشد خود مایه می‌گذارند و می‌کوشند نیازهای طرف مقابل را برآورده سازند. اصولا آنها آرزوی محبوب شدن را برای خود حفظ کرده‌اند و گمان می‌کنند بدون مایه گذاشتن از خود، نمی‌توانند عاشق داشته باشند. این خیالی باطل است. به ویژه دختران به آن مبتلا هستند و چیرگی بر آن مستلزم تغییری است که خانم گیلیگان با مفهوم جدید «صمیمیتِ معطوف به شناخت از روح و روان خود» مطرح می‌کرد.
masoom
به راستی زن افسرده چه چیزی را از دست داده است؟
هدی✌
مادرش در جمع خانم‌های باشگاه محلی با غرور تمام از او تعریف می‌کرد: «کارولین از همان کودکی کاملا می‌دانست چه می‌خواهد.» و آنها با تکان دادن سر تأیید می‌کردند. اما در خفا غبطه می‌خوردند، زیرا دخترهایشان تنها با آرایش مو و لاس زدن با این و آن سرگرم بودند. کارولین برعکس، آشکارا کارهای مفید و جدی می‌کرد. او خستگی‌ناپذیر کار می‌کرد: یا با پیراهن کار کهنه‌اش مشغول نظافت اصطبل بود و یا با لباس اسب سواری تمرین سوارکاری می‌کرد. بزرگ‌تر که شد، دیگر با اسب خود را سرگرم نمی‌کرد، بلکه سه چهار ساعت در روز به تمرین آواز می‌پرداخت. در بهار آخرین سال دانشکده، کارولین برای شرکت در آزمون به سانتافه رفت و در نهایت شگفتی و شعف خانواده قبول شد.
هدی✌
«آقابالاسر نداشتن» و «آقای خود شدن» به چه معناست؟ به معنای تقبل کردن مسئولیت زندگی خود؛ به معنای آن است که زندگی‌مان را با دست‌های خود ترسیم کنیم.
atiye
«برای زن خوب ازدواج امکانی است تا از آن راه تأمین و حمایت شود... فرصتی است برای یافتن خانه، به‌جای ساختن آن... موقعیتی است برای تخفیف تضادهای روحی خود، به‌جای چیره شدن بر آنها.»(۶)
Talieh Faezi
به رغم دگرگونی‌های زیادی که در جامعه رخ داده است، شست‌وشوی مغزی زنان، بدین معنا که مطیع و فرمانبردار باشند، خوددار و محجوب باشند، به خود کم بها دهند و خود را دست‌کم بگیرند و حقیقت‌گویی را نیاموزند، همچنان ادامه دارد. مطالعه‌ی نتایج پژوهش‌هایی که اخیرآ کرول گیلیگان در مورد دختران انجام داده، بسیار دردآور است. در تحقیقات مذکور خانم گیلیگان کشف می‌کند که دختران نُه ده ساله‌ی خلاق و باهوش و روراست، وقتی به سیزده چهارده سالگی می‌رسند، صراحت و رک‌گویی خود را فراموش می‌کنند. دقیق‌تر بگویم، یعنی: متقلب شدن و همرنگی با جامعه ــ فراموش کردن «خود»، نادیده گرفتن «خود» و زیر پا گذاشتن امیال «خود»
masoom
بسیار ساده است که رابطه‌ی بین زن و شوهر به سمت وابستگی دو جانبه برود، اما این وابستگی مضر است. انسان به سستی و تنبلی کشانده می‌شود و هویت مستقل و نفوذ خود را از دست می‌دهد. انسان به طرف مقابل به چشم بخشی از وجود خود می‌نگرد و پیشرفت او را رشد و پیشرفت خویش تلقی می‌کند، بیش از آنکه برای خود به عنوان شخصیت مستقل احترام قائل شود.
masoom
بسیاری از دختران جوان گرفتار «عقده‌ی سیندرلا» هستند و از وابستگی شدید و عدم اعتماد به نفس، ضعف برنامه‌ریزی اقتصادی، عدم تمایل به مشارکت فعال سیاسی و اجتماعی، ابتلا به افسردگی و تمایل به اندوه‌زدگی، رنج می‌برند. بیشتر دختران جوان آرزو دارند که روزی مردی اگر نه سوار بر اسبی سفید، دست کم بر پشت فرمان یک اتومبیل آخرین سیستم از راه برسد و آنها را به عنوان همسر به شهر آرزوهای دست نیافتنی ببرد.
احسان رضاپور
در افسانه‌ی دوران کودکی چنین آمده است: تو باید فقط تحمل کنی. روزی مردی خواهد آمد و تو را برای همیشه از ترس تنهایی و تنها ماندن نجات خواهد داد. (پسر، برعکس، می‌آموزد: هیچ کس تو را نجات نخواهد داد، تا زمانی که خود شخصآ اقدام کنی.)
𝕰𝖆𝖘𝖙𝖊𝖗𝖓 𝖌𝖎𝖗𝖑
زنان به شخصی دیگر، به کسی که احساس «بودن» را برایشان توصیف می‌کند، چشم می‌دوزند. آنان به اندازه‌ای از زاویه‌ی دید «دیگری» به خویشتن می‌نگرند که اگر برای آن شخص دیگر حادثه‌ای پیش بیاید ــ مثلا بمیرد یا آنها را ترک کند یا به گونه‌ای بنیادین تغییر کند ــ احساس بی‌هویتی می‌کنند
هدی✌
ترس و وحشت همواره جزئی از طبیعت زنان بوده است؛ ترس از موش، ترس از تاریکی، ترس از تنهایی ــ چنین ترس‌هایی در مورد زنان طبیعی است، اما برای مردان نه.
هدی✌

حجم

۲۸۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۳۰۳ صفحه

حجم

۲۸۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۳۰۳ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان