بریدههایی از کتاب بازگشت به زندگی
۳٫۳
(۳)
چه اسرارآمیزند این دخترها!
سیّد جواد
آیا همهی آنها که عاشق بودهاند به معشوقه خودشان رسیدهاند؟
سیّد جواد
با دختران معاشرتهای سالم داشتم.
سیّد جواد
میهمانی جالبی بود. برخلاف آنچه بین جوانها مرسوم شده بود همه پسرانی که در آن میهمانی حضور داشتند کت و شلوار و کراوات داشتند و دخترها هم درست مثل اینکه در یک شبنشینی دعوت شدهاند لباسهای بلند بر تن داشتند. آنچه بیش از همه مرا شگفتزده کرده بود این نکته بود که لباس دختران کاملاً دستها و بدن آنها را میپوشاند. منظورم این است که پیراهنهای بلندی بر تن داشتند مانند لباسهای شب معمولی قسمتهایی از بدن آنها را نشان نمیداد.
سیّد جواد
سخت است روزگار
تلخ است روز و شب
در تنهایی
هر لحظه ساعتی است
هر هفته ماه و سال
باید پرواز کرد
باید گریخت
آری دریچه قفس تنگ سینه را
باید که باز کرد
عشق را
باید آزمود
ای همسفر
اینک کجا نشستهای
پرواز من به سوی توست
آغوش باز کن
ما هر دو تنهاییم
سیّد جواد
او از کجا میفهمید که شرکت شما دچار زیاد شده و در حال تعطیل شدن است
سیّد جواد
- حالا زود است احساس غرور کنید. به ظاهر من نگاه نکنید. همه فامیل به من میگویند آتشپاره.
- پس باید مواطب باشم که در این آتش نسوزم.
سیّد جواد
دوست بدار توی دلت، در خیالات و در رویاهایت.
s.latifi
تا روزی که با او آشنا شدم عشق را فقط در لابلای سطور کتابهای عاشقانه دیده بودم. گاهی دوستانم از عشق و از اینکه یک یا چند بار عاشق شدهاند صحبت میکردند ولی در من هیچ کششی در این مورد ایجاد نمیشد. حتی یک بار هم به خاطرم نرسیده بود که آن را تجربه کنم. بارها اتفاق افتاد که سخنان دوستانم که دربارهی عشق و عظمت و لذت آن بود را به تمسخر گرفته بودم. اما وقتی او را دیدم همه چیز در من تغییر کرد، تمام غروری که طی سالها حفظ کرده بودم از بین رفت و خودم را در مقابل عشق زبون و کوچک احساس کردم.
s.latifi
در همدان نقاط دیدنی زیادی هست، مقبره ابن سینا، مقابر استر و مردخای که اولی همسر کوروش کبیر بوده است
s.latifi
حجم
۷۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۹۸ صفحه
حجم
۷۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۹۸ صفحه
قیمت:
۲,۱۰۰
تومان