بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب گزینه‌ی اشعار حافظ موسوی | طاقچه
تصویر جلد کتاب گزینه‌ی اشعار حافظ موسوی

بریده‌هایی از کتاب گزینه‌ی اشعار حافظ موسوی

نویسنده:حافظ موسوی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۵ رأی
۳٫۸
(۵)
هراس از دست دادنت مشق‌های شب عید است تمام نمی‌شود و تعطیلات کودکانه را تا روز سیزدهم سیاه می‌کند
mobina
اما همیشه فاصله بد نیست رؤیای سرخِ سیب، گاهی زیباتر است از سبدی سیب سرخ...
Firoozeh
نه زمستان می‌ماند نه بهار می‌آید در بی‌فصلی تباه می‌شویم ما درختان بلاتکلیف
mobina
برای تو پیغام فرستادم: با کمی پول انبوهی سیگار و نوشیدنی و چند تکه لباس گرم خودت را به من برسان تا خودمان را از اردیبهشت خفه کنیم تو با کارنامه‌ای درخشان   خرداد را پشت سر گذاشتی من، اردیبهشت را نفله کردم و حالا، هر دومان پیر شده‌ایم و حواس‌مان هست که قرص‌هامان را به موقع بخوریم.
mobina
ما با زبان تاریخ حرف می‌زنیم خواب‌های تاریخی می‌بینیم و بعد با دشنه‌های تاریخی سرهای همدیگر را می‌بریم   از شام تا حجاز از حجاز تا بغداد از بغداد تا قسطنطنیه از قسطنطنیه تا اصفهان از اصفهان تا بلخ بر سرزمین‌های ما مرده‌ها حکومت می‌کنند   اینجا خاورمیانه است و این لکنته که از میان خون ما می‌گذرد تاریخ است.
mobina
تمام این مسافرخانه از عطر دست‌های تو پر خواهد شد   دهان اگر باز کند این چمدان!
mobina
«گاهی خاطره‌ای زلال از ذهن می‌گذرد و آدمی خیال می‌کند تمام آب‌های جهان زیر انگشت‌های اوست»
mobina
این ماه هم تمام خواهد شد ما جیب‌هایمان را خواهیم گشت سری تکان خواهیم داد و ماهِ تازه را، مثل یک کتاب کهنه برای بارِ نمی‌دانم چندم دست خواهیم گرفت
mobina
کودکی‌هایم زیر آوار مانده است باریکه‌راهی که مرا به جنگل می‌بُرد پوشیده از سرخس و گزنه راهم نمی‌دهد دیوارها در کوچه‌هایی که دیگر نیستند دراز کشیده‌اند   زیر هر خشت استخوانی از من می‌پوسد   سایه‌های من آن‌سوی رودخانه آن‌سوی سرخس‌ها و گزنه‌ها و بوته‌های تمشک است   باریکه‌ راهی که مرا به جنگل می‌برد...
mobina
پروانه رنگ بال‌هایش را از یاد برده است پرنده آوازش را به یاد نمی‌آورد دعا کنید سطرهای عاشقانه از یادمان نرود!
mobina
دلم را به باد داده‌ام دهانم را در سپیده‌دمی بی‌هنگام جا گذاشته‌ام   رهایم نمی‌کنند این صداها که از گودال استخوان‌های جوان شما برمی‌خیزد
mobina
شعر می‌نویسم برای شما یک شهروندِ روشنفکر اصلاً خوب نیست که شعر نخوانَد حتی رییس‌جمهور که مجبور است لابه‌لای حرف‌هاش شعر تحویل‌تان بدهد (برای پر کردنِ چاله چوله‌های هر استدلالی محشر است شعر)
mobina
ماده‌پلنگی زخمی راهِ خانه‌ی مرا بلد شده بود   شیر را در پیاله‌ای پشت در می‌گذاشتم آیینه‌ای که زخم‌هایش را در آن ببیند پنبه‌هایی آغشته به بتادین و دستمال کاغذی برای اشک‌هایش که سرد بود   او مرا خواسته بود و من در اتاقِ خاموشم گریه می‌کردم
mobina
شعر، استخوانِ روح آدمی‌ست نه کباب می‌شود نه طناب   باید شکسته شود در آب چشم بجوشد   شعر، دستمایه‌ی سوپ فقیران است در روزهای اندوه و ناخوشی   شعر، اسباب سورچرانیِ انسان است وقتی که بیماریِ سگی‌اش عود می‌کند
mobina
فلسفه، تمثیل رابطه‌ی انسان با ظهر است تاریخ، استعاره‌ای‌ست که انسان از شب می‌سازد اما گمان من این است که انسان مسحور است و ساعت درونش یا دمدمای صبح است یا گرگ و میش عصر.
mobina

حجم

۱۲۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۹۰ صفحه

حجم

۱۲۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۹۰ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
تومان