پاکان ستم ز دور فلک بیشتر کشند
گندم چو پاک گشت خورد زخم آسیا
مادربزرگ علی💝
سخن عشق چو آید به میان خامش باش
لب گشودن به تکلم لب بام است اینجا
دختر دریا
نشد ز نسخه دل نقطهای مرا معلوم
اگرچه عمر به تصحیح این رساله گذشت
صایب تبریزی
دختر دریا
صید خود گوشهنشینان به توجه گیرند
دیده منتظران حلقه دام است اینجا
دختر دریا
از شجاعت نیست با نامرد گردیدن طرف
روی گردانیدن اینجا حمله مردانه است
imaanbaashtimonfared
خوشا کسی که به خون جگر وضو سازد
به اشک سینه خود پاک از آرزو سازد
سرشک سوخته عشق اختیاری نیست
چگونه شمع گره گریه در گلو سازد؟
Ali Yeganeh
یکی است آمدن و رفتن سبکروحان
شکوفه جامه احرام از کفن دارد
Ali Yeganeh
مشو از شکر حق غافل که حق از خلق نعمت را
نمیگیرد به کفر اما به کفران بازمیگیرد
اشکانم
گفتوگوی عشق را از عقل پنهان داشتن
راز را آهسته پیش گوش سنگین گفتن است
imaanbaashtimonfared
اساس کار غزل ارتباط افقی، یعنی مصرع با مصرع، است؛ چنانکه، در تسمیه، غزل را چریدن آهو گفتهاند به این اشارت که آهو هنگام چرا معمولاً از یک گوشه چمنزار نمیچرد و خود را سیر نمیکند، بلکه جاهای مختلف چمنزار را میچرد. شاعر غزلسرا هم خود را پایبند یک معنی نمیکند و به موضوعهای مختلف سرک میکشد تا از دریای بیکران لفظ، معانی تازه و مختلفی را صید کند.
اشکانم
بس که دیدم بیثباتی از جهان بیوفا
خاک ساکن در نظر آب روانی شد مرا
اشکانم
بینیازی سرکشی میآورد زآن لطف حق
بندگان را مبتلا سازد به درد احتیاج
اشکانم
اظهار عشق را به زبان احتیاج نیست
چندان که شد نگه به نگه آشنا بس است
imaanbaashtimonfared
روی خوش لفظ، بوی خوش معنی است
معنی از لفظ دلپذیرتر است
imaanbaashtimonfared