بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب باغ آینه | طاقچه
تصویر جلد کتاب باغ آینه

بریده‌هایی از کتاب باغ آینه

نویسنده:احمد شاملو
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۱۲ رأی
۴٫۶
(۱۲)
خود نه از اميد رستم نی زغم، وين ميان خوش دست و پايی می‌زنم...
پارسا
اگه بارون بزنه! آخ! اگه بارون بزنه!».
Rezvan
از ديدار خويش عذاب فراوان خواهم کشيد
sara
پنجه‌ی سرد باد در انديشه‌ی گزندی نيست من اما هراسانم: گويی بانوی سيه جامه فاجعه را پيشاپيش بر بام خانه می‌گريد.
Rezvan
خسته شکسته و دلبسته من هستم من هستم من هستم
Rezvan
شب سراسر شب يک سر از حماسه‌ی دريای بهانه جو بيخواب مانده است.
Rezvan
«ـ دخترای ننه دريا! کومه‌مون سرد و سياس چش اميدمون اول به خدا، بعد به شماس.
Rezvan
دلا از غصه سياس آخه پس خونه‌ی خورشيد کجاس؟   قفله؟ وازش می‌کنيم! قهره؟ نازش می‌کنيم! می‌کشيم منتشو می‌خريم همتشو!
Rezvan
شعار ناپلئون کبير در جنگ‌های بزرگ ميهنی برادر زنان افتخاری! آينده از آن همشيره‌گان شماست!
نسترن
می‌چکد سمفونی شب آرام روی دلتنگی خاموش غروب.
sara
در کنار ما بيگانه‌يی نيست در کنار ما آشنايی نيست.
sara
مرا لحظه‌يی تنها مگذار مرا از زرهِ نوازشت رويين‌تن کن. من به ظلمت گردن نمی‌نهم
sara
دلا از غصه سياس آخه پس خونه‌ی خورشيد کجاس؟
sara
شادی از بوی شما مس شه همينجا بمونه غم، بره گريه کنون، خونه‌ی غم جا بمونه...»
sara

حجم

۴۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۳۹

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

حجم

۴۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۳۹

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان