بریدههایی از کتاب دنکیشوت (جلد اول)
۳٫۶
(۲۷)
در قلب انسانهای پاکنهاد،
تنها دیدگان نیستند،
که انسان را،
شرمسار میکنند،
بلکه حتی اگر،
جز زمین و آسمان،
کسی شاهد نباشد،
وجدان هر شخص،
بهمحض ارتکاب گناه،
از خود شرمنده میشود...
Pooria Mardani
هرگز نخواهد توانست از سرنوشت بگریزد.
Mithrandir
کامیلا گفت:
ــ منظورت این است که هرچه شعرای عاشق میگویند، راست است؟
لوتاریو پاسخ داد:
ــ آنچه میگویند، نه به دلیل اینکه شاعرند، بلکه چون عاشقند، راست است.
Pooria Mardani
همهچیز تغییر خواهد کرد
Mithrandir
اینکه دیگران به راز تو پی نخواهند برد، نمیتواند آرامشبخش باشد، زیرا قلبت به دلیل آگاهی از این راز دچار آزردگی خواهد شد...
Pooria Mardani
آنچه ناگزیر مینماید،
مرگ است!
باید به استقبال مرگ شتافت،
دردهایی که سرچشمه آنها معلوم نیست،
درمانی جز معجزه ندارند!...»
Pooria Mardani
زنان همین گونهاند. از کسی که عاشقشان است بیزارند و عاشق کسی هستند که آنها را دوست ندارد.
Pasha
نمیدانم خداوند در درون زنان چه احساسی گذاشته که هرگز نمیتوان آنها را بهدرستی شناخت.
Pooria Mardani
اگر در مورد هر موضوعی بحث کنید، او با درایت و فراست، مطالبی را بیان میکند که نشان میدهد از عقل و شعور کافی برخوردار است، ولی بهمحض اینکه حساسیت او در مورد قوانین پهلوانی برانگیخته میشود، ناگهان عقل و هوش از سرش میپرد!
Pooria Mardani
بسیاری از شاعران، این زنان را در ذهن خود به تصویر کشیدهاند تا موضوعی برای اشعارشان بیابند و در ضمن مردم آنها را عاشق یا دستکم لایق عاشق شدن به حساب بیاورند.
Pooria Mardani
افسوس که نمیتوان قوانین طبیعت را تغییر داد که تراوش اندیشه هرکس، به همان اندازهای است که در درون دارد. به همین دلیل، از ذهن فاقد خلاقیت و ناتوان من، هیچ چیز جز جوانی نحیف و افسرده که تنها با فقر و مکنت همراه است و افکار باطل و غریبش با هیچ اندیشه دیگری همخوانی ندارد، بیرون نتواند تراوید. جوانی که تنها میتواند زاییده مکانی به نام زندان باشد، همانجا که همه شرایط برای انحراف فکر و رفتار آماده است. در واقع همه چیز از اوضاع زندگی، امنیت، آب و هوای خوش، آرامش ذهنی، فراغت روح و زمزمه جویبار، دست در دست هم نهادند تا شاید یکی از افراد بیذوق دنیا، ذهنش از مطالبی سرشار شود که تراوشات آن موجب رضایت باشد و توجه دنیا را بهگونهای نامنتظر جلب کند. بدون تردید پدری که پسری زشت دارد، به دلیل مهری که قلبش را پر کرده و ذهنش را فرا گرفته است، هرگز قادر به مشاهده معایب فرزندش نیست و از آن مهمتر اینکه زشتی او را زیبایی، و کمبودها و معایب او را نهایت نیکویی و هنر به حساب میآورد و البته به هوش و فراست فرزندش نیز میبالد.
امیرعباس قادری
«ای مسیحیان! گمان نبرید این دخترک از آزاد کردن من خوشحال میشود! باور نکنید که دل سنگ او برایم میسوزد! هرگز اینگونه نیست. او میخواهد از شر من راحت شود تا به تبهکاریهای خود با خیال راحت ادامه دهد. اگر میبینید که با شما همراه شده، به خاطر این است که شنیده در کشور شما، زنان بهتر میتوانند از آزادی سوءاستفاده کنند و عصمت خود را از دست بدهند.»
imaanbaashtimonfared
برطرف ساختن اشتباهات دیگران، به معنای انزجار از آنان نیست.
Anonymous
زنان همین گونهاند. از کسی که عاشقشان است بیزارند و عاشق کسی هستند که آنها را دوست ندارد.
Anonymous
دون کیخوته گفت:
ــ زنان همین گونهاند. از کسی که عاشقشان است بیزارند و عاشق کسی هستند که آنها را دوست ندارد.
کیان
روحانیان در محیطی سرشار از رفاه و آسایش، به دنبال کسب خیر و برکت از آسمان برای زمین هستند، ولی سربازان و پهلوانانی چون ما آنچه را آنان از طریق دعا جستجو میکنند، با توسل به زور بازو و برندگی سلاح به دست میآوریم و در زمین گسترش میدهیم.
Pasha
گمان نمیکنم این ماجرا قابل تعریف کردن باشد، چون همه شنوندگان، آدمهای خردمند و فهمیده نیستند و نمیتوانند به هر موضوعی، در شرایط خاص خودش توجه کنند.
imaanbaashtimonfared
«بهراستی چه اهمیتی دارد که رعایای من سیاهپوست باشند؟ در نهایت آنها را بستهبندی میکنم، به اسپانیا میفرستم و به قیمت خوب میفروشم.
Spaceman
خطرپذیری بهتر از امیدوار نشستن است
Anonymous
در اینجا همهچیز برعکس است. یعنی هرکس یک بار آواز بخواند، باید در همه مدت زندگی خود بگرید.
Anonymous
نیکی در مورد انسانهای پست و فرومایه، آب به دریا ریختن است.
Anonymous
ولی در دوران ما، هیچ دختری حتی اگر در دخمههای جزیره کرت پنهان باشد، از خطر آلودگی در امان نیست، زیرا تنها روزنهای کافی است تا دلربایی و عشوهگری از آن خارج شود و طاعون هوس همراه با نسیم به درون بیاید.
کیان
اگر حسن خدمت،
موفق شود قلب سنگی را
نرم کند،
با توجه به آنچه برایت انجام دادهام،
امیدواری مرا،
بیشتر میکند...
کیان
من،
تو را از روی هوس نمیخواهم،
ابراز عشق نمیکنم که معشوقم باشی،
نیت من بسیار پاک است...
کیان
گیسوان، بافتهای از تارهای طلایی؛ پیشانی، همچون باغ بهشت؛ ابروان، همانند رنگینکمان؛ چشمان، چون خورشید درخشان و ...
کیان
آیا امکان دارد،
که بهطور همزمان،
هم امیدوار بود و
هم هراسان؟...
کیان
عشق واقعی، آن گونه که من شنیدهام، تقسیمپذیر نیست و باید به اختیار انسان باشد، نه به اجبار.
کیان
سالها برای شناختن هرکس، وقت لازم است و هیچکس قابل اعتماد نیست.
کیان
حجم
۵۱۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۶۳۲ صفحه
حجم
۵۱۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۶۳۲ صفحه
قیمت:
۱۲۶,۰۰۰
تومان