
بریدههایی از کتاب شعور و شهود عاشوراییان، مجموعهای در معرفت حضرت اباعبدالله (ع) و یارانش
۴٫۸
(۶)
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «حسین جانم! تو جان عالم هستی»
.
خوب است برای در امان ماندن از عجب، عبادات و مراقبههای اولیای خدا و اصحاب ائمه: را با عبادات خود مقایسه کند
.
خدا ما را بس است و بر او توکّل داریم و به سوی او بازمیگردیم و سرانجام به سوی اوست
.
به خصوص صدا، چهره و اخلاقش، آن گونه بود که هرگاه مردم آرزوی دیدن رسول الله (ص) و شنیدن صدایش را داشتند به حضرت علی اکبر (ع) نگاه میکردند
.
آغاز حضور زینب (س)، پایان نبرد حسین (ع) است
.
در روز ظهور امام مهدی (ع) که مصادف با عاشورای آن سال است، یاران آن حضرت (ع) پرچمهایی را با شعار «یا لثارات الحسین؛ ای خونخواهان حسین» برمیافرازند و با بلندترین صداها آن شعار را سر میدهند
.
اگر حسین از آنِ ما بود، در هر سرزمین برای او بیرقی بر میافراشتیم و در هر روستایی، برای او منبری برپا میکردیم و مردم را با نام حسین به مسیحیت فرا میخواندیم
.
در ظهر عاشورا، آن هنگام که خورشید به نیمۀ آسمان رسید و حسین (ع) در خون خود غلطید، زینب (س) به ناگاه خود را در مقابل همۀ حوادث و مسئولیتها تنها یافت. تا پیش از این، او حسین (ع) را در کنار خود داشت و فرزندانی که با جوانمردی تمام با شمشیرهای آخته خصم را میراندند؛ امّا دیگر مردی در میانۀ میدان نبود
.
او بهترین دوست و مهربان است و هم او ما را کافی است که بهترین مدافع و وکیل است
.
آیا اینجا، همان کوفهایست که به همراه پدر در آن میزیستم؟ و اینان همان مردمند که حسین مرا کشتند و اینک برای تماشای خاندانش انتظار میکشند؟
.
تا به آن هنگام میپنداشتند با کشتن حسین (ع) ماجرا پایان پذیرفته است؛ لیکن اینک در مییافتند که خون حسین (ع) میجوشد و چونان جویباری به راه میافتد و همه را غرق میسازد
.
اینکه در همایش چند سال قبل یهود، گفته شد که شیعه، دو نقطه اصلی اتّکا دارد: عاشورا و انتظار، ما باید این دو تا را در فرهنگ تشیع و جامعه جهانی تغییر بدهیم، نشان دهنده این است که دشمن دقیقاً به اثرگذاری این حادثه و فرهنگسازی آن توجّه پیدا کرده
.
به فاطمه (س) فرمود: تو را به بهترین خاندانم ـ که اسلامش از همه پیشتر و بردباریش از همه بزرگتر و دانشش از همه بیشتر است ـ تزویج کردم
.
شگفتا! نصارا برای دین اسلام غیرت وخشم میگیرند و امّت محمّد که خود را بر دین او میدانند، اولاد او را میکشند و خاندانش را اسیر میکنند
.
سخنان حضرت زینب (س) پس از شهادت سالار شهیدان و خطبههای آن حضرت در «بازار کوفه» و در بارگاه ابن زیاد و دربار یزید در «شام» چنان قوی و تکان دهنده بود که همگان را به حیرت واداشت و مسلمانان را از خواب غفلت بیدار کرد
.
پس از عاشورا، حضرت سجّاد (ع) دوران بسیار سختی را در فضای اموی سپری کرد و سرانجام در سال ۹۵ ه.ق. با دسیسه ولید بن عبدالملک به شهادت رسید و در «بقیع» مدفون شد
.
نگاهی به برگهای این دفتر بزرگ، نشان میدهد که او، حسین (ع) نه برای زندگی، نه برای حکومت که در یک کلام برای تبیین آیۀ مرگ و شهادت سفر خویش را آغاز کرد. در وقتی که هیچ نشانهای از «معنی مرگ» و حقیقت آن دیده نمیشد و همگان چنان با فراموشی مرگ، در فتنۀ دنیا افتاده بودند که دیگر هیچ موعظه و نصیحتی کارساز نبود و دستگاههای تبلیغاتی بیگانه با مرگ، چنان زندگی را وارونه جلوه داده بود که فرزندان آدمی هیچ معنی روشنی از زندگی به خاطر نمیآوردند و در حقیقت، زندگیای وجود نداشت تا معنی روشنی بر آن مترتّب باشد تا چه رسد به آنکه مردی چون حسین (ع) بخواهد داعیۀ حاکمیت و امیری بر چنان مرداب عفنی را در سر بپرورد.
zf
و چون دشمنان تو را ثابت قدم و قویدل دیدند، برای تو دامهای مرگآفرین قرار دادند و آب را بر تو بستند و تو را تیرباران و سنگ باران نمودند و با زخمهای فراوان تو را از پای انداختند و راه نجات را برایت بستند و کار به جایی رسید که دیگر برایت یاوری نمانده بود؛ ولی در عین حال، همه چیز را به حساب خدا گذاشته بودی و صابر بودی و از زنان حرم و فرزندانت دفاع میکردی، تا آنجا که تو را از اسب سرنگون ساختند و اسبها تو را لگدکوب میکرد و تجاوزگران با شمشیرهایشان بر تو ضربه میزدند، در این هنگام عرق مرگ بر پیشانیت نشست... و تو هنوز گوشه چشمی به سوی حرم و خیمههایت میگرداندی.»
.
حجم
۴۰۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۴۰۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان