بریدههایی از کتاب معماری اندیشی
۳٫۵
(۲۴)
یک طرح معمارانهی خوب، هم مبتنی بر احساس است، هم متکی به عقل.
باران
تو در عمق تصویری که تماشا میکنی فرو میروی. این فرایند تا حدی با تمرکز و مراقبه سر و کار دارد. مثل مراقبه است، اما نه با ذهنی تهی، که با آگاهی کامل. تمرکز روی این تصویر تو را آزاد میکند و به سطح دیگری از ادراک میرساند.
باران
به اعتقاد من، مواد میتوانند در بستر یک ابژهی معمارانه کیفیتی شاعرانه به خود بگیرند، مشروط بر اینکه معمار بتواند شرایط معنادار و مناسبی برای آنها فراهم بیاورد، چراکه هیچ مادهیی به خودی خود شاعرانه نیست.
باران
تجربهی عمیقِ یک لحظه، احساسِ بودنِ مطلق در حریم زمان، احساسی که گویی نسبتی میان خود با گذشته و آینده نمیشناسد ــ این همان احساسی است که اغلب و شاید همیشه در هنگام تجربهی زیبایی به ما دست میدهد.
باران
جهان پسامدرن پُر از نشانهها و اطلاعاتی است که به چیزهایی ارجاع میدهند که هیچکس آنها را بهطور کامل نمیفهمد، چراکه آن چیزها هم در نهایت فقط نشانههای چیزهای دیگر اند. امر واقعی پنهان میماند. دیگر کسی قادر به دیدناش نیست.
با این حال، من یقین دارم که هنوز هم چیزهای واقعی وجود دارند، حتی اگر در معرض خطر باشند.
باران
جزئیات در هریک از بخشهای بنا باید همان چیزی را بیان کنند که ایدهی اصلی طرح در آن بخشها خواستار آن است: همبستگی یا جدایی، سنگینی یا سبکی، تنش یا سایش، استحکام یا شکنندگی. جزئیات، اگر موفق باشند، فقط آذین و آرایه نیستند. آنها ادراک ما را منحرف نمیکنند، سرگرم نمیکنند، بلکه یکراست به سوی آن کلای هدایت میکنند که خود جزئی ضروری از آن اند.
باران
اینطور که به گذشته مینگرم جدا کردنِ معماری از زندگی، تفکیک موقعیتهای فضایی از آنچه من در آن موقعیتها تجربه کردهام، ناممکن به نظر میرسد.
باران
من به صحتی در شهود و به حقانیتی در تجربهی حسی واقعی باور دارم که از محدودهی تفکرات و نظریات انتزاعی فراتر میرود.
باران
جرقهی بنای موفق تنها در حد فاصل واقعیت چیزهای مرتبط به آن و خیال شعلهور میشود. و این جمله یک مکاشفه نیست، بلکه بیان واقعیتی است که بارها در کارم تجربه کردهام، و تصدیق خواستی است که گویی در عمق وجود من ریشه دارد.
hamid rezam
در تمام مدت حضورِ این احساس، من تصوری دارم از ذات خالص چیزها، از کلیترین و عامترین ویژگیهایشان.
باران
من در کارم میکوشم از مواد به همین شیوه استفاده کنم. به اعتقاد من، مواد میتوانند در بستر یک ابژهی معمارانه کیفیتی شاعرانه به خود بگیرند، مشروط بر اینکه معمار بتواند شرایط معنادار و مناسبی برای آنها فراهم بیاورد، چراکه هیچ مادهیی به خودی خود شاعرانه نیست.
کاربر ۱۹۹۰۷۷۵
: تنها در حد فاصل واقعیتِ چیزها و خیال است که جرقهی اثر هنری شعلهور میشود
نیکو👷♀️
معماری معاصر هم باید به اندازهی موسیقی معاصر رادیکال باشد. اما برای این خواست مرزهایی وجود دارد. اگر ترکیببندی یک بنا مبتنی بر ضدهارمونیها، ریتمهای شکسته، آکوردهای خوشهیی، اجزای پراکنده، و گسستهای ساختاری باشد، آن بنا احتمالاً میتواند پیامی به ما منتقل کند، اما به محض دریافتِ آن پیام کنجکاوی ما فرو مینشیند، و آنچه میماند پرسش از سودمندی عملی آن بنا برای زندگی است.
کاربر ۴۱۶۲۸۶۱
پس از شنیدن این برنامه با خودم گفتم: کار من نیز برانگیختن احساسات از طریق بناها نیست، بلکه باید امکانی فراهم بیاورم تا احساسات آشکار شوند.
کاربر ۶۰۱۷۷۱۸
که یک اثر معمارانه صرفاً زمانی میتواند از کیفیتهای یک اثر هنری برخوردار شود که ترکیب فرمها و محتواهایاش اتمسفر غنی و پرقدرتی بیافریند که بتواند تمام حواس ــ و نه فقط چشم ــ آدمی را تحت تأثیر قرار دهد، و حس منزلت و آزادی، صمیمیت و سرخوشی، هماهنگی و زیبایی، و اقامت در جوار چیزها را در او برانگیزد
کاربر ۱۹۹۰۷۷۵
وعدههای آغازین
معماری پس از اجرا، در جهان واقعی جای میگیرد. آنجاست که واقعیت مییابد. و آنجاست که برای خود حضور دارد.
3d.arch.mohammad
لحظهیی احساس میکنم که پروژه از چنگ من میگریزد و مستقل میشود، چون حالا دیگر به موجودی مادی بدل شده و از قوانین خودش پیروی میکند.
fallah f
معماری خوب باید پذیرای ما باشد و اجازه دهد که ما در او سکونت کنیم و تجربهاش کنیم، نه اینکه با حرافی خودش را به ما بپذیراند و حضورش را به ما تحمیل کند.
fallah f
به تعبیر مارتین والزر نویسنده: «هرچه بیشتر کمبودی را احساس میکنیم، به همان نسبت، به زیبایی آنچه برای تحملِ آن کمبود دست به داماناش میشویم، افزوده میشود.»
hamid rezam
حجم
۷۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۱ صفحه
حجم
۷۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۱ صفحه
قیمت:
۶۹,۰۰۰
۳۴,۵۰۰۵۰%
تومان