استاد دیو مِن و من کرد:
«تا جایی که من میدونم، تو جامعهی سابق کلبههای آدمها رو نمیشکستن. تو جامعهی تازه...
Tamim Nazari
اگه خودمو با بالاتر از خودم مقایسه کنم، راضی نیستم. ولی اگه خودمو با پاییندستیهای خودم مقایسه کنم، خیلی هم ثروتمندم!
Tamim Nazari
مه هنوز پراکنده نشده بود، روز هنوز بالا نیامده بود، اما بلندگوی کمون مردمی با پخش شرق سرخ است شروع به کار کرد. دستگیرمان شد که ساعت شش است. ترانه خیلی زود تمام شد، اما شرق هنوز سرخ نبود، خورشید هنوز شروع نکرده بود با بالا آمدن. خیلی زود، شرق سفید شد، و مه روشن
narges kabiri
کمون به مرگ یه انسان اعتنایی نمیکنه، ولی خبر مرگ یه حیوون تا دبیر حزب هم بالا میره.
Tamim Nazari
نزد ما، بزرگترین تعریفی که میشد از کسی کرد، این بود که بهش بگوییم «کثافت»
Tamim Nazari