
بریدههایی از کتاب اسطورهشناسی پهلوانان ایرانی
۴٫۸
(۶)
قرار دادن زادروز مهر در تاریکترین شبِ دی ماه، هرچند به ظاهر غریب مینماید، اما معنای عمیقِ زایشِ امر امیدبخش در شرایط تنشآمیز، و ظهور ناجی در نافِ آشوب را در خود نهفته است.
مهر در تاریکترین شب به دنیا میآید، و با آمدن او به تدریج عنصر روشنایی بر عنصر تاریکی چیره میشود. زمینه برای ورود بهار به صحنهی طبیعت آماده میشود، و روندِ غلبهی خورشید بر خاک، و رویش گیاهان آغاز میگردد. این همان است که در اسطورهی شاه -پهلوان هم داریم. چرا که همواره شاه -پهلوان در شرایطی ظلمانی و آشوبگونه زاده میشود، و برآمدن و بالیدنش با چیرگی تدریجی بر نیروهای ظلمانی همراه است. در عین حال، مهر ناچار است برای چیره شدن بر دشمن خویش، دست به انجام عمل قربانی بزند. عملی بسیار دیرینه و بسیار ریشهدار، که شاید از اصل تعویق لذت و ضرورتِ فدا کردن چیزی برای دستیابی به چیزی دیگر مایه گرفته باشد.
unicorn
پس زمان سلطنت جمشید، آغازِ دورانی نو دانسته شده و بر همین روال جشن نوروز را نیز دستاورد عصر وی میشمارند. جالب آنکه در بسیاری از آثار تاریخی، تاسیس نوروز به دست جمشید با بنیان نهاده شدنِ تخت جمشید پیوند دارد.
Mina
جمشید نمایندهی گذار اساطیری قبایل کوچگرد به یکجانشینی کشاورزانه نیز هست،
سیاوش
۴. جمشید نه تنها خوشبختی و نظم را برای مردمان به ارمغان آورد، که نگهبان بزرگ و نیرومند این صلح و سلامت نیز بود. این صفت جمشید از آنجا بر میآید که او را نخستین موسس آرمانشهرهای مینویی در ایران زمین دانستهاند. کهنترین نسخه از این روایت را میتوان در وندیداد خواند۴۴. در آنجا که اهورامزدا به جم هشدار میدهد که سرمایی سخت بر زمین
سمانه شعبانی
"من"، تنی است زیست شناختی، که نظامی شخصیتی در سطح روانی بر آن سوار شده است، و فرامنی جامعه شناسانه آن را هنجار و اجتماعی کرده است و در نهایت روایتی فرهنگی به نام "من آرمانی" وضعیت غایی و اوجِ قابل انتظار برای آن را رمزگذاری نموده است.
mhb
۱. کهنترین متن ایرانی که به جمشید اشاره کرده، سرودههای زرتشت یعنی گاهان اس
سمانه شعبانی
جمشید بسیار بسیار کهن بوده و پیش از آن که آریاییها به اقوام هندی و ایرانی تقسیم شوند در میانشان زبانزد بوده است
سمانه شعبانی
است:
که بر شاه جم چون برآّشفت بخت
به ناکام ضحاک را داد تخت
سمانه شعبانی
است که گیاه هوم را پیدا میکند و فنِ تصفیه کردنِ شیرهی هوم را ابداع میکند۱۷
سمانه شعبانی
هوم نیز مانند مهر، ایزدی بسیار کهن و باستانی بود که در هند با نام سومَه پرستیده میشد. ه
سمانه شعبانی
شد. هوم در واقع گیاهی بود کوهستانی که شیرهای با خواص روانگردان داشت و در آیینهای شمنی کهن هند و ایرانیان مورد استفادهی رازآشنایان قرار میگرفت۱۸. هندیان و ایرانیان هوم و مهر را دو ایزدِ همکار میدانستند که به ترتیب قربانی گیاهی و جانوری را نمایندگی میکردند. خونِ گاو همتای شیرهی هوم بود و همان طور که گاو در مراسم قربانی کشته میشد، هوم را در هاون کوبیدند و میساییدند.
سمانه شعبانی
ارتباط جمشید و تاسیس آیین آتش تاکید شده است. مسعودی معتقد است که جمشید آن کسی بود که آتش را کشف کرد، و بیرونی استخراج فلزات را به او منسوب کرده است۳۳. طبری و فردوسی نیز به این نکته که سلاح و زره برای نخستین بار در زمان او ساخته شد اشاره دارند. بر مبنای نامههای پهلوی، آتش در زمان برادرش تهمورث برای نخستین بار برافروخته شد۳۴.
سمانه شعبانی
چنان که گفته شده در دوران حکومت جمشید، مردم پیر نمیشده و نمیمردهاند۳۶، و چهارپایان و آدمیان در صلحی آرمانی به سر میبردهاند۳۷.
سمانه شعبانی
و چهارپایان و آدمیان در صلحی آرمانی به سر میبردهاند۳۷.
سمانه شعبانی
آن است که گویا حکومت جمشید خصلتی مردمسالارانه داشته ب
سمانه شعبانی
است۳۹. از این رو میتوان در چارچوبی هزارهگرایانه که بن و ریشهای زرتشتی دارد، عصر سلطنت جمشید را هزار سال دانست. هزار سالی که عصر زرین پنداشته میشده و در برابر هزار سال نکبت و بدبختیِ دوران
سمانه شعبانی
تفاوت میان روایت بازمانده در متون هندی و ایرانی آن است که جم در ایران یک شاه-پهلوانِ انسانی است، اما در وداها همچون موجودی ایزدگونه بازنموده میشد که برایش قربانی میگذاردند۷. در حدی که میدانیم که در کل اساطیر هندی به نسخهی اولیه وفادارتر بودهاند و اگر تفاوتی در میان این دو روایت دیده شود، معمولا نسخهی هندی است که شکل کهنتر و هند و ایرانیِ داستان را حفظ کرده است.
سمانه شعبانی
جم که شکل کهنترِ نام این شاه- پهلوان است، از ریشهای هند و ایرانی مشتق شده و جفت یا دوتایی معنا میده
سمانه شعبانی
است.
۲. جمشید در شکل کهن و آغازیناش، پیوندی تنگاتنگ با خدایان داشته است. به ویژه کردار و خصلتهای او با خدای خورشید یعنی مهر شباهت دارد. در حدی که برخی حتی نام او را با القاب مهر یکی گرفتهاند. یک دلیل در این مورد آن که لقبِ شید یا درخشان، گذشته از نام جمشید در نام خورشید نیز دیده میشود و آن نیز واژهای مرکب
سمانه شعبانی
همچنین جمشید به روایت بیرونی رام کنندهی جانوران به ویژه اسب بود، که در اساطیر هند و ایرانی از خویشکاریهای ایزد مهر است. د
سمانه شعبانی
به این ترتیب، در اساطیر ایرانی زاده شدن جمشید حادثهای مهم بوده که از پرهیزگاری و خدمتِ پدرش به ایزدِ هوم ناشی شده است.
سمانه شعبانی
در نوروزنامهی منسوب به خیام نیز ماجرای مشابهی نقل شده، با این تفاوت که ساختن شراب به یکی از درباریان جمشید به نام شمیران منسوب شده است۲۱. بنابراین جمشید با دو نوشابهی آیینی و مقدس کهن ایرانی یعنی هوم و می ارتباط برقرار میکند. این دو را اگر در کنار گناه
سمانه شعبانی
گوسفند قربانی کرد و از او خواست تا بزرگترین شهریارِ تمام کشورها شود، و بر همهی دیوان
سمانه شعبانی
داستان جمشید و تعلقش به دوران پیش از جدا شدن هندیان و ایرانیان از هم این حدس را تقویت میکند که جمشید در ابتدای کار شکلی آسمانی شده از نیای قبیلهایِ آریاییان و حالت آرمانیِ رئیس قبیلهی کوچگرد بوده است. چرا که در آن دوران تمام قبایل آریایی سبک زندگی کوچگردانه داشتهاند و هنوز در هند و ایران زمین در قالب جوامع کشاورز مستقر نشده بودند.
سمانه شعبانی
داشت۹۴.
با جمعبندی هرآنچه در مورد جمشید نوشته شده۹۵، در مییابیم که در کل سه گناه به او منسوب شده است، گفتن دروغ، خوردن گوشت، و برگشتن از دین و ادعای خدایی کردن. در شاهنامه و متون متاخرتر بیشتر بر غرور و ادعای خدایی تاکید شده است، در حالی که متون کهنتر به کشتن گاو و خوردن گوشت بیشتر تاکید دارند. م
سمانه شعبانی
در روایات پهلوی چنین آمده که جمشید ادعای خدایی کرد و گفت که خودش آفرینندهی گیاهان و جانوران و ماه و خورشید و ستارگان است به همین دلیل هم فره از روانش جدا شد و بدنش که به این ترتیب آسیبپذیر گشته بود، به دست دیوان تباه گشت
سمانه شعبانی
گوناگون ممکن است. اما از آنجا که در نهایت به بحثی مقایسهای در مورد تمام پهلوان-شاهان ایرانی خواهیم پرداخت، در اینجا تنها به چند نکتهی ویژهی جمشید اشاره میکنم. نخست، همخوانی شگفتانگیزی است که اسطورهی جمشید، با الگوی صورتبندی معنا در زبان دارد. جمشید، چنان که گفتیم دوقلو و دوگانه معنا میدهد، و در کل اولیهی خود نیز پادشاهی نخستین بوده که با خواهر خود – که نام او هم شکل مونث جم بوده- آمیزش
سمانه شعبانی
میکند و نسلی از شخصیتهای اساطیری دیگر از ایشان زاده میشوند. این نکته که جمشید، در اساطیر ایرانی جامع صفتهایی متضاد و دوگانه است، میتواند تداومِ این "دوقطبی" بودنِ شخصیت وی دانسته شود. او از سویی فرهمندترین شاه است، و از سوی دیگر بیفرهترین محسوب میشود. دورانش با بیشترین نیکبختی برای مردمان همراه است، اما زوالش با ظهور بدترین بدبختی برای ایرانیان –یعنی ضحاک- همراه میشود. او تفکیک کنندهی طبقات و گردآورندهی فره ایشان در خویش است، و کسی است که هر سه فره را از دست میدهد، و کسی است که بین جهان زندگان و مردگان، و خداپرستی و کفر، و بیماری و درمان در نوسان است.
جمشید نمادی است از دوگانههای اخلاقی و معنایی که در شخصیت همهی انسانها وجود دارد، و در شخصیتهای بزرگ به نمودی افراطی بدل میشود.
سمانه شعبانی
اشارهای هوشمندانه به این حقیقت باشد، که هر هستهی معنایی، از دو قطب
سمانه شعبانی
آوردند.
پرهیزگار/ گناهکار: جمشید به عنوان پادشاهی آرمانی، موجودی است که ارتباطی خاص با خدایان دارد. اهورامزدا رسالت دین خویش را به او عرضه میکند، و او را از ابتدا همچون موجودی نامیرا میآفریند. موهبتهایی هم که او از آنها برخوردار است،
سمانه شعبانی
حجم
۵۴۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۰۰ صفحه
حجم
۵۴۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۰۰ صفحه
قیمت:
۳,۹۰۰
تومان