بریدههایی از کتاب سیره اهلبیت (ع) در جذب مخالفان
۵٫۰
(۳)
روایت شده که حضرت علی (ع) در میدان جنگ در حال نبرد با مشرکی بود. مشرک گفت: ای پسر ابوطالب! شمشیرت را به من بده (هبه کن) آن حضرت فوراً شمشیر خود را به طرف او انداخت.
مشرک گفت: عجبا ای پسر ابوطالب! در چنین وضعی شمشیر خود را به من میدهی؟!
حضرت فرمود: تو دست به سوی من دراز کردی و رد سائل، کریمانه نیست. آن مشرک خود را جلوی پای حضرت علی (ع) انداخت و گفت: این سیرهْ اهل دین است و پاهای حضرت را بوسید و مسلمان شد. (این سیره که «شمشیر و اسلحهْ خود را در جنگ به دشمن دهد» برای غیر معصوم معقول نمیباشد؛ بلکه از این سیره فقط «عدم ردّ سائل» اگر چه در حال جنگیدن نیز باشد استفاده میشود.
f_altaha
پرسیدند: قورباغه در آوایش چه میگوید:
فرمود: میگوید: پاک و منزه است پروردگار من که در عمق دریاها تسبیح میشود.
پرسیدند: کاکلی در آوازش چه میگوید؟
فرمود: میگوید: اللّهم العن مبغضی محمد و آل محمد (ص).
نازبانو
وزیر پادشاه روم در مجلس یزید ـ لعنة الله علیه ـ نقل میکند:
وقتی که تاجر بودم، در زمان حیات پیامبر اکرم (ص) به مدینه رفتم و مُشکی گرانبها را برای پیامبر (ص) هدیه بردم. پس به خدمت آن حضرت رسیدم و سلام کردم و عطر را پیش روی آن حضرت گذاشتم. فرمود: این چیست؟
گفتم: هدیهْ حقیری است که برای شما آوردهام. پس به من فرمود: اسم تو چیست؟
گفتم: اسم من عبدالشمس است.
فرمود: اسمت را تبدیل کن و من اسم تو را عبدالوهاب نهادم. اگر از من اسلام را بپذیری، من نیز هدیهْ تو را قبول میکنم.
پس من به او نگاه کردم و با تأمل دانستم که این همان نبی است که عیسی (ع) دربارهْ او به ما خبر داده است. پس به دست مبارک آن حضرت، مسلمان شدم.
نازبانو
امام حسین (ع) نیز لشکر حرّ را سیراب میکند؛ در حالیکه آنها برای قتل آن حضرت آمده بودند (و همه کتب تاریخ و مقاتل بر این مطلب شهادت میدهند) و... .
برای اهلبیت (ع) فقیر و غنی، کوچک و بزرگ، آزاد و غلام هیچ فرقی نداشت.
نازبانو
پیامبر اکرم (ص) میفرماید:
«عدل ساعة خیر من عبادة سبعین سنة قیام لیلها و صیام نهارها؛ یک لحظه عدالت پیشه کردن بهتر است از عبادت هفتاد سالهای که شبهایش را در قیام و روزهایش در روزه بگذراند.»
و امیرمؤمنان (ع) میفرماید:
«بالعدل تتضاعف البرکات؛ عدالت ورزیدن برکات را مضاعف میکند.»
و نیز میفرماید:
«العَدلُ فَضیلةُ الإنسانِ؛ عدل برای انسان فضیلت است.»
f_altaha
حُسن خُلق: وقتی خُلق و صورت باطنی و نفسانی انسان، عقلاً و شرعاً پسندیده باشد؛
سوء خُلق: وقتی این خلق و صورت باطنی و نفسانی انسان، عقلاً و شرعاً پسندیده نباشد، بلکه زشت و قبیح باشد.
اهلبیت (ع) تجسّم عینی حُسن خُلق هستند و به سبب حُسن خُلقشان بسیاری از مخالفان، به دینِ مبین اسلام جذب شدند.
نازبانو
امام علی (ع) گاهی با صبر و سکوت و خانهنشینی، کاروان بشریت را به سوی تکامل هدایت میکند و امام حسن (ع) با صلح و سازش، انسانیت را به رشد و کمال سوق داده. امام حسین (ع) با قیام خونینش، کشتی بشریت را که نزدیک بود در اقیانوس سیاه کفر و ضلالت غرق شود، نجات داده و امام سجاد (ع) به وسیلهْ عبادت، دعا و مناجات این کشتی را به طرف معارف الهی هدایت فرموده و امام صادقین (ع) با تشکیل حوزه تدریس، تربیت شاگردان و بیان احکام و حکمتها، بشریت را از معارف نورانی الهی آگاه ساخته و امامان بعدی گاه با تحمل زندان و حبس... و گاه با پذیرفتن ولایت عهدی و... .
حقیقت اهلبیت یک چیز است و یک هدف دارد و آن، هدایت بشریت به کمال نورانیت است، که در هر عصری به مقتضای همان زمان جلوه میکند.
نازبانو
یکی از عوامل مؤثر در جذب مخالفان، رعایت کرامت انسانها توسط اهلبیت (ع) است. «کرامت» در لغت مصدر کَرَم یکرُمُ است، به معنای گرامی و بزرگوار شدن، بزرگی ورزیدن، جوانمرد بودن، بخشش داشتن، گرانمایه و پرمقدار شدن و به معنای بزرگی نیز آمده است که نتیجهْ همهْ این معانی، احترام طرف مقابل است.
اهلبیت (ع) در رفتار با مردم، همیشه کرامت انسانی را رعایت میکردند؛ هر چند طرف مقابل دشمن و قاتل بود. حضرت امیرمؤمنان (ع) دربارهْ قاتل پلید خودش ـ اگر چه از دایرهْ انسانیت خارج شده و بلکه مصداق تام «... بل هم اضلّ...» بود ـ کرامت انسانی نشان داد و به امام حسن (ع) سفارش کرد از همان شیری که به من میدهید، به ابنملجم هم بدهید. اگر زنده ماندم، خود میدانم و اگر زنده نماندم، با همان یک ضربه، او را قصاص کنید.
نازبانو
یکی از سیرههای علمی اهلبیت (ع) در جذب و هدایت مخالفان، پاسخ به پرسشهای علمی و دینی بود. هر که پرسشی داشت، چه پرسشهای علمی و چه دینی، از اهلبیت (ع) سؤال میکرد و آنها به بهترین شکل پاسخ میدادند. در این زمینه دوست و دشمن برای آنها فرق نمیکرد و به همین دلیل مخالفان آنها نیز از این فیض الهی بهرهمند میشدند و کسانی که عنادی در پذیرش حق نداشتند، به سوی اهلبیت (ع) جذب میشدند و از نعمت ایمان مالامال میشدند، چرا که اهلبیت (ع) فیض الهی و ابواب علم خداوندی هستند. پس علم کل و کل علم نزد ایشان است: {وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکتَابِ} اینها هستند و ادعای «سلونی» فقط و فقط زیبندهْ آنان است.
در این گفتار مواردی بیان میشود که مخالفان به سبب گرفتن پاسخهای مناسب برای پرسشهایشان، به اهلبیت (ع) گرویدند.
نازبانو
پرسیدند: دُرّاج در آوازش چه میگوید؟
فرمود: میگوید: {الرَّحْمَنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی}؛ خداوند بر عرش مسلط است.
پرسیدند: خروس در بانگش چه میگوید؟
فرمود: میگوید: «اذکروا الله یا غافلین» ای غفلتکنندگان! خدا را یاد کنید.
پرسیدند: اسب در شیههاش چه میگوید؟
فرمود: وقتی مؤمنان به جنگ کفار میروند، میگوید: بار خدایا! مؤمنان را بر کافران یاری کن.
پرسیدند: الاغ در عرعرش چه میگوید:
فرمود: میگوید: خدا لعنت کند باجگیران را و در چشم شیطان عرعر میکند.
نازبانو
آن یک که دو ندارد، خدای واحد است؛
آن دو که سه ندارد، ماه و خورشید است؛
آن سه که چهار ندارد، طلاق زنان است؛
آن چهار که پنج ندارد، عدد زنهایی است که میتوانی به نکاح دائم درآوری که بیش از چهار زن جایز نیست؛
اما پنج که شش ندارد، نمازهای واجب یومیه است؛
آن شش که هفت ندارد، شش روزی است که خداوند در آن شش روز، آسمان و زمین را خلق کرد؛
آن هفت که هشت ندارد، آسمانهای هفتگانه است؛
آن هشت که نُه ندارد، حاملان عرشند که هشت تن میباشند؛
آن نُه که ده ندارد، مدت وضع حمل است؛
و آن ده که یازده ندارد، ده روزی است که خداوند میقات خود را با حضرت موسی (ع) تمام کرد که در مجموع، چهل شب شد.
نازبانو
«سیره» در لغت عرب از «سار، یسیر، سیراً»، مصدر نوعی است بر وزن «فِعلَة». «سیر» یعنی حرکت کردن، راه رفتن و «سیره» یعنی نوع راه رفتن و حرکت کردن.
سیره به معنای طریقه، سنت، روش، خوی، شیوه، نوع سلوک، منش و خصلتهای اخلاقی، بینش و سبک، تفکر، متد و نوع معاشرت، آداب و طریقه زندگانی میباشد. همهْ این معانی به یک معنا خلاصه میشود. «سیر» یعنی عملکرد، زیرا در «عملکرد»، همه این معانی وجود دارد و همین معنای اصطلاحی سیره است. «سیرهْ اهلبیت (ع)» یعنی «عملکرد اهلبیت (ع)».
نازبانو
مخالف» از «خالف، یخالف، مخالفة» و نقیض معنای «وافق، یوافق، موافقة» است. «مخالف» به معنای کسی است که راهش غیر از راه دیگری است.
و «الخلاف» حاصل مصدر و اعم از ضد است، زیرا هر دو ضد، با هم مختلف هستند، اما هر دو مختلف ضد هم نیستند.
بنابراین مخالفان اسلام و اهلبیت (ع) نیز بهطور کلی بر دو قسم هستند:
اول: مخالفانی که بر ضد اسلام و اهلبیت هستند و با اسلام و اهلبیت (ع) دشمنی دارند؛ مثل دشمنان اسلام از کفار و مشرکان و یهود و نصارا و غیر آنها مثل دشمنان اهلبیت (ع).
دوم: مخالفانی که بر ضد اسلام و اهلبیت (ع) نیستند، اما با اسلام ناب محمدی و با شخصیت اهلبیت (ع) اختلاف مذهبی، عقیدتی، فکری و... دارند.
نازبانو
شام مرکز دشمنان اهلبیت (ع) بود؛ به طوری که پس از شهادت امام حسین و انصارش (ع) که کاروان اسیران کربلا وارد شام شد، شامیان عید گرفتند و هر چه توانستند اهلبیت (ع) را ذلیل و خوار شمردند... به آنها ناسزا میگفتند و سنگبارانشان میکردند و آتش بر ایشان میافکندند و... مصیبتی که مثل آن نه در کربلا وارد شد و نه در کوفه. امام سجاد (ع) در جواب کسی که پرسید کدام مصیبت بر شما بیش از همه سنگین بود، فرمود:
الشام الشام الشام!
اما همین مردم شام با خطبات امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) منقلب شدند و یزید (لعنة الله علیه) از بیم شورش مردم مجبور شد که اهلبیت و همراهان آنها را آزاد و خانهای برای عزاداری امام حسین (ع) آماده کرد و زنان شام با لباس سیاه نزد حضرت زینب (س) آمدند و به ایشان تعزیت گفتند.
نازبانو
یکی از عوامل مؤثر در جذب مخالفان، رفتار عالمانه اهلبیت (ع) و شرکت آنان در مناظرات علمی و موفقیت در آنهاست. ایشان با علمای بزرگ ادیان و مکاتب مختلف به مناظره میپرداختند و همیشه در مناظره، غالب و موفق بودند و اگر مناظرهکننده یا شنونده، عنادی با حق نداشت، به راه مستقیم جذب میشد و ایمان میآورد.
خداوند خطاب به نبی اکرم (ص) میفرماید:
{وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ}؛
«و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن».
نازبانو
در مناظره با امثال زنادقه که خدا را قبول ندارند، باید ابتدا به ادلهْ عقلیه تمسک جست و استدلال کرد، زیرا اولین راهنما و هادی انسان، عقل است و ادلهْ غیر عقلی در اینجا معنا ندارد؛
f_altaha
در مناظره باید ابتدا دربارهْ دلیلی که مخالف میخواهد به آن استدلال کند، از خصم اقرار گرفت و سپس استدلال کرد، تا برای خصم راه فراری باقی نماند و زمینه برای پذیرش حق فراهم شود و او یقین به گمراهی خود کند.
f_altaha
اگر خصم در مناظره برای پاسخ مهلت خواست، باید به او مهلت داده شود، زیرا هدف، هدایت خصم است و اگر مهلت داده نشود، ممکن است او ساکت شود، اما قانع نمیشود و نیز ندادن مهلت برای تفکر، نوعی ضعف به حساب میآید.
f_altaha
حجم
۱۱۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه
حجم
۱۱۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان