بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تمام راه پر است از چراغ چشمانم | طاقچه
تصویر جلد کتاب تمام راه پر است از چراغ چشمانم

بریده‌هایی از کتاب تمام راه پر است از چراغ چشمانم

نویسنده:محمد عزیزی
انتشارات:نشر روزگار
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۶ رأی
۴٫۲
(۶)
پُر از آبم، - پُر از آیینه، - آتش! تماشا کن مرا- بی‌ترس- هر روز
سیّد جواد
گفتم: «دلم گرفته بیا آشنا شویم» گفتی: «چه سود؟ عاقبت از هم جدا شویم»
سیّد جواد
پاکیزگی گناه کمی نیست
سیّد جواد
گلبوته‌های نرم عاطفه خشکیده‌ست بوی لجن گرفته، رگ و ریشه‌های باغ ... دیگر امید برگ و بری نیست ناگزیر -باید خودم بهار خودم باشم
سیّد جواد
از خودم می‌ترسم از خودِ مانده در این جا تنها، - در تهِ این مرداب!
سیّد جواد
چراغی به دست گیر - از تدبیر خویش ... تاریکی غلیظی در پیش است
plato
بدون واهمه، یک شب بیا به خانه‌ی من تمام راه پُر است از چراغ چشمانم!
alireza pourakbar
ما میوه‌ی کالیم، - که بر روی درختیم می‌چیندمان دست اجل، - وقتِ رسیدن
plato
سیمرغ از این‌که مانده‌ام این‌جا، عجیب دلتنگم بیا و رنگ بزن بر جهانِ بی‌رنگم! شکستنی‌ترم از شیشه و نسیم سحر مزن به صورتِ جان سیلی و مزن سنگم برای ماندن و رفتن از این هوای غریب همیشه با دل درویش خویش در جنگم خوشا ستاره و باران خوشا سرودِ نسیم کجاست شوخی چشم تو تا کند شنگم تو آب و آتش و آئینه‌ای من اما آه به درک چشم تو ای مهربان‌ترین، منگم رفیع‌تر ز حد کوه قاف و سیمرغ است مکان عاشق و معشوق و من ببین لنگم کویر و وحشت ماراست و تشنگی و سراب چه‌گونه دست دهد وصل دوست؟ دلتنگم
Shayan ms

حجم

۴۳۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۷۸۴ صفحه

حجم

۴۳۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۷۸۴ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان